شهاب زمانی
دور پایانی مذاکرات هسته ای ایران وکشورهای 1+5 جهت دستیابی به توافق جامع هسته ای در حالی در ویناتریش در جریان است که به عقیده اکثرکارشناسان و تحلیلگران سیاسیپس از سه دهه ، فرصتی استثنائی را برای هر دو طرفجهت اعتمادسازی مهیا نموده است.
فرصتی برای راستی آزمایی از صداقتی که طی این مدت قربانی کنش و واکنش های دوسویه بوده است وپایانی بر بیش از یک دهه کشمکش وجدال بر سر برنامه اتمی و شاید هم چانه زنی در رابطه باآغاز گفتگوبرای بسیاری از اختلافات ریز ودرشت دیگر که تاکنون حداقل در فضایی منصفانه بررسی و نقد نشده اند.
شاید عده ای از مخالفت آشکارغرب و همپیمانانش ویا سکوت توام بابدبینی سایر کشورها نسبت به پیشرفت های هسته ای ایران متعجب و عصبانی باشند ولی در دنیایی که همه کشورها بنحوی در صدد افزایش قدرت مانور وتوانائی خود در عرصه بین المللی ، مهار و ممانعت از افزایش قدرت کشورهای دیگر بخصوص کشورهای مخالف و رقیب وحتی دوستان خود می باشند، مسئله ای جدید و غیر معمولی بشمار نمی رود.
بدون شک در دنیایی که منافع ملی حتی کشورهای متحدرا رودروی یکدیگر قرار می دهد مثل رویاروئی علنیآمریکا و فرانسه در سناریوی حمله به عراق ، باید تمام گزینه ها با هزینه های حداکثری را برای اهداف بزرگ مد نظر گرفت لذا توقع موافقت بدون دردسر با ظهور ، تایید و تثبیت ایران بعنوان یک قدرت هسته ای و منطقه ای با سیاست مستقل وپتانسیل های خاص جمعیتی ، سرزمینی ، نژادی و فرهنگی در منطقه توسط قدرت ها دیگر، یک خواست ساده لوحانه خواهد بود.
حتی کشورهای به ظاهر دوست نیز، مطمعنا هیچ علاقه ای به پیشرفت های ایران و ظهور ایرانی قدرتمند در منطقه و جهانندارند و اگر اینگونه نبود، ما می بایست شاهد مخالفت آنها با تصویب و اجرای قطعنامه های ظالمانه و زورمدارانه شورای امنیت در این خصوص می بودیم که اینگونه نشد و مطمعنا سخنان و ژست های دیپلماتیک از طرف این کشورها ، بیشتر بمنظور ابراز وجود و سهم خواهی های اقتصادی و سیاسی در حال حاضرو یا پس از هرگونه توافق احتمالی خواهد بود.
و امروز نیز، آمریکا پس از تلاش های مستمر و فشارهای سیاسی واقتصادی برای مهار رشد روزافزون ایران در زمینه های مختلف و به بن بست کشیدن برنامه صلح آمیز هسته ای آن ،که با مقاومت سرسختانه ایران وفراز نشیب های مختلفی همراه بوده، جهت مذاکره هسته ای دور یک میز ودر مقابل متحد دیرین خود قرار دارد .جدالی طولانی و فرسایشی که مطمعنا هردوکشور از این کشمکش ،تجارب تلخ وشیرین فراوانی کسب ولطمات زیادی رابه منافع کشورهای خود و منطقه وارد نموده اندکهتبعات و عوارض آن همچنان برمنطقه مشهود است.
هرچند قدرت دفاعی ایران و وحدت ملی ایرانیان تاکنون از نقاط قوت و از بازدارندگی موثری برخوردار بوده ولی در پیش گرفتن دیپلماسی هوشمندانه (و نه منفعلانه) پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و همراهی سیاست پیشگان معتدل و مسئول با پشتیبانی رهبر انقلاب ، فضای حاکم برروابط خارجیایران و سایر کشورها را دچار تغییر و تحول وتا حدود زیادی بسوی آرامش هدایت نمود . فضایی که تا پیش از آن ، تحت تاثیر پروسه ایران هراسی وانزوای تدریجی ایراندر منطقه و مجامع بین المللی توسط اسرائیل و رقبای منطقه ای ماراهبری می شد و در صورت ادامه مسیر ، می توانست اوضاع منطقه را بیش از پیش بغرنج تر نماید.
با این وجود ، طی سه دهه گذشته ایران خود را بعنوان یک بازیگر مهمبه سیاست های منطقه ای غرب و بخصوص آمریکا تحمیل نموده و چشمپوشی از نقش موثر ایران درتحولات منطقه خاورمیانهنه تنها غیر ممکن بلکه یک نوع خودفریبی خواهد بودو ساستمداران غربیبه دلایل مختلف و ملاحظات سیاسی از اذعان صادقانه لزوم استفاده از ظرفیت های گسترده ایران در صلح و ثبات منطقه طفره می روند.
لذا پس از مذاکرات طولانی و سخت ،که نشان دهنده عزم جدی دو طرف نسبت به برون رفت از وضعیت موجود وتبیین نقشه راه هسته ای در این خصوص می باشد نیاز به حصول توافق جامع هسته ای ، یک نیاز دوسویه می باشد و درک درست از این موضوع می تواند موانع موجود را بطور منصفانه و واقع بینانه برطرف نماید.
هرچند مذاکرات هسته ای تحت کارشکنی لابی صهیونیستی عربی قرار دارد، با این حال عزمی جدی از سوی دو لت های ایران و آمریکا بمنظور کسب یک توافق جامع هسته ای با نتیجه بردبرد و خاتمه این ماراتن هسته ای وجود دارد که بدون شکمواجهه منطقی و اتخاذ سیاست واقع گرایانه در رابطه با فن آوری صلح آمیز هسته ای ایران از سوی آمریکا بعنوان بازیگر اصلی ، می تواندعلاوه بر به نتیجه رساندن مذاکراتهسته ای در موئد مقرر،زمینه گفتگوی بیشتری را در رابطه با حل و فصل اختلافات فی مابین و بحران های منطقه ایمخصوصا مقابله موثر با معضل گروههای تروریستی که تهدیدی بین المللی محسوب می شوند،مهیا نماید .