شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۵۹۴۷
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۱۷
درباره مردی که رفت
ماندانا صادقی

یک

"فرمانداران در هرجا که احساس کنند نمی توانند وظایف خودرا به درستی انجام دهند بهترین خدمتی که می توانند انجام دهند این است که از سمت خود استعفا بدهند. همانگونه که من نیز اگر روزی ببینم که حرف غیر منطقی در میان است ،استعفا می دهم."

اینها بخشی از سخنان مردی است که چندان واضح نیست خودش حرف های غیر منطقی را به میان آورد یا دیگران می خواستند به او حرف های غیر منطقی دیکته کنند. هرکدام از گزینه ها که با گفته های این مرد مطابقت داشته باشد یک گزینه با وضعیت او مطابقت ندارد:"استعفا"

بله،اواستعفا نداد.

عبدالحسن مقتدایی ،استاندار آبادانی خوزستان در حالی از ساختمان استانداری بدرقه شد که حتی مراسم تودیعی مناسب شان وجایگاه ویژه اش برایش در سالن غدیر انجام نگرفت.

استانداری پر حاشیه ی دکتر مقتدایی که ابتدا حاضر نبود به کلاس اول برگردد،در روزی از اردیبهشت 95 رقم خورد که خوزستان در چند شکل در وضعیت بلا تکلیفی به سر می برد.نمایند گان مجلس نهم درحال جمع کردن اسباب نمایندگی از بهارستان بودند ونمایند گان جدید اظهار نظرهایی جنجالی شان را گذاشته اند برای صحن علنی مجلس .اما واگر قهرمانی استقلال ،وصعود حساس صنعت نفت وتغییر فرمانداران و...باعث سکته در واکنش ها نسبت به این موضوع شد.

آگاهان مسایل سیاسی استان از هرطیف وگروه اعلام حکم بازنشستگی استاندار ازسوی دولت برای مردی که ساعاتی پیش احکام جابه جایی فرمانداران را امضاء کرده بود ،نپذیرفتند وواضح وروشن از برکناری مقتدایی سخن گفتند.

دراین میانه تارسانه های استان بتوانند شوک ناشی از این تغییر ناگهانی ،ودلایل اصلی این اقدام دولت را در تحلیل هایشان دنبال کنند ،فضاهای مجازی گزینه های خودرا به اشتراک گذاشتندوبانام آوری از چهره ها به بالا رفتن بسامد شایعه ها وحاشیه افزودند.کمپین هایی با موضوع هایی فرعی صورت گرفت که در نهایت به حمایت از مقتدایی انجامید .شایعه فشار اصول گرایان برای انتخاب سید شریف حسینی ،درمقابل شایعه به مسند نشستن رقیب قدیمی مقتدایی (محمدفروزنده)به فضای شکست خورده اردوگاه اصول گرایان جانی تازه بخشید.

گزینه های لر وعرب (بومی)وهمدانی واصفهانی(غیر بومی)وبلاخره گزینه شورای هماهنگی اصلاح طلبان خوزستان که در واقع تنها کاندیدای تشکیلاتی وصاحب شناسنامه بود به همراه انبوهی از نام های آشنا وغیر  آشنا روی میزآمدند .

با همه این احوال واوضاع امروز درست ده روز است که استانداری خوزستان با سرپرستی فرج الله خبیر در حال سپری کردن این وضعیت انتقالی است وعبدالحسن مقتدایی باحضور در رختکن تیم فوتبال قدیمی اش (صنعت نفت آبادان)هنوز مهر سکوت را نشکسته است وهیچ کدام از گزینه های معرفی شده درسایه سارپردرخت خیابان استانداری اهواز قدم نزده است.

دو

هرمقام مسولی در هرجای دنیا می داند ،که عمر مدیریت وابسته به شرایط است.استانداری خوزستان وعبدالحسن مقتدایی نیز ازاین قاعده مستثنی نبوده ونیستند.همچنان که مقتدایی دریک دوره دیگر هم به استانداری خوزستان آمد ورفت(یارانده شد).

تغییر دربدنه دولت هم امری اجتناب ناپذیر است.گاهی قرعه به نام نزدیکان دولت می افتد (برحسب شرایط)وگاهی برای آنان که به نحوی از انحاءیا اساسا از دولت دور بوده اند یا به مرور با دولت زاویه پیدا کردند.مقتدایی در کجای این سه ضلع است؟

قدر مسلم مقتدایی از دولت دور نبوده است.اودرمجلس نماینده ایی از جناح چپ بوده،ودر کمیسیون انرژی با بخشی ازچهره ای شاخص دولت کنونی همکار بوده است.دردولت اصلاحات استاندار دواستان حیاتی واقتصادی کشور بوده است ودریکی از مهم ترین وزارتخانه های دولت (نفت)پست داشته است. مقتدایی  درهمه مجموعه هایی که انجام وظیفه کرده با کسانی همراه بوده که درپیروزی دولت اعتدال وامید نقش آفرین بودند.خوش بختانه مقتدایی نه تنها ساخته وپرداخته جریان های انفعالی ومجهول نبوده است بلکه با عقبه وپیشینه سیاسی محصول یک شهر فرا قومیتی وفرا اقلیمی (آبادان )است .شهری که تسامح وتساهل وهم نشینی جریان های فکری وعقیدتی در امتزاج با دریافت های مدرن از کارکرد دولت وملت را نه در حد شعار بلکه در موقعیتی تقریبا یگانه وویژه به عرصه سیاسی کشور بارها پیشنهاد کرده است.درنتیجه مقتدایی نه تنها از دولت دور نبود بلکه بسیارهم بادولت عقل گرا ودیپلماسی روحانی نزدیک بود.

اما شاید پرداختن به ضلع سوم این وضعیت که همانا زاویه گرفتن مقتدایی از دولت روحانی است بتواند از دلایل این بازنشستگی سریع (شما بخوانید برکناری نابهنگام)اوجستار گشایی کند.

مقتدایی اغلب در کاراکتری متفاوت از قاعده های مرسوم مدیریتی ظاهر شده است .(حتی در نوع پوشش کت وشلوار به عنوان لباس رسمی مدیران)منتقد دولت تحت امرش بوده است .از نهاد هایی باخاصیت تابویی مثل شورای نگهبان انتقاد کرده است ،سازمان های دولتی مانند خودروسازی وصداوسیما از تیغ نقد اودرامان نبوده اند ودر مقطعی یکی از مسن ترین وباتجربه ترین وزیران این دولت را به چالش کشیده است وبه زیر دستان وفرمانداران خود تاکید موکد کرده است که جسارت واستقلال رای داشته باشند.مقتدایی لطیفه تعریف کرده است ودرهمان حال به عنوان یک شهروند به امام جمعه آبادان درپیش روی رییس جمهور تذکر داده است.در اولین دیدار مهمش بعد از انصاب به استانداری خوزستان به ملاقات همشهری مترجمش میرود(نجف دریابندری)وبا محسن هاشمی رفسنجانی به تماشای فیلم سینمایی می نشیند.ازپایتخت به عنوان حومه آبادان نام می برد ودر زنجیره انسانی حمایت از کارون در کنار شهروندان اهوازی ظاهر می شود ودرجایی دیگربرای زیر فشار گذاشتن سازمان محیط زیست در تجمع مردم درمقابل ساختمان استانداری در روزی از روزهای پرگرد وغبار اهواز از اتافش بیرون نمی آید.

آیا کنش های این گونه مقتدایی نوعی از رفتار پوپولیستی تلقی می گردد؟

مقتدایی به توسعه سیاسی استان مستقل از چهره ها وجریان های سیاسی مرکز نشین اعتقاد دارد واز نوع زاویه ایی که اغلب نسبت به توسعه سرمایه واقتصاد وسیاست دارد ،گاهی می شود رگه هایی از علاقه او به تشکیل نوعی حکومت شبه فدرالی را تشخیص داد .کما اینکه برخلاف مصوبه دولت واعتراض رسانه های آبادان تردد خودروهای پلاک اروند رادرکل استان آزاد اعلام کرد ودرمقابل همشهریانش به نفع منافع بقیه استان ایستاد (به زعم خودش).

بااحیای طرح پانصد وپنجاه هکتاری کشاورزی عملا در مقابل طرح انتقال آب از سرشاخه ها ایستاد وبا انتصاب هشت زن برای مسولیت هشت بخشداری در تابوهای سنتی وغبر قابل نفوذ سیاسی استان شکاف ایجاد کرد.

اما آیا این کنش ها می تواند نوعی از رفتار پوپولیستی تلقی گردد؟

اگر به این سوال در بخش قبلی پاسخ مثبت داده اید در این بخش چه پاسخی دارید؟

مقتدایی قبل از آنکه ردای استانداری را برای اولین باردرسال77 به دوش بیندازد همچنان که ذکر شد درصحنه سیاسی کشور به عنوان یک سیاست مدار حاضر شد .حضور اودر دودوره مجلس شورای اسلامی (سوم وچهارم)وشکست پرسروصدای اوازرقیب تازه وارد درمجلس پنجم مقتدایی سیاسی را برای حضور موثر تر در بدنه اجرایی کشور چنان آماده واز نطر دولت ها قابل اطمینان کرد که در سه دوره متفاوت به ساختمان استانداری ها راه پیداکرد.

از همین رواست که باید توجه کرد پیشینه کاملا سیاسی ومتقدم اوبر سابقه مدیریتی اش موضوعی نیست که بااستاندار بودن یانبودن قابل جابه جایی یا دستخوش تغییرشود .مقتدایی با تجربه 6سال استانداری در دواستان جنوبی کشور در فضای خسته وعصبی بعد از 88 نشان داد که هنوز یک چهره فعال ودارای کنش سیاسی است واتفاقا از سر تجربه اندوزی در استانداری ها (به عنوان مسولیت های ناپایدار اجرایی در مقابل شخصیت پایدار سیاسی) با صدور اعلامیه ایی از امضاءشخصی اش به نفع اصلاح طلبان واعتدالیون هزینه کردوباتشویق وترغیب مردم برای رفتن به پای صندوق های رای به نفع جریان های تحول خواه به رای آوری گزینه اعتدال ،مشخصا بانام وادبیات خودش وارد میدان شدوبااین که احتمال نشستن رییس ستاد روحانی بر صندلی استانداری محتمل تر بود بلاخره این مقتدایی بود که برای دومین باراستاندار خوزستان شد.

روشن است که مقتدایی به مرور بادولت زاویه پیداکردوتا آنجا پیش رفت که درجه این زاویه روی بازنشستگی ناگهانی اوایستاد .

این که مقتدایی چه بود وچه کرد وبرای ماندن بایدپشت کدام چراغ قرمز می ایستاد سوال هایی است که پاسخ آنها را باید به آینده موکول کرد.

کم کردن درجه زاویه خوزستان ودولت در آینده نزدیک  به عهده کسی خواهد بود که خواه بومی ،خواه غیر بومی ،خواه اصلاح طلب ،خواه اصول گرا باید که بتواند خودروهای اروند را به سرزمین قبلی برگرداند،با طرح انتقال آب از سرشاخه ها همراهی کند ،در انتقال آب زهره کوتاه بیاید و....

آنچه که برای دولت مهم است این است که جانشین مقتدایی نباید درجایی بایستد که مقتدایی ایستاد.

بعد از تحریر

مقتدایی بعد از شکست در رقابت های مجلس پنجم هیچ گاه مسیر سیاسی خودرا دوباره از آبادان کلید نزد اما همواره به عنوان یک چهره سیاسی مطرح در آبادان مخالف خوان یا موافق ساز بوده وهست.تاحدی که درطی این سالها کوشش اوبرای حضور غلامرضا فیروزی در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده آبادان ،از چشم کسی پوشیده نمانده است.

شکست لیست امید در آبادان (بدون ذکر دلایل این شکست)وحضور سه نماینده اصول گرا از آبادان در مجلس دهم نشان دهنده موقعیت سیاسی جدید آبادان است.موقعیتی واضح از لایه های خاموش سیاسی –اجتماعی وروشن از وضعیت تعیین کنندگی رای های حاشیه ایی وتازه نفس های سیاسی.

تغییر بافت سیاسی آبادان به دلیل کم کاری؛بی توجهی واولویت بخشی مسائل استان یا کشور از سوی چهره های شاخص آبادانی بلاخره به نفع اصول گرایان رقم خورد اما دوری امروز مقتدایی از استانداری خوزستان وپایان روزهای فراجناحی وفرا اقلیمی اش می تواند برای آبادان یک فرصت تازه باشد.انسجام نیروهای اصلاح طلب واعتدال گرا در آبادان مرهون تلاش چهره هایی است که جزو بدنه وعقبه سیاسی این شهر بوده وهستند ومقتدایی نیز یکی از این چهره هاست.

مقتدایی هنوز در آبادان فراموش نشده است چراکه منتقدان؛مخالفانوموافقان بسیاری دارد .افکار  عمومی آبادان اورا به عنوان چهره ای می شناسد که هنوز در سود وزیان سیاسی آبادان شریک است.هرچند که به خوبی می توان تشخیص داد که در این برهه از تلاطم سیاسی استان ،کنش مقتدایی فعلا سکوت وحضور در کسوت مشاور وزیر کشور است تا چه پیش آید اما آنچه که از او انتظار نمی رود ،عدم واکنشش به سرنوشت سیاسی آبادانی است که هم اکنون سه اصول گراآن را نمایندگی می کنند.

 

 

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
انتشار یافته: ۲
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۲
comment
0
0
comment اين نوشته ي يه آقاست، با نام يك خانم
comment
زرگران
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۳/۰۶
comment
0
0
comment جناب ناشناس
شما خانم ماندانا صادقی را نمیشناسید
ایشان جزو مفاخر ادبی استان و همینطور از فعالان سیاسی و رسانه ای مطرح هستند
اگر شما ایشان را نمی شناسید به نظرم مشکل خودتان است
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار