شوشان: بی شک تحلیل گران سیاسی ، روزهایی که با مباحثات تمام نشدنی آمیخته به رایزنی های فرآوان وقایع انتخاباتی دهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی گذشت را فراموش نمی کنند. سرانجام این روزها و شب ها با تلاش های خستگی ناپذیر مردی گره خورد که ضمن برخوردار بودن از اجماع گروه های سیاسی و بهره گیری از شرایط و امکانات موجود ، نقش بی بدیلی در بستن لیست امید و موفقیت قابل قبول آن در خوزستان داشت .گرچه اقبال این لیست در شهرستان ها به دلیل محدودیت های قومی با فراز و نشیب های گریز ناپذیری همراه بود ، اما به راهیابی 5 منتخب امید به بهارستان انجامید.
پس از اعلام نتایج انتخابات، استان خوزستانِ فارغ نشده از فضای سیاسی- انتخاباتی ، شوک ناشی از برکناری عالی ترین مقام اجرایی دولت را نیز تجربه کرد و این امر سبب شد تا این استان ، دیگر بار، توجه همگان را به خود معطوف سازد و گروه های سیاسی و اجتماعی که دل در گرو توسعه و آبادانی این پهنه ی استراتژیک دارند را وادار کرد که رایزنی ها و تبادل نظرهای خود را از سربگیرند . این رایزنی ها این بار برای تعیین تکلیف تصدی گری در ساختمانی چند طبقه و مهم واقع در خیابان فلسطین انجام می شد ؛ ساختمانی که مغز متفکر و شاهراه حیات تمامی مناسبات دیپلماتیک و غیر دیپلماتیک استان نفت و گاز و جنگ و مقاومت و مراکز اقتصادی ،کشاورزی و تجاری است.
این بار احزاب اصلاح طلب به گرد هم نشستند و محمد کیانوش راد ، مردم سختِ سالهای گذشته ی سیاست در خوزستان را با رایی قاطع و به عنوان تک گزینه ای نهایی ،جهت تصدی گری استانداری خوزستان به وزارت کشور اعلام کردند و توافق همه جانبه ای که بر این نام حاصل شد ، حرکت در راستای استراتژی پنهان و پیچیده ای بود که اصلاح طلبان شاخص استان از ماهها پیش در پی گرفته بودند که در این نوشتار فرازهایی از این شطرنج سیاسی مورد کنکاش قرار می گیرد.
پروژه ی معرفی محمد کیانوش راد به عنوان فردی شاخص در اصلاح طلبیِ سالها پیش تاکنونِ خوزستان، در حالی کلید خورد که در پس پرده اش حرف و هدفی مهم برای گفتن و حاصل شدن در پی داشت.تلاش برای همگرایی بین تمامی جریانهای فکری – سیاسی که از آغازین روزهای ریاست جمهوری یازدهم به عنوان یک تاکتیک موثر به کار گرفته شده بود ،به عنوان یک اصل کارا ، از آن زمان تا کنون در دستور کار لیدرهای فکری اصلاح طلب قرار گرفت و اصلاح طلبان از چنین تاکتیکی که در انتخابات دهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی نیز مورد استفاده قرار داده بودند ، در حل چالش های پس از برکناری مقتدایی نیز بهره بردند .
کیانوش راد ، به عنوان تک گزینه ی نهایی توسط اصلاح طلبان خوزستان با چراغ سبز غلامرضا شریعتی در حالی مطرح شد تا نظر منتقدین جریان اصلاح طلبی و اصول گریان معتدل و حتی حامیان جبهه ی پایداری را به سمتی جلب کند که ماحصلش توجه به معاون سیاسی استاندار در دولت خاتمی ، به عنوان گزینه ی رونمایی نشده ی اصلاح طلبان بود تا این گزینه ی رونمایی نشده از فضای هجمه و تخریب منتقدان دور نگه داشته شود و برای اینکه باور عمومی نیز در این خصوص شکل بگیرد که کیانوش راد گزینه ی نهایی اصلاح طلبان است، در حالی که نمایندگان و چهره های سیاسی در حال لابی برای به استانداری رساندن شریعتی بودند و این لابی ها به مجلس خبرگان رهبری نیز کشیده شد ، شریعتی در گفت و گو با رسانه ها می گوید: "گزینه ی اصلی در خوزستان برای احراز پست استانداری کیانوش راد است " .وی همچنین کیانوش راد را برای رسیدن به استانداری خوزستان ایده آل و مناسب توصیف می کند و می گوید از وی حمایت می کنم.
منطق مورد اشاره در این نوشتار در خصوص صحت به کار گیری چنین تاکتیکی از جایی تقویت می شود که محمد کیانوش راد به عنوان یک لابی مقتدر، نقشی اصلی را در معرفی غلامرضا شریعتی به مسئولین عالی رتبه ی نظام و سیاست در کشور ایفا کرد و نقش وی را در پشت پرده ی این بازی هوشمندانه در اذهان چهره های شاخص ملی ، افزون تر و پررنگ تر کرد.
پررنگ کردن این نام ، "غلامرضا شریعتی" ، از زمان تبلیغات نامزدهای مجلس شورای اسلامی به صورتی طرح ریزی شد که دایره ی ارتباط غلامرضا شریعتی با کاندیداهای دهمین دوره ی مجلس شورای اسلامی، برای استفاده از حمایت های آنها در آینده ، در انحصار لیست امید باقی نماند و با جلوگیری از تنگ شدن این حلقه ، کاندیداهای دیگر نیز خود را از این قاطبه ی فکری جدا ندانستند و به لحاظ حمایت های فکری ، تبلیغاتی و لجستیکی وابسته به وی باقی ماندند. البته سابقه ی به کار گیری چنین تاکتیکی در مجلس ششم و تفکیک حوزه های عمل دکتر کیانوش راد و دکتر کهرام نیز دیده می شود و فعالین سیاسی خوزستان ، آن برهه ی حساس را که در پیروزی اصلاح طلبان نقش به سزایی داشت ، به خوبی به خاطر دارند.
نتیجه ی به کار گیری چنین تاکتیک هوشمندانه ای در چند روز اخیر به صورتی خود را نشان می دهد که امروز شریعتی مورد توافق موافقین و منتقدین اصلاح طلبان پیشرو قرار می گیرد و عملا بر گزینه ی اصلی اصلاح طلبان اجماع ایجاد می شود و این اجماع تاجایی پیش می رود که نمایندگان شاخص اصول گرا و جبهه ی پایداری نیز استانداری شریعتی را از معاون اول رییس جمهور طلب می کنند و این همان عمل به نکته ی ظریفی است که از زمان به عرصه ی ریاست جمهوری رسیدن روحانی جزو دستورالعمل کاری لازم الاجرای اصلاح طلبان گشت .
اگر شریعتی استاندار شود اصلاح طلبان پیروز این شطرنج سیاسی هستند و اگر وی استاندار نشود قطعا با تکیه زدن به یکی از معاونت های حساس در استانداری خوزستان همان نقش مهره چینی سیاسی را در پی می گیرد که در زمان استانداری معین در دولت خاتمی و در کسوت معاون سیاسی استاندار خوزستان، ایفا می کرد و در هر دو صورت شبهه ای وجود ندارد که تمامی اموری که در استانداری خوزستان توسط شریعتی سازمان پیدا می کند با هماهنگی ها و محوریت تک گزینه ی اصلاح طلبان خوزستان یعنی کیانوش راد است و عمل به این مهم را نیز شریعتی در طی چندین جلسه ی مشترک با کیانوش راد مورد اذعان قرار داده است و این یعنی به سرانجام مطلوب رسیدن یکی از پیچیده ترین کارهای سیاسی اصلاح طلبان در دهه های گذشته ی سیاست در خوزستان.
و اما چند نکته و سوال جهت پاسخگویی به افکار عمومی باقی می ماند :
• کسانی که بر بومی بودن استاندار خوزستان اصرار می ورزند چرا با مقتدایی سر ناسازگاری گذاشتند .آیا مقصودشان از این ناسازگاری تصدی گری استانداری بومی بر استان خوزستان بود یا استانداری همراه با تفکرات و در راستای تحقق منافع شان؟ استاندار از دید چنین افرادی این تعریف را دارد که اگر با ما بود خوب است و اگر نبود بد است!
• سوال دیگری که افکار عمومی به دنبال پاسخ آن خواهد بود اینست که چگونه می شود که اگر مقتدایی با نمایندگان اصول گرا و راست تعامل می کرد به زد و بند سیاسی محکوم می شد و حال آنکه تعامل شریعتی با منتخبان اصولگرای مجلس دهم که هنوز پای به بهارستان ننهاده در عمل ، گفتار و رفتار بر خواسته های مورد تعاملشان اصرار می ورزند، موفقیت محسوب می شود؟!
• و دیگر اینکه با تعیین تکلیف استانداری خوزستان که در همین روزها به سرانجام خواهد رسید، این رایزنی ها و تعاملات نیز پایان می یابد و آنچه باقی می ماند رسیدگی به مطالبات مردمی است که اصلاح طلبان وامدار رای آنها هستند همچنین پاسخگویی به مطالبات جریان های اصول گرایی که در این پروژه نقشی پررنگ تر از اصلاح طلبان دارند.
البته تا اینجای کار اصلاح طلبان نشان دادند که در شطرنج سیاسی هوشمندانه تر از اصول گرایان عمل می کنند و در مهره چینی بازیگران سیاسی خویش کاملا معطوف به هدف هستند.
مقتدایی خوب نبود و باید عزل میشد چرا؟
به این دلیل که به کسی باج نمیداد و منافع مردم را با افراد و گروه های سیاسی معامله نمیکرد؛مقتدایی اجازه سهم خواهی به مدعیان کرسی های قدرت را نمیداد پس باید می رفت تا بازهم مردم فدای باندها و جناح ها شوند و فرصت برای سهم خواهان از خوزستان زجرکشیده فراهم شود
مقتدایی متشکریم...