با دیدن سریال کیمیا و آنجا که از جنگ شهری در خرمشهر میگوید به یاد حماسههای رزمندگان در آن ایام افتادم،شاید خیلیها ندانند یا تحت تأثیر فیلمهای دفاع مقدس با جنگ آشنا شده باشند؛ اما چگونه سازندگان محترم این فیلم میتوانند حقیقت ماجرا را نبینند و به مردم چیزی را ارائه دهند که اصل ماجرا نیست؟
به گزارش سرویس فرهنگ حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، جملات بالا بخشی از متن نقد محمدرضا خوانساری رزمنده و پژوهشگر دفاع مقدس است که در مورد سریال کیمیا در اختیار ایسنا قرار داده است.
در متن این نقد میخوانیم: «با دیدن سریال کیمیا و آنجا که از جنگ شهری در خرمشهر میگوید به یاد حماسههای رزمندگان در آن ایام افتادم، شاید خیلیها ندانند و یا تحت تأثیر فیلمهای دفاع مقدس با جنگ آشنا شده باشند؛ اما چگونه سازندگان محترم این فیلم میتوانند حقیقت ماجرا را نبینند و به مردم چیزی را ارائه دهند که اصل ماجرا نیست؟
آیا این تحریف تاریخ دفاع مقدس نیست؟ آیا این پایمال کردن خون شهدا نیست؟ آقای افشار کارگردان عزیز سریال کیمیا که فیلمنامه تهیه میکنی و سریال دفاع مقدسی میسازی! آیا نباید تحقیق میدانی درستی داشته باشی؟کجاست روحانی مبارز شهید شریف قنوتی؟ آیا میدانی در مقاومت 34 روزه خرمشهر،ارتش بیش از 380 شهید از تکاوران دریایی،کارکنان پادگان دژ خرمشهر، نیروهای هوانیروز قهرمان و نیروهای داوطلب ارتشی که از واحدهای مختلف ارتشی خود را به صحنه نبرد خرمشهر رسانیده بودند و دانشجویان دانشکده افسری دارد؟
آیا میدانی 260 نفر از دانشجویان دانشکده افسری که بعد از هشتم مهرماه سال 59 آمار آنها به بیش از 700 نفر رسید و یا بیش از 600 نفر از نیروهای ژاندارمری خود را چگونه به صحنه نبرد خرمشهر رسانیدند؟ اینها کجای سناریوی شما هستند؟ برای یادآوری قسمت کوچکی از این مقاومت دلیرانه را برای شما مرور میکنم تا بدانید که در خرمشهر رزمندگان به دنبال کیمیای واقعی بودند:
با اینکه دشمن برای فتح سه روزه خرمشهر آمده بود اما 34 روز عذاب کشید. کوچه به کوچه و خیابان به خیابان با او جنگیدیم و او به هراس افتاد و بر تعداد نیروهایش افزود، فکر میکرد چون عرب زبان است ایرانیان عرب زبان به او میپیوندند؛ اما همین عربزبانان متعصب، مؤمن و میهندوست اولین سنگرهای مقاومت را در برابر دشمن تشکیل دادند و از میهنشان مردانه دفاع کردند.
در مقابل هجوم تکاوران و کماندوهای عراقی در کوی طالقانی، جنگ شهری و درگیری خیابانی سختی در میگیرد. تکاوران نیروی دریایی در مقابل متجاوزان، با غیرت میایستند اما فشار دشمن سنگین است و تعداد نیروهای ما اندک. پس از مدتی جاده کمربندی به اشغال نیروهای عراقی درمیآید و بخش شمال شرقی و پل ارتباطی خرمشهر در معرض تهدید قرار میگیرد. نیروهای گردان 151 «دژ» از «لشکر 92زرهی» اهواز و تکاوران دریایی ارتش،ژاندارمری، نیروهای داوطلب ارتشی و دانشجویان دانشکده افسری که کلاس درس را رها کرده و به صحنه نبرد آمدهاند،تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران و نیروهای مردمی از کوچه و خیابان و خانهها به عنوان سنگر استفاده میکنند و به دفاع از شهر میپردازند، نیروهای عراقی وقتی میبینند نیروهای مدافع به این سادگی حاضر نیستند دست از مواضع خود بردارند،زمینگیر میشوند.
هوا روبه تاریکی میرود. شب فرصتی است برای شبیخون؛ اما با روشنایی روز هجوم دوباره تانکها و کماندوها شروع میشود، پلیس راه و محوطه بندر اشغال میشود. نیروهای دشمن از رودخانه کارون عبور کرده و سرانجام جاده آبادان خرمشهر قطع و آبادان به محاصره درآمده و وضعیت در خرمشهر بحرانیتر میشود. کمکم گمرک خرمشهر نیز به اشغال دشمن در میآید. ژاندارمری کل کشور به منظور تقویت نیروهای مدافع، 600 نفر ژاندارم را با هشت فروند هواپیمای C-130به اهواز اعزام میکند و تا رسیدن این نیروها، نیروهای گردان دژ و تکاوران غیور نیروی دریایی ارتش با یورش ایثارگرانه و شهادتطلبانه،نیروهای عراقی را مجبور به عقبنشینی میکنند.
دو فرمانده دانشجویان دانشکده افسری نیروی زمینی سرگرد جوانشیر و سرگرد تهمتن به ترتیب در 59/7/8 و 59/7/24 به شهادت میرسند و ستوانیکم عباس اوجانی،ستوانیکم داریوش زارعی و ستوانیکم عنایتالله اکبرزاده از فرماندهان دانشکده افسری و دانشجویان شهید مسعود اصلانی، محمدرضا موسیزاده لاله گوشی،کیومرث شکرالله،نصرتالله شهابی،علی رنجبر و مسیحالله کشاورز به همراه سرباز شهید محمد پهلوان و سروان شهید قوچانی از افسران شجاع ژاندارمری که گلوله مستقیم تانک دشمن به سینهاش اصابت کرد و پیکر مطهرش پاره پاره شد، در حماسه دفاع از خرمشهر،نام خود را برای همیشه در تاریخ ثبت میکنند.
دیگر خرمشهر در بخش شمالی به اشغال کامل دشمن درآمده و بخش کوچکی از شهر در کرانه جنوبی رود کارون در اختیار نیروهای خودی است. دشمن با استعدادی در حد یک لشکر با پشتیبانی هوایی و توپخانه خرمشهر را اشغال و به این شهر تسلط کامل پیدا میکند. عبدالرزاق دریس، آخرین تکاور نیروی دریایی ارتش است که در روز چهارم آبان ماه در جنگ تن به تن در خرمشهر به شهادت میرسد. آفتاب در حال غروب است و همه جا را بوی گلوله و دود و آتش فراگرفته، پالایشگاه میسوزد و صدای گلوله همه جا به گوش میرسد. چهارم آبان ماه سال 59 روز غمانگیزی است. هر ایرانی قطعهای از وجودش را با دیدگان آکنده از اشک و غم در خرمشهر جا گذاشته است. نمیخواستیم اینگونه شود اما هجوم سنگین دشمن، یک لشکر عراقی با استعداد کامل با 200 دستگاه تانک، پشتیبانی هوایی و توپخانه، فقط در محور شلمچه به خرمشهر در برابر نیروی کم خودی که در سراسر مرز جنوبی گسترش یافته بودند، قابل قیاس نیست. رزمندگان ایران اسلامی در فکر این هستند که چگونه باید این جگرگوشه ایران اسلامی را آزاد کنند. آنان که حاضر بودند به شهادت برسند ولی چنین لحظهای را به چشم نبینند از اعماق وجودشان و سلول سلول پیکرشان، باور آزادسازی خرمشهر را فریاد میکشیدند و دیری نپایید که این نگین ایران زمین را دوباره لمس کرده و بوییدند و بر خاکی که اینک به عطر و بوی شهیدان آغشته بود بوسه زدند و این،یعنی آزادسازی خرمشهر و بهترین اتفاق برای رزمندگان ایران در زندگی... .