شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۲۹۵۳۴
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۷
یک پیشکسوت تئاتر استان خوزستان با انتشار نامه سرگشاده‌ای از همایون قنواتی، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان، انتقاد کرد.

به گزارش ایسنا ـ محمد جمال‌پور در نامه خود نوشته‌ است:

«به نام خدا

"نامه سرگشاده یک دوست"

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان خوزستان

با عرض سلام

در طول سال‌هایی که در عرصه‌های مختلف فرهنگی و هنری، چه در سطح استان و چه در سطح کشور، فعالیت داشته‌ام هیچ گاه بر آن نبوده‌ام که مشکلات موجود ناشی از بی‌تدبیری و نا کار آمدی مسئولین و مدیران خرد و کلان فرهنگی و هنری را عمومی نموده و یا از طریق رسانه‌ای نمودن آن‌ها به دنبال راه‌حل‌شان برآیم و یا در بدترین شکل درصدد مظلوم‌نمایی و خودنمایی باشم.

در طول این سال‌ها در هر کجا قدمی برداشته و یا در عرصه تولید به خلق آثاری موفق شده‌ام و یا در هر سنگر اجرایی، پذیرای مسئولیتی بوده‌ام به اعتراف دیگران، در کمال صداقت، با همه بضاعت اندکم، به دنبال گامی خیرخواهانه و برای رسیدن به هدفی انسانی، تلاش کرده‌ام. بی‌مهری‌ها را به مهربانی پاسخ گفته و ناملایمات را صبورانه پذیرفته و در حل معضلات و مشکلات اجرایی، اعتقاد راسخ به تدبیر جمعی و استفاده از توان، خلاقیت و هوشمندی نسل جوان داشته و دارم و در هر کجا نیز، آماج توطئه‌های شیطان‌پسند، کاسه صبرم لبریز گشته است بی‌هیچ چشمداشتی، محل کارم را ترک گفته و میز و مقام را به آنانی سپرده‌ام که غم نان و نام داشته‌اند و در گوشه سکوت و عزلت، نیایش صبح و شامم، طلب عاقبت به خیری بوده و هست.

آقای مدیرکل

اگر این نوشتار را سرگشاده برای شما قلمی نموده‌ام به خاطر احساس خطر بسیار جدی است که جامعه را تهدید می‌کند و اینجانب در فرصت‌های مختلف، به صورت حضوری، شکل‌های گوناگون این اوضاع آشفته و نابهنجار را برای شما باز گفته‌ام، بارها از هرج و مرج فرهنگی موجود در جامعه و اخلاق‌گریزی نسل‌های مختلف، نالیده‌ام و در کاری که آغاز کرده بودیم از شما و جماعت ارشاد اسلامی، طلب حمایت جدی داشته‌ام. در طول این چهار ماه گذشته که بنده، به خواست دوستان هنرمند و در کنار آقای مالی در انجمن هنرهای نمایشی استان، وظیفه مشاوره و ایجاد سازمانی هدفمند را در بستر فعالیت‌های نمایشی با همراهی عده‌ای از دوستان از جمله آقای حمید حسینی، عهده‌دار بوده‌ام، باتمام توان و استعدا فردی و گروهی بر آن بودیم تا ابتدا محل امن و آبرومند را در تالار آفتاب به وجود آورده و سپس فضای اخلاق‌گرا با اتکا به توشه علمی و تجربه عملی برای هنرمندان فراهم آوریم.

آقای مدیرکل

باید اعتراف کنم هرج و مرج و آنارشی موجود و اوضاع آشفته حاکم، ناشی از ناتوانی شما در حوزه مدیریت و عوامل زیرمجموعه‌ای است که باید با سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی هدفمند و حمایت‌های همه جانبه از هنرمندان و نظارت جدی بر مراکز فرهنگی و استفاده بهینه از امکانات بالقوه انسانی به منظور رفع معضلات و مشکلات موجود بستر‌های مناسب را در راستای پویایی و بالندگی فرهنگی و هنری به وجود می‌آوردید. متاسفانه شما چنان در تارهای تنیده به دور خود، گرفتار آمده‌اید که حتی جسارت یک انتصاب و یا عزل شایسته و بایسته را از کف داده‌اید.

شما به عنوان متولی فرهنگی و هنری جامعه، هیچ گاه در هیچ حرکتی از این دست، حضوری تأثیرگذار نداشته و ندارید.

شما در طول حضورتان، کدام برنامه را به طور عام در سطح جامعه و به طور خاص در فعالیت‌های هنری نهادینه نموده‌اید؟

شما و مجموعه تحت مدیریت‌تان با واگذاری موزه هنرهای معاصر به پیمانکار چه بر سر جامعه هنرهای تجسمی آورده‌اید؟ کدام حمایت و کدام دلجویی را از هنرمندان این حوزه انجام داده‌اید؟

شما و مجموعه تحت امرتان به جز فروپاشی و از هم گسیختگی انجمن‌های هنری تحت پوشش، کدام اقدام مدبرانه و دلسوزانه را با هدف پویایی این انجمن‌ها و در نتیجه ایجاد انگیزه برای کار و تولید خلاقانه هنرمندان به انجام رسانده‌اید؟

در جشنواره تئاتر استانی، به کدام یک از وعده‌های خود به آقای مالی، دبیرجشنواره، عمل نمودید؟

به عنوان مدیرکل، چرا هیچ گاه در مقام علت‌یابی استعفای آقایان بهروزی و مطوری، از مسئولیت‌های محوله در انجمن هنرهای نمایشی استان خوزستان برنیامدید؟

کدام اقدام شایسته و اثرگذار را در راستای حمایت از انجمن هنرهای نمایشی استان، اهواز و شهرهای تابعه به انجام رسانده‌اید؟

جناب آقای قنواتی

جامعه فرهنگی و هنری این استان از انتصاب شما به عنوان مدیرکل خوشحال نشد، اما اصل را بر برائت گذاشت و همکاری همه جانبه‌ای را با شما به انجام رساند، هنرمندان در شهرهای مختلف، با امید به آینده‌ای بهتر، علی رغم همه بی‌مهری‌ها و کم‌توجهی‌ها در سال‌های گذشته، با آغوشی باز، شما را پذیرفتند و به هر دعوتی از سوی شما لبیک گفتند، اهالی فرهنگ و هنر در کلانشهر اهواز با پیشینه کم‌سو و ناتوانایی‌هایی که از شما در مدیریت‌های گذشته سراغ داشتند، با صداقت ذاتی و صفای جنوبی خود به سوی شما آمدند و آمادگی خود را برای ساختن ویرانه‌های به ارث رسیده، اعلام نمودند، اما دریغ و هزار دریغ که شما و نه مجموعه بی‌رونق ناکارامد فرهنگ و ارشاد اسلامی، هیچ گاه قدرت و منزلت چنین پشتوانه‌ای را ندانسته و نفهمیدید، شما حتی انتصاب یک مدیر لایق و شایسته را، جهت دفاتر شهرستان به خود ندادید، بارها و بارها بچه‌های زحمت‌کش و باصفای شهرهایی همچون آبادان بود، که به شما مراجعه کردند و تنها درخواست‌شان گزینش مدیری لایق و دلسوز و آگاه به نیازهای شهری چون آبادان بود و بنده بارها به شما گفتم.

جناب آقای مدیرکل

 به وضع شهرهای تحت پوشش توجه کن. بعضی از مسئولین شما در شهرها حتی در حد و اندازه یک جمع‌دار اموال نیستند.

جناب آقای قنواتی

در این چند ماهی که پس از سال‌ها گوشه‌نشینی، بار دیگر به عرصه فعالیت‌های اجرایی بازگشتم و علی رغم ناتوانی جسمی، از هیچ تلاشی در عرصه فعالیت‌های نمایشی دریغ نکردم. باید اعتراف کنم در این مدت چند ماهه، شاهد چیزهایی بودم که در من احساس دوگانه‌ای برانگیخت. از یک سو، احساس غرور و سرزندگی، به خاطر مشاهده جوانانی که بی هیچ چشمداشت و تنها به خاطر عشق و علاقه فردی ایمان به فردایی بهتر، از همه چیز خود گذشته و با همه توش و توان به فعالیت‌های مختلف مشغول بودند جوانانی که علی رغم همه بی‌توجهی‌ها از سوی شما و ما موسفیدان پیشکسوت، از کلیدداری و نگهبانی در تالار آفتاب از اول شب تا دمیدن سپیده صبح گرفته، تا شست و شوی توالت‌ها و تا راه‌اندازی بوفه و کتابفروشی در لابی تالار آفتاب و تا آماده کردن سالن اصلی و سالن‌های مجاور و تا خرید قفل و کلید و تجهیزات ایمنی از جیب شخصی و تا... دلسوزانه کار می‌کردند، احساس بالندگی و نشاط به خاطر مشاهده هنرمندان موسفیدی همچون حمید حسینی، مسئول انجمن هنرهای نمایشی اهواز که با خواهش بنده و درخواست دوستان پیشکسوت، این مسئولیت را پذیرفت و به همراه دوستان همکارش، در کمال صداقت و راستی، بی هیچ چشمداشتی و تنها با امید به فراهم کردن فضایی سالم، اخلاق‌گرا، پرتلاش و متکی بر مبانی علمی بهره‌های تجربی برای هنرمندان تئاتر همچون یک کارگر، کار کرد و گاه با پاهای برهنه فاضلاب تالار و سرویس‌های بهداشتی را تعمیر و مرمت نمود و با دلی سوخته و آکنده از عشق به تئاتر از جیب هزینه کرد (اسناد موجود است) و تدوین برنامه‌های مختلف را در دست اقدام داشت، احساس سرور و امید، به خاطر مشاهده تلاش بی‌چشمداشت و دلسوزانه آقای مالی، به عنوان مسئول انجمن هنرهای نمایشی استان و احساس فرح‌وشی از دور هم نشستن نسل پیشین و جوان هنر تئاتر در یک محل  به نام انجمن هنرهای نمایشی کلانشهر اهواز و گاه احساس نفس تنگی از مشاهده جامعه‌ای که هنرمند جوانش بیش از پیش نیازمند بازگشت به فضیلت‌های اخلاقی است.

احساس یاس از مشاهده برخی هنرمندان جوان که کرامت‌های انسانی و ارزش‌های فرهنگی و سنتی را فراموش کرده و با بضاعت بسیار اندک علمی و تجربه‌های عملی امر بر آنان مشتبه شده است که صحنه نمایش به توشه و توان آنان جان می‌گیرد و با کنار گذاشتن ارزش‌هایی همچون احترام کوچک به بزرگتر بر این باور خام‌اند که آینده بهتر تنها با استفاده از آن چه در حال می‌گذرد رقم می‌خورد احساس بدبینی به وضع موجود به خاطر مشاهده صحنه پر هرج و مرجی که برخی از بازیگرانش نسل میانه و جوانی هستند که بر اثر دوری از ارزش‌های دینی به خاطر منیت و خودخواهی و بضاعت اندک علمی و عملی دچار توهم راهبری فکری و معنوی جامعه‌اند و از سوی دیگر با اظهار تاسفی مضاعف احساس در هم شکستگی روحی به خاطر مشاهده منفعت‌طلبی و زیاده‌خواهی و چانه زدن‌های مادی برخی از موسفیدان و پیشکسوتان هنر تئاتر که به دنبال مطالبات مادی خود بودند و خود را از صحنه نمایش و جامعه مخاطب طلبکار می‌دانستند. خاک خوردگانی که در حرف برای ارزش‌های اخلاقی و کرامت‌های انسانی لاف و لوف آن چنانی قائل‌اند اما در عمل و میدان موقعیت برای سودخواهی فردی و رسیدن به مطالبات کاذب مادی به هیچ کس رحم نمی‌کنند و همه ارزش‌ها را لگد‌کوب می‌نمایند.

جناب آقای مدیر کل

می‌خواهم بگویم علی رغم این اوضاع اسفناک، که متهم ردیف اول آن شمایید و البته مجموعه تحت فرمانتان، بنده و دوستان عزیز ماندیم، کار کردیم، امید بستیم و از همه چیزمان گذشتیم اما شما در هنگامی که باید می‌آمدید و همچون این دوستان فداکار صادقانه حمایت می‌کردید و یار می‌شدید و نه بار، در هنگامی که تالار آفتاب و انجمن هنرهای نمایشی اهواز می‌رفت تا با تلاش این عزیزان به بار بنشیند، بی هیچ احترامی به این دوستان زحمتکش و بی هیچ مشورتی با این جماعت دلسوز، حکم صادر کردید و فردی را که ما و همه هنرمندان به شایستگی و توان  کاری ایشان در مسئولیت محوله شک داریم و به یقین او را نه برای تالار آفتاب و نه برای تصدی هیچ سمتی در حوزه هنر، لایق و کارآمد نمی‌دانند، در حالی که قول و قرارتان به واگذاری تالار آفتاب به انجمن هنرهای نمایشی اهواز و بنده بود و درخواست واگذاری این جانب هنوز در دفتر شما موجود است چنین فردی را به عنوان رییس این تالار منصوب کردید و انتظار داشته و دارید که همه دوستان در کمال تفاهم و محبت کارشان را زیر نظر این آقا ادامه دهند!

جناب آقای قنواتی

مدیر کل محترم

اگر بنده و دوستان همراه، اقدام به استعفای دسته جمعی نمودیم نه به قول خودتان به خاطر دستمالی است که قیصریه را به خاطرش به آتش بکشانیم بلکه به خاطر سوءاستفاده آگاهانه حضرتعالی و جماعت حقوق بگیرتان از صداقت، صفا، یکرنگی، عشق و ایمان دوستانی است که علی رغم آگاهی از ناکارآمدی و ناتوانی جنابعالی، اصل را بر برائت گذاشتند و یک بار دیگر با همه بضاعت‌شان به میدان آمدند تا به مدد الهی و بهره‌گیری از همه امکانات این اوضاع آشفته را که متهمانش به ترتیب اولویت نامبردگان زیرند به سامان رسانند.

متهم ردیف اول: مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان

متهم ردیف دوم: اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان

متهم ردیف سوم: برخی از هنرمندان نسل جوان و پیشکسوتان هنر تئاتر استان خوزستان

                                *********************

خدایا

ادراک مطلق تویی

پروردگارا

فهم و دانایی از تو جان می‌گیرد

بار الهی

تو خود نیز از بضاعت مخلوقات خویش آگاهی

خداوندا

توش و توانمان بخش تا در مجاهده و مراقبه همیشگی، راه تو رویم و رضای تو خواهیم

الها

بفهمانم که بی تو، چه شوم، اما نشانم نده

یارب

عاجزانه می‌طلبم که هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد

با آرزوی سلامتی، سعادت و رستگاری

کوچکترین شما

محمد جمال‌پور

30/10/1394»
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار