امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
مجتبی گهستونی
یادداشت دکتر ناصر کرمی با عنوان "گتوند،سیوند نشود!" حاوی نکاتی بود که مرا به عنوان یکی از دوستداران ایشان وادار کرد تا علی رغم میل خود و برای اینکه در دلم ناراحتی از ایشان باقی نماند به ارائه توضیحاتی در اینباره بپردازم.
اما چرا گتوند سیوند نمی شود اما گل به خودی می شود اینکه با نگاهی به همه مطالب منتشر شده از ابتدا تاکنون در پیرامون سد گتوند متوجه خواهید شد که هر کدام از نویسندگان آن اخبار و گزارش ها بدون آنکه منافعی شخصی در این مورد داشته باشند همه موضوعات مهم مربوط به سد را از میراث فرهنگی تا مطالبات مالی ساکنان دریاچه تا موضوعات محیط زیستی را مد نظر قرار داده اند.
اما برگردیم به یادداشت منتشر شده . اگر چه جناب دکتر کرمی می توانست از نیت نویسنده گزارشی که از شهرستان گتوند به عنوان یک روستا نام برده بود پرسش هایی داشته باشد و آن اشکال تایپی را به حساب راهنمای سفر آن روزنامه نگاران و فعالان زیست محیطی نگذارد و فعالیتی خود جوش برای دعوت از تعدادی از برجسته ترین روزنامه نگاران حوزه محیط زیست را اینگونه زیر سئوال نبرد اما ترجیع داد به خودی گل بزند.
اگر چه اینجانب پس از مطالعه یادداشت "گتوند،سیوند نشود!" با دکتر کرمی به گفت و گو پرداختم و با وجود توضیحات ایشان و به خاطر بازتاب مطلبی که وی نوشته است، نتوانستم خود را مجاب کنم اما ترجیع دادم در این باره مطلبی بنویسم. با این حال تاکید نگارنده یاداشت مورد نظر حول سه محور بود:
1- شهرستان گتوند بزرگ است و روستا نیست
2- گتوند به زیر آب نخواهد رفت
3- مشکل اصلی سد گتوند گنبدهای نمکی است نه به زیر آب رفتن چند روستا
جناب آقای کرمی که شجاعت و جسارت و تلاش ایشان در نوشتن و پرداختن به موضوعات زیست محیطی، اجتماعی و گردشگری و گاه میراث فرهنگی برای من قابل توجه است و می دانم که در پرورش بسیاری از روزنامه نگاران نقش عمده ای داشته است اما به بهانه نیفتادن روزنامه نگاران در دامچاله به سفر اخیر تنی چند از روزنامه نگاران به خوزستان برای بازدید از روستاهای حاشیه سد گتوند در محدوده لالی و نه ترجیعن خود سد پرداخته است.توضیح اینکه دریاچه سد گتوند در محدوده سه شهرستان گتوند،مسجدسلیمان و لالی قرار دارد.
روزنامه نگاران حاضر در این سفر که خودِ جناب کرمی به خوبی آنان را می شناسد اگر چه می دانند یکی از مشکلات اصلی سد گتوند گنبدهای نمکی است اما با توجه به انتشار دهها گزارش متنوع در خصوص گنبدهای نمکی ترجیع داده بودند که در این سفر به زیر آب رفتن 35 روستا و در نهایت قطع برق بخشی از روستائیان که جلوی چشم خود غرق شدن سرزمین آبا و اجدادیشان را مشاهده می کنند را گزارش کنند نه دو کپر را.
جناب آقای کرمی، وقتی ما در شرایط کنونی که کشور با بحران های مختلف داخلی و خارجی مواجه است از میراث فرهنگی و محیط زیست حرف می زنیم و حاضر نمی شویم که به بهانه توسعه نابودی میراث فرهنگی و محیط زیست را شاهد باشیم دلمان که نمی خواهد ضعف کشورمان را ببینیم و ژست بگیریم بلکه من و شما و دیگری اعتقادی داریم که میراث فرهنگی و محیط زیست پیرامونمان حفظ شود.برفرض که ضرر به زیر آب رفتن روستاها به اندازه منافع سد نباشد اما تکلیف مردمی که ناخواسته و نه خودخواسته آواره شهرها و روستاهای اطراف می شوند چه می شود؟ تکلیف مراتع و مزارع و مقابر و نظرگاهای محدوده دریاچه سد چه می شود؟ تکلیف مطالعات مردم شناسی 35 روستای به زیر آب رفته که دهها کتاب و صدها مقاله می شود چه می شود؟ آیا اینها برای ما مهم نیست؟ هیچ می دانید که مردم آن چند روستا تا 4 ماه قبل در زیر چراغ اتاق روزی می گذراندند و برق داشتند و در نهایت از تلویزیون و یخچال استفاده می کردند اما حالا در نبود برق اتاق هایشان را انباری کرده و کنار خانه شان کپر ساخته اند تا شاید به جای خنکای پنکه و کولر که دیگر برق در آن جاری نمی شود از هوای آزاد در گرمای شدید خوزستان استفاده کنند. هیچ می توانید تصور کنید زن و مرد و از کوچک و بزرگ 4 ماه زندگی شان اینچنین باشد. ای کاش در زمستان برقشان را قطع می کردند چرا که آن وقت نه نیازی به برق بود و نه گرما کلافه شان می کرد و هیزم می سوزاندند و با آتش خودشان را گرم می کردند.راستی تاوان این همه درختان خدادادی، کنارستان ها و بلوطستان هایی که به زیر آب می رود چه می شود؟ آیا وقتی به عبور جاده از فلان جنگل اعتراض می کنیم و بیانیه و شبنامه می دهیم چرا نباید به دهها کیلومتر زمینی که انواع خزنده و پرنده و حیوان در آن زیست می کنند اعتراض نکنیم؟ راستی درآمد سد سازی چقدر است که بهره برداری صحیح از این همه نعمت خدادای نمی تواند آن درآمد را جبران کند؟ من اشکال کار را در نبود مدیریت بهره وری و درآمد می دانم.
می گویند یکی از اثرات سد سازی ایجاد جاذبه گردشگری است. مگر همان جاذبه طبیعی نمی توانست مدیریت شود که جاذبه مصنوعی ایجاد کرده اند. راستی این همه تغییرات آب و هوای در نتیجه مداخلات مشابه نیست.
اما در ادامه به همان میزان که یکی از دوستان روزنامه نگار اشتباها از شهرستان گتوند به عنوان روستا نام برده و ظاهرا نوشته که گتوند به زیر آب می رود شما هم در یادداشت خود نقل کرده اید که گتوند 200 هزار نفر جمعیت دارد که بر اساس سرشماری جاری جمعیت کل این شهرستان با احتساب روستاها و عشایر به 90 هزار نفر هم نمیرسد.
استاد عزیز ارجمند و دوست داشتنی من، از اینکه یادآور شده اید که بعید نیست وزارت نیرو با انتشار عکس های هوایی در پی اثبات عدم امکان غرق شدن شهر گتوند بیفتد باید به عرض برسانم که در این مورد جای هیچ نگرانی نیست چرا که هیچ کسی از اعضای آن تور روزنامه نگاران محیط زیستی اعتقاد ندارد که شهر گتوند غرق می شود و اگر در مطلب یکی از همراهان چنین اشتباهی پیش آمده قطعا عمدی نبود و می خواسته بنویسد "روستای حاشیه دریاچه گتوند" که کلمه "حاشیه دریاچه" به هر شکل ممکن از قلم افتاده و شده است روستای گتوند. همه آن روزنامه نگاران به خوبی می دانند که از شهرستان لالی وارد روستاهای اطراف سد شده اند و هیچ ربطی به شهر گتوند نداشته که بخواهند خبری از غرق شدن شهر گتوند بدهند.