شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۲۴۶۱
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۵
یک سوم اصلاح‌‌طلب و یک سوم هم بین معتدلین و مستقلین است. ریاست مجلس حتما بین اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان خواهد بود و هرکدام بتوانند بیشتر مستقلین و معتدلین را جذب بکنند بردشان بیشتر است.
حسن غفوری فرد گفت: شاید بخشی از اصلاح‌طلبان هم فکر کنند آقای لاریجانی به‌خاطر مدیریتی که دارند بهتر است. من به آقای عارف ارادت دارم و احترام می‌‌گذارم و ایشان را آدم مفید و پرتوانی می‌د‌انم ولی فکر می‌‌کنم شاید نفع مملکت است که آقای لاریجانی مدیریت را به دست بگیرد و احتمال اینکه آقای لاریجانی رئیس مجلس شوند بیشتر است. 

به گزارش عصر ایران، وی در بخش دیگری با اشاره به انتخابات سال 88 اظهار داشت: رسما اعلام کردم به آقای مهندس میرحسین موسوی رأی دادم و زمانی که انتخابات تمام شد و می‌توانستم بگویم به آقای احمدی‌‌نژاد رأی دادم ولی در آن شرایط فکر کردم که باید به آقای موسوی رأی بدهم و این هم بعد از اینکه نتیجه انتخابات مشخص شده بود و آقای احمدی‌‌نژاد برنده شده و این را هم می‌‌دانستم که این حرف برای من هزینه سیاسی دارد.

متن گفتگوی وقایع اتفاقیه با غفوری فرد در زیر می آید:

جناب غفوری‌فرد! ارزیابی­‌ شما از انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی که سال گذشته برگزار شد چیست؟ 

انتخابات اخیر ابعاد جدیدی داشت که حتما درباره‌ آن باید فکر و بررسی کرد؛ اول حضور مردم در پای صندوق‌های رأی بود. شاهد بودیم مردم در تهران بالای 50 درصد و در کل کشور 60 درصد حضور داشتند که همین امر نشان می‌دهد مردم به پیام رهبری نظام پاسخ مثبت دادند و به پای صندوق‌های رأی آمدند. رهبری دراین‌باره فرمودند: «حتی کسانی که نظام را قبول ندارند در انتخابات حضور داشته باشند.» این صحبت رهبری خیلی معنا دارد که عملا یک رهبر کشور قبول می‌‌کند کسانی که نظام را قبول ندارند نه تنها حق حیات دارند بلکه حق انتخاب هم در کشور دارند، این نهایت آزادی و وسعت دید را نشان می‌دهد. مهم‌ترین نکته‌ای که در این دوره از انتخابات به چشم می‌آید، حضور گسترده مردم پای صندوق‌های رأی بود که می‌توان گفت استقبال بسیار خوبی از انتخابات صورت گرفت. تجربه ثابت کرده است انتخابات مجلس در تهران خیلی به چشم می‌آید، گاهی 30 و 35 درصد شرکت می‌کنند ولی در این دوره از انتخابات بالای 60 درصد شرکت کردند که حضور چشمگیر بود. دوم اینکه، تمام 30 نفر در مرحله اول، انتخاب شدند که همین موضوع یک پدیده جدید بود. در دوره نهم انتخابات مجلس، مرحله اول آن فقط پنج نفر انتخاب شدند و انتخاب 25 نفر به مرحله دوم رسید، یعنی 50 نفر به مرحله دوم رفتند که از بین آنها 25 نفر انتخاب شدند ولی در این دوره، هر 30 نفر در مرحله اول انتخاب شدند و تا جایی که من در خاطرم است در تمام این 10دوره، برای اولین‌بار است که چنین اتفاقی می‌‌افتد. اتفاق سومی که افتاد این بود، هر 30 نفر از یک لیست بودند که این هم برای اولین‌بار اتفاق افتاد. معمولا در نتیجه انتخابات تهران هم اصلاح‌طلبان بودند و هم اصول‌گرایان. برای مثال در مجلس ششم بیشتر از اصلاح‌طلبان بودند ولی از اصول‌گرایان هم حضور داشتند. در باقی دوره‌‌ها مانند دوره هفتم، نهم و هشتم که اصول‌گرایان اکثریت را داشتند باز هم افراد اصلاح‌‌طلب در لیست حضور داشتند. مجلس نهم که اکثریت آنها اصول‌گرایان بودند مانند آقای محجوب یا کسانی که از لیست اصول‌گرایان هم ر‌أی آوردند یا مجلس ششم که بیشتر اصلاح‌‌طلب بودند، آقای حداد عادل رأی آورد، آقای هاشمی هم رأی آورد ولی انصراف دادند. 

اینکه مردم یک لیست 30نفره را به‌طور کامل برای مجلس در تهران انتخاب می‌کنند از چه منظر بیشتر جلب توجه می‌کند؟ آیا منظورتان این است که نوعی آگاهی سیاسی در مردم به وجود آمده است؟ 

این پدیده از چند بعد قابل بررسی است و آن هم اینکه مردم به لیست رأی دادند، این اقدام مردم نشان از یک نوع حرکت به سمت تحزب و تشکل‌گرایی است. جالب بود که 30 نفر اول منتخبان کلا از لیست اصلاح‌‌طلب و 30 نفر دوم از اصول‌گرایان بودند. مردم کلا به لیست رأی داده بودند. این پدیده خوبی است که نشان می‌دهد حرکت به سمت تحزب است و حزب‌‌ها، قدرت شناساندن بهتری دارند و مردم به اینها اعتماد می‌‌کنند. حال چه اصلاح‌طلبان و چه اصول‌گرایان باشند که این امر هم پدیده خوبی است. این مواردی که عنوان کردم، موارد جدیدی بود و ترکیب مجلس دهم هم تا الان نشان می‌دهد که یک سوم از جناح اصول‌گرایان هستند و یک سوم هم از جناح اصلاح‌طلبان. همچنین یک سوم دیگر نیز مستقلین و طرفدار دولت هستند که این هم یک ترکیب جدید به‌شمار می‌آید و معمولا اکثریت خیلی قوی از یک طرف بود و یک اقلیتی یک طرف بازی قرار می‌گرفت ولی تا الان نمی‌‌شود اکثریت و اقلیت را تشخیص داد. برای اولین‌بار است که بجای دو جناح، سه جناح مطرح هستند. که می‌توان این رویداد را به فال نیک گرفت. 

مهم‌ترین دلیلی که اصول‌گرایان در تهران شکست خوردند چه بود؟ 

اولا انتخابات یک شکست و یک پیروزی دارد، شیرینی آن هم به این است. شکست اصول‌گرایان دلایل مختلفی دارد. اصولا سلیقه تهران، سلیقه اصلاح‌‌طلبی است و هر زمانی هم در انتخابات حضور داشته باشند پیروز می‌‌شوند. از ابتدا هم پیش‌بینی می‌کردیم اگر تعداد حاضران به بالای سه میلیون نفر برسد، حتما لیست اصلاح‌طلبان برنده خواهد داشت، این را در مصاحبه‌ها هم گفته بودیم و این کاملا مشخص است. انتخابات قبلی هم همین‌طور بود. البته هیچ‌وقت فکر نمی‌کردیم به 30 نفر لیست رأی بدهند و ما همیشه علاقه‌مند بودیم مردم به پای صندوق‌های رأی بیایند، حتی اگر هم ما پیروز نشویم؛ برای اینکه حضور مردم اقتدار نظام را نشان می‌دهد و هرچه حضور بیشتر باشد امکان شانس اصول‌گرایان شاید کمتر شود اما اقتدار نظام در جهان بیشتر خواهد شد. بنابراین این موضوع کاملا قابل پیش‌بینی بود، هر لیستی که اصول‌گرایان می‌‌دادند باز شانس اصلاح‌طلبان در پیروزی بیشتر بود. البته در کنار لیست اصلاح‌‌طلبان، لیست‌های متفرقه هم آمدند و یک مقداری تشتت آرا به چشم می‌آمد. یک برنامه دیگری بود و این برنامه مظلوم‌‌نمایی اصلاح‌‌طلبان بود که گفتند: «ما را در تهران سر بریدند» و ما در تهران بیش از پنج کاندیدا نداریم. بحث‌های دیگر هم که مطرح می‌‌شد مانند تصویب برجام در مجلس و مخالفت‌های که درباره موضوع برجام مطرح بود، همین موضوع‌ها موجب شد برای طیف اصول‌گرایان‌گران تمام شود و مردم این را قبول داشتند و مخالفت‌‌هایی که در مجلس نهم با برجام داشتند، نتیجه‌اش این شد که مردم به اصلاح‌طلبان رأی بدهند. 

شما خودتان چنین پیش‌بینی می‌کردید که مردم به این دلایل به اصلاح‌طلبان رأی می‌دهند؟
 
این پیش‌بینی نبود بلکه تحلیل دقیقی است که در تهران اگر تعداد رأی‌‌دهندگان بالای سه میلیون نفر برسد، حتما اصلاح‌طلبان پیروز می‌شوند اما 30 به صفر را بدبین‌‌ترین و خوش‌بین‌‌ترین اصلاح‌‌طلبان باور نمی‌‌کردند و آن هم در مرحله اول اتفاق افتاد. 

فکر نمی‌کنید علت اینکه اصول‌گرایان رأی نیاوردند، حضور افراد تندرو در لیست بود که تعدادشان از اصول‌گرایان سنتی حتی بیشتر بود؟ 

من تندرو و کندرو را قبول ندارم. آقای حداد یا آقای ابوترابی‌فرد جزء تندروها نیستند و بیشتر منطقی هستند و افراد منطقی هم زیاد بودند. خارج از بحث تندرو و کندرو که من قبول ندارم یک بحث اصلی در کشور مطرح است و آن هم بحث برجام است که درحال‌حاضر مهم‌ترین مسئله اقتصادی و معیشت مردم به آن گره خورده است. مجلس نهم یک مجلس اصول‌گرا بود یک عده به‌شدت با برجام مخالفت کردند، من به بحث درست‌بودن یا نادرست‌بودن آن وارد نمی‌شوم اما درهر‌حال مردم تهران و اکثریت آنها با برجام موافق بودند، در مجلس نهم برخی نمایندگان مخالفت‌‌های شدید با برجام داشتند و ادامه هم دادند و ادامه هم خواهند داد. بحث برجام تمام‌‌شدنی نیست. اینکه پدیده جدیدی اتفاق می‌‌افتد که مثلا آمریکایی‌‌ها مطلب جدیدی می‌‌گویند و با آزمایش موشکی ما مخالفت می‌کنند، اینها بحث‌‌هایی است که در آینده هم ادامه خواهد داشت و هر روز هم روزنامه‌های داخل و خارج از کشور راجع‌به آن بحث می‌کنند. درهرحال مردم تهران و اصلاح‌‌طلبان با برجام موافق بودند و فکر کردند این لیست اگر وارد مجلس شود کار برجام را تسهیل خواهد کرد. برجام یقینا تأثیر زیادی در انتخابات تهران و در بعضی از شهرستان‌‌ها داشت.  

چرا خود شما در لیست اصول‌گرایان نبودید؟ 

من را نگذاشتند. 

آیا صحبتی دراین‌زمینه با آنها انجام دادید؟ 

من هیچ وقت با هیچ گروهی صحبت نکردم که من را در یک لیست قرار بدهند حتی پیگیر هم نبودم. 

شما یک پیشینه قابل احترامی در جریان اصول‌گرایی دارید، پس چرا در داخل لیست شما را نگذاشتند؟ 

در انتخابات مجلس همیشه این‌طور بوده که بالاخره در شورایی که تصویب می‌شد یک عده‌ای موافق و یک عده‌ای مخالف من بودند. به نظر من روندی که بود بسیار صحیح بود. در ابتدا، من گفتم اگر همین‌روند با همین شرایط ادامه پیدا کند، من اگر در لیست هم نباشم، انصراف خواهم داد. همچنین گفتم من به صورت انفرادی نمی‌آیم و نخواهم آمد. روندی بود از تمام کسانی که سابقه و سبقه اصول‌گرایی داشتند به این کار دعوت شد، دفعه قبل 70، 80 نفر بودند و این دفعه 186 نفر بودند که اینها عموما در اردوگاه اصول‌گرایی قرار داشتند. از این افراد دعوت شد و معیارهایی مشخص شد و بعد خواستیم به 30 نفر رأی بدهند، این لیست خلاصه‌‌تر شد و بعد یک جمع 21، 22نفره بودند که تصمیم‌‌گیرنده آقای حداد بود و نمی‌‌شود گفت تنها ایشان بود و بعد یکی یکی ر‌أی‌گیری می‌کردند و به مرور لیست تصویب شد تا به لیست  30نفره رسید. 

خیلی از اصول‌گرایان قبل از اینکه لیست بسته شود گفتند زمانی که لیست بسته شود اگر نام ما در لیست نباشد انصراف می‌دهیم و کنار می‌رویم ولی چنین اتفاقی نیفتاد بلکه برروی تصمیمشان مصمم هم شدند که هرچه نزدیک به انتخابات می‌شدیم آقای حداد عادل عنوان می‌کردند به‌خاطر خدا انصراف بدهید، تحلیلتان از این موضوع چیست؟ 

این را باید از دیگران بپرسید ولی من خودم اعلام کرده بود که اگر لیست مطابق همان معیارهایی که خودشان معین کرده بودند بسته شود، اگر در لیست نباشم، انصراف می‌دهم. 

چرا انصراف ندادید؟ 

برای اینکه دقیقا رعایت نشد. 

دلیلش چه بود؟ 

باید از همان کسانی که لیست را بستند بپرسید. 

نظر شما دراین‌باره چیست؟ 

یکی از معیارها این بود که فرد خودش رأی داشته باشد، یکی از معیارها این بود که سهمیه‌‌بندی نباشد فقط بحث شایسته‌‌سالاری مطرح باشد ولی بالاخره فشارهای سیاسی موجب شد بگویند فلانی سهمیه فلان را دارد. به نظر من وقتی از معیارها عدول کردند من دلیلی نمی‌دانستم به تعهدات خودم عمل کنم. واقعا اگر معیارهای شایسته‌سالاری بود و معیارهایی که خودشان انتخاب کردند رعایت می‌شد، من حتما انصراف می‌‌دادم. 

فکر نمی‌کنید با این اقدام دوستانتان خواستند شما را فریب بدهند؟ 

خیر. به نظرم تحت فشارهای سیاسی بودند. 

فشارهای سیاسی!  از کدام گروه؟ 

بالاخره از جانب کسانی که در مملکت صاحب نفوذ هستند. حالا من اینها را نوشتم و بعدا منتشر می‌کنم الان که نمی‌توانم نام همه آنها را بگویم. 

آقای بهزاد نبوی در یکی از مصاحبه‌هایشان عنوان کردند اگر کسی مانند آقای غفوری‌‌فرد در لیست باشد من حتما به وی رأی می‌دهم و اگر شخصی مانند آقای غفوری‌‌فرد در مجلس باشد مجلس خوب و ایده‌‌آلی خواهد بود. خیلی از سیاسیون اصلاح‌طلب شما را فردی معتدل میانه‌‌رو می‌‌شناسند. اگر شما همین نگاه را در حمایت نیروهای اصلاح‌طلب که در معرض حذف و ردصلاحیت هستند و حتی در جهت کمک به دولت به‌کار ببرید، شاید خیلی از این سنگ‌اندازی‌ها اتفاق نیفتد! 

من هرچه احساس کنم درست است و صلاح است را گفتم و می‌دانستم که برای من هزینه سیاسی خواهد داشت. رسما اعلام کردم به آقای مهندس میرحسین موسوی رأی دادم و زمانی که انتخابات تمام شد و می‌توانستم بگویم به آقای احمدی‌‌نژاد رأی دادم ولی در آن شرایط فکر کردم که باید به آقای موسوی رأی بدهم و این هم بعد از اینکه نتیجه انتخابات مشخص شده بود و آقای احمدی‌‌نژاد برنده شده و این را هم می‌‌دانستم که این حرف برای من هزینه سیاسی دارد ولی یک بهانه خوبی هم شد که آنها بگویند این به احمدی‌‌نژاد رأی نداده پس جزء اصول‌گرایان نیست اما صداقت در سیاست اسلامی را اصل می‌دانستم و آمدم گفتم من به چه‌کسی رأی داده‌‌ام. 

اصول‌گرایان در انتخابات اخیر چقدر اخلاق سیاسی را رعایت کردند؟ 

من فقط درباره خودم می‌توانم صحبت کنم که من رعایت می‌‌کنم. اگر اصول‌گرای واقعی باشند صددرصد اخلاق را رعایت می‌کنند. 

اصلا ما الان اصول‌گرای واقعی داریم؟ 

بله حتما داریم. 

ولی بعضی را  کنار گذاشتند. 

بعضی کنار رفتند و بعضی هم کنار گذاشته شده‌اند. اصل اول اصول‌گرایی، صداقت است. 

این صداقت چقدر در لیست نشان داده شد؟ 

صداقت با لیست تفاوت دارد. من متر ندارم که بگویم چقدر رعایت شد. با توجه به اینکه من از لیست کنار گذاشته شده‌‌ام. حداقل بعضی از معیارها که خودشان گفتند رعایت نشد یکی از معیارها سهمیه بود. 

شما ریاست مجلس دهم را چطور می‌‌بینید؟ 

من فکر می‌کنم بین آقای لاریجانی و عارف این پست تعیین می‌شود ولی ترجیح من حتما آقای لاریجانی است. البته ترجیح تمام اصول‌گرایان آقای لاریجانی است، شاید بخشی از اصلاح‌طلبان هم فکر کنند آقای لاریجانی به‌خاطر مدیریتی که دارند بهتر است. من به آقای عارف ارادت دارم و احترام می‌‌گذارم و ایشان را آدم مفید و پرتوانی می‌د‌انم ولی فکر می‌‌کنم شاید نفع مملکت است که آقای لاریجانی مدیریت را به دست بگیرد و احتمال اینکه آقای لاریجانی رئیس مجلس شوند بیشتر است. 

دور دوم را چطور ارزیابی می‌کنید؟ ترکیب مجلس را چطور می‌‌بینید؟ 

همان‌طور که گفتم یک سوم اصلاح‌‌طلب و یک سوم هم بین معتدلین و مستقلین است. ریاست مجلس حتما بین اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان خواهد بود و هرکدام بتوانند بیشتر مستقلین و معتدلین را جذب بکنند بردشان بیشتر است. 

شاهد هستیم آقای احمدی‌نژاد عزم خود را برای حضور در قدرت جزم کرده است ارزیابی‌تان از این موضوع چیست؟ 

من فکر می‌کنم ایشان کنار نمی‌رود و حتما فعال خواهد بود. قاعدتا ایشان علاقه دارند به قدرت برگردد و غیرطبیعی است که ایشان کلا از سیاست کنار بکشد. ایشان حتما فعال خواهد بود و اینکه آیا شانسی خواهد داشت یا نه باید ببینیم و بستگی دارد. 

به نظرتان شانس دارند؟ 

من برای ایشان شانسی قائل نیستم

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار