شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۳۶۹۰۴
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۳:۴۰
در آسیب شناسی فرهنگی طبعا" به بررسی آفات و آسیب هایی پرداخته می شود که رنگ و لعاب فرهنگی دارند و عناصر تشکیل دهنده و سلزنده عادات، رفتارها و کنش های رایج افراد یک جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده اند . آسیب های فرهنگی جامعه ایران از چهار بعد فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرد . در قسمت نخست این گفتار به آسیب شناسی فرهنگی جامعه ی ایران از بعد فرهنگی می پردازیم :
 
1-فقدان استراتژی فرهنگی

استراتژی ها باید با درک روشن هدف ها و ماموریت های سازمانی تدوین شوند. رسالت هر سازمانی ممکن است به عنوان علت وجودی اش توصیف شود که هدف اساسی سازمان را به عنوان عرضه کننده ی کالاها یا خدمات به جامعه نشان می دهد .

بیانیه های این رسالت نوعا" در اسناد رسمی مانند گزارشهای سالانه ، منشورها و بروشورهای اطلاعاتی دیده می شوند . این بیانیه ها قلمروی را که سازمان قصد دارد در آن عمل کند نشان می دهند .

رهبر انقلاب با نگاه مدبرانه خود پرسش هایی را در قالب طراحی "مهندسی فرهنگی" کشور در سال 1381 با اعضای شورای انقلاب فرهنگی مطرح کردند . ایشان تصریح می دارند که فرهنگ کشور به یک نظام جهت گیری و جهت یابی در بخش های گونگون دولتی و غیردولتی احتیاج دارد . سپس ایشان با توضیح و تشریح "مهندسی فرهنگی" و ضرورت طراحی آن این موضوع خطیر را در دستورکار کلی شورای انقلاب فرهنگی قرار می دهند .

به نظر می رسد بخش عمده ای از ناکارآمدی های نهادهای فرهنگی کشور نیز به علت فقدان استراتژی فرهنگی است که این نقیصه، مسئولیت شورای عالی انقلاب فرهنگی را سنگین تر از پیش می نماید .

2-فقدان نگرش بلندمدت به پدیده های فرهنگی

شورای عالی انقلاب فرهنگی از مرداد 84 تا مرداد 1390، نزدیک به 20 جلسه و 53 مصوبه برگزار کرد . جالب اینکه اکثر این مصوبات کاملا در حیطه سیاستگذاری خرد فرهنگی است، حال آن که وظایف محوله ی شورای عالی انقلاب فرهنگی بیشتر متوجه سیاستگذاری کلان است . جالب تر اینکه آن یک یا دو مصوبه کلان فرهنگی نیز ارتباطی با موضوع مهندسی فرهنگی کشور ندارد  .

3-فقدان الگوها و نمونه های مطلوب مدیریتی فر هنگی

در برنامه ریزی فرهنگی دو دسته مشکل اساسی وجود دارد : دسته اول مشکلاتی است که با ماهیت موضوع فرهنگی ارتباط دارند . دسته دوم ، مشکلاتی هستند که از نارسایی نظام برنامه ریزی، اجرایی، تحقیقاتی و ضعف امکانات بخش، ناشی می شوند . رئوس مشکلات دسته دوم عبارت اند از :

-فقدان نظام برنامه ریزی
-فقدان تشکیلات ویژه ی برنامه ریزی
-فقدان آرای فرهنگی راهگشا
-تهیه و تدوین ناقص برنامه کوتاه مدت با هدف جذب بودجه
-نبود توجه لازم به برنامه های بلند مدت، در تدوین برنامه و بودجه
-نبود توجه لازم به تامین و آموزش گردانندگان فرهنگی
-پایین بودن سهم بخش فرهنگ از بودجه ی کل کشور
-فقدان بانک اطلاعاتی جامع و نبود توجه لازم به نقش آمار و اطلاعات در برنامه ریزی فرهنگی
-نبود اتکای برنامه ریزی به تحقیقات و پژوهشهای علمی
نیود انسجام و هماهنگی لازم میان دستگاههای تحقیقات فرهنگی کشور-
- فقدان هماهنگی لازم میان دستگاههای اجرایی و سازمان مدیریت و برنامه ریزی
تاملی بر موارد ذکر شده، نشان دهنده ی این است که ما علاوه بر نداشتن استراتژی فرهنگی، در زمینه الگوها و نمونه های مدیریت در برنامه ریزی فرهنگی نیز دچار مشکل هستیم .

4- فقدان توجه به گسترش نهادهای مدنی فرهنگی

سازمانهای بزرگ به صورت سیستمیک و استاندارد کار می کنند. شیوه مدیریت آنها حالتی مکانیکی و بسیار پیچیده دارد .این پیچیدگی باعث می شود که برای انجام دادن کارها و تولید محصولات ، به صدها متخصص نیاز باشد.

به رغم تاکیدات مقام معظم رهبری درباره ی اجرای اصل 44 قانون اساسی، متاسفانه فرهنگ در کشور ما به شیوه سنتی و عمدتا" توسط بخش دولتی اداره می گردد که بایستی با گسترش نهادهای فرهنگی نسبت به کاهش بار دولت اقدام شود و از سویی با مشارکت دادن بخش خصوصی، زمینه تنوع و نوآوری در فعالیت های فرهنگی فراهم آید.

5- ضعف آموزش گردانندگان فرهنگی

متاسفانه صرف نظر از مشکلات کلی که در زمینه نظام آموزشی کشور در سطوح مختلف دیده می شود در این حوزه ی حساس و مهم نیز نتوانسته ایم به درستی چاره اندیشی کنیم. شاید در بسیاری از موارد، سپردن مسئولیت سازمان ها و نهادهای فرهنگی به دست افراد غیرمتخصص به دلیل نبودن نیروی متخصص در این حوزه بوده است . لذا به نظر می رسد موارد ذیل دراین باره می بایست مد نظر قرار گیرد :

1- تقویت و گسترش رشته های مدیریت فرهنگی و هنری در دانشگاههای کشور
2- دعوت از مدیران تجربی موفق در حوزه های فرهنگی و هنری در دانشگاهها و استفاده از تجارب آنان
3- اولویت دادن به استخدام دارندگان مدارک دانشگاهی فرهنگی و هنری در سازمانهای مزبور
6- فقدان تولید و بازتولید فرهنگی ( انجماد فرهنگی )

ما در زمینه تولید محصولات فرهنگی به صورت فعال وارد صحنه نشده ایم ، هرچند که در برخی زمینه ها نظیر تولید فیلم های سینمایی توفیقاتی داشته ایم ولی در بسیاری از حوزه های دیگر از تولیدات سایر کشورها پیروی کرده ایم بدون اینکه از تاثیر این محصولات بر فرهنگ و رفتارهای فردی و اجتماعی مردم مطالعه ای داشته باشیم . بنابراین ، ما هم باید در زمینه تولیدات فرهنگی و هم بازتولید آن بصورت فعال وارد صحنه شویم، تا بجای افتادن در ورطه انجماد فرهنگی ، به سمت پویایی فرهنگی حرکت کنیم .

7- انفعال یا تسلیم فرهنگی

ساختار نهادها و سازمان های فرهنگی ما مشتری مدار است و همین امر باعث شده است که تقریبا" کلیه ی فعالیتهای فرهنگی، بدون مطالعه و فاقد هدفمندی باشد. ما هم در زمینه ی نظریه ها و هم در زمینه عملکرد به علت فقدان پویایی فرهنگی، مجبور به تسلیم در مقابل سیل تولیدات فرهنگی کشورهای بیگانه شده ایم.

به درستی، گویی که گردونه ی درهم کوبنده ی صنعت فرهنگی بی آنکه نیروی محرکی داشته باشد در سراشیبی افتاده است. نگاهی به محصولات فرهنگی و نوع مصرف شهروندان در سالهای گذشته، خود نشان دهنده موفقیت این سرکوب مرگبار است .
در ایران، اولین آسیب این عملکرد شوم صنعت فرهنگ، حذف آگاهی کهنسال موجود در فرهنگ فارسی برای تشخیص کیفیت آثار هنری است .

8- مصرف گرایی

نشانه بارز این آسیب ، غلبه ی فضای تقلیدی و مصرفی در جامعه به جای فضای تولیدی و غیرمصرفی به عنوان یک هنجار و ارزش پذیرفته شده. است . 

9- انقباض فرهنگی

انقباض فرهنگی در مقابل دیگر ایده ها و فرهنگ ها فقدان قابلیت جذب و همسان سازی آنها در قالب فرهنگ خودی، برعکس کشورهای اروپایی که در گذشته و امروز تاثیرات فرهنگ دیگران را پذیرا بوده و کمتر در قبول بهترین های فرهنگ های دیگر تردید کرده اند. در صورتی که در آموزه های قرآنی، خداوند بشارت داده است به بندگانش که هر قولی را بشنوند و برترینش را برگزینند .

10- تاکید بر فرهنگ اسلامی

تاکید بر این که فرهنگ ایرانی به طور خاص اسلامی است و کامل ترین، و بی نیاز از دیگر فرهنگ ها و تمدن هاست . پذیرش این تلقی باعث شده که ایران و ایرانی، پاسخ تمام سوالاتش را در خصوص عقب ماندگی صرفا" در فرهنگ خودی جستجو کند . به ویژه که پس از انقلاب اسلامی و غلبه تفکر اسلامی بر همه مناسبات ، این نگرش و تلقی پر رنگ تر شده است. در صورتی که پیامبر اسلام (ص) مسلمانان را برای کسب علم و دانش به درنوردیدن مرزها سفارش کرده ومی فرمایند: « اطلبوا العلم ولو بالصین »

اما باید توجه داشت که فرهنگ ما ایرانی-اسلامی است و تفکیک این دو از هم ممکن نیست و چه بسا توجه و تاکید افراطی بر فرهنگ ایرانی و سعی در اسلام زدایی از آن، باعث بوجود آمدن بحران در جامعه شود .

11- مقابله با فرهنگ های دیگر

مقابله با دیگر فرهنگ ها، به ویژه فرهنگ و تمدن غربی و دشمن انگاشتن آنها یا استفاده مفرط و گسترده از کالاها و تولیدات و فنآوری غربی، اعم از نرم افزار و سخت افزار، بدون توجه به این که هر کالا و فناوری غربی، فرهنگ خاص خود را به جامعه تحمیل می کند و جامعه ی ایرانی در نهایت این فرهنگ تحمیل شده را در دراز مدت پذیرا می گردد. به بیان دیگر در فرهنگ خود فرو رفتن و از ظرفیت ها و توانایی های فرهنگ های دیگر محروم شدن، از آسیب های فرهنگی جامعه ی ایرانی است.
در صورتی که در کشوری مثل چین، دن شیائوپنگ اظهار می دارد که من می خواهم کاری انجام دهم که مردم چین به جای این که در پشت بام خانه شان برنج بکارند، در پی فناوری بروند و برای این منظور به پنجاه صلح با دنیا نیاز داریم ؛ تا در سایه صلح جهانی و دوری از جنگ و دشمن ستیزی از سرمایه های داخلی و خارجی در جهت آبادانی چین و ارتقای صنعت و فناوری استفاده گردد. کشورهای مالزی، کره جنوبی، سنگاپور و... با نگرش ارتباط بیشتر با دنیا و ورود در بازارهای جهانی توانسته اند به پیشرفت های چشمگیری دست یابند.

12- پایین بودن عناوین و شمار محصولات فرهنگی

تعداد و شمارگان کتاب و روزنامه در کشور بر اساس مطالعه تطبیقی سه کشور ایران، ترکمنستان و مراکش، نشان دهنده ی آن است که تعداد کتابخانه های ایران 10% میانگین کشورهای توسعه یافته و تعداد کتاب های کتابخانه ی ملی ایران 3% رقم میانگین کشورهای توسعه یافته است .

13- نهادینه شدن فرهنگ تملق و چاپلوسی

روحیه تملق طلبی، میل به چاپلوسی و مدح و ستایش مدیران باعث شده که عرصه ی مدیریت مورد تاخت و تاز عناصر فوق قرار گرفته و شایستگان در حاشیه قرار گیرند . حضرت امیرالمومنین علی (ع) نیز در خصوص سقوط دولت ها و حکومت ها در یک آموزه دقیق مدیریتی می فرمایند: «تقدم دادن اصول بر فروع و اراذل بر افاضل در انتخاب مدیران از عوامل سقوط و انحطاط یک حکومت است». 

به جرات می توان گفت که در ایران، قرن هاست که این پدیده تاریخی به دلیل روحیات استبدادی حاکم بر حکومتگران و شاهان و فرمانروایان، تداوم داشته و امیرکبیرها و قائم مقام ها و ... قربانی چنین اندیشه و منشی بوده اند.

سخن آخر این که : 

از منظر آسیب شناسی فرهنگی در جامعه یکی از مواردی که فقدان پویایی فرهنگی هر کشوری را فراهم می کند ناکارآمدی سازمانها و نهادهای فرهنگی آن کشور است . فقدان کارآمدی ساختارهای فرهنگی در جامعه، باعث به وجود آمدن نوعی گریز از ارزش های رسمی و دوگانگی ارزشی در جامعه می شود. آسیب هایی این چنین، صرف نظر از میزان تخریب و خسارتی که بر مسائل روبنایی فرهنگ یک ملت یا جامعه وارد می سازند، از درون نیز هسته ی مقاومت افراد را دربرابر مفاسد و آسیب های فرهنگی تضعیف کرده و آسیب پذیر می گرداند.

     
دکتر علی اکبر رضایی-عضو هیئت علمی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران 

گردآوری: ساغر لطفی نژاد-دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی امور فرهنگی 



 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار