از زمان کودکی داستانی در خاطرم است که برای مان تعریف می کردند، من هم آن را نقل به مضمون برای شما بازگو می کنم:
پاشاهی برای تیراندازان خود مسابقه ایی برگزار نمود که در این مسابقه تیراندازان ماهری حضور یافتند اما هیچکدام حتی بعد از چندبار تیراندازی نتوانستند یک تیر از حلقه مورد نظر عبور دهند،کودکی که در آن حوالی مشغول بازی با کمان خود بود تیر رها کرد و از حلقه عبور داد،پادشاه دستور داد تا جایزه را به او دهند. کودک پس از گرفتن جایزه تیر و کمان خود را شکست و دور انداخت.
پادشاه و حاضرین در آن مسابقه دلیل اینکار را از وی پرسیدند،کودک گفت بگذار مردم بر همان باور بمانند که من تیر اندازی ماهر بودم و نه کودکی بازیگوش!
آرای آقای عارف در انتخابات مجلس دهم نشان داد که این رای مردم بود و نه تفکری بنام اصلاح طلبی و این موضوع در انتخابات هیئت رییسه مجلس بخوبی خود را نشان داد ، افرادی سیاسی ایی که در قالب تفکر اصلاح طلبی میثاق نامه ای را امضا کردند که به آن پایبند نبوده و این تفکر به اصطلاح اصلاح طلبانه صرفا در حد یک تیتر و سرخط در بین آنان معنا دارد و نه بعنوان یک حزب و تفکر عمیق گروهی قابل پذیرش.
البته شرایط آقای عارف بعنوان یک رقیب تمرینی در صحنه انتخابات از قبل قابل پیش بینی بود و معادلات حضور ایشان در فضای سیاسی قبل از هر دو انتخابات(ریاست جمهوری و ریاست مجلس)مشخص و معین بود و حضور در کورس انتخابات برایشان فقط بعنوان یک همراه انتخاباتی قابل قبول بود که با کناره گیری،در انتخابات ریاست جمهوری یک وجهه قابل قبولی برای خود کسب نمود.
البته ایشان نه بعنوان یک فرد پیروز بلکه بعنوان یک فرد فداکار و قابل ترحم در بین مردم محبوبیت خوبی کسب کرد ، اما باید می دانست که با این پشتوانه مردمی بوجود آمده از این حس و پیروزی او درانتخابات مجلس قرار نبوده به ریاست مجلس برسد.
متاسفانه ایشان این موضوع را متوجه نشدند و این حس بوجود آمده که مردم او را بعنوان یک فداکار پذیرفته اند ،دید وی را از واقعیت و هدفی که قرار بود توسط ایشان انجام شود دور کرد که همین مسئله باعث اعتماد به نفس بدون پشتوانه ای گردید.
البته شاید در میان عوام حس ترحم ، دوست داشتن و علاقه به یک قهرمان در یک مکان شکل بگیرد و بوجود آید اما در میان سیاسیون و تصمیم گیران بین این دو نوع محبوبیت تفاوت زیادی وجود دارد.
حضور در فضای انتخابات ریاست جمهوری سال 92 یک بازی با شرایط مساوی،برد و باخت برای ایشان بوجود آورده بود ، درصورت ماندن در فضای رقابت باخت و در صورت کناره گیری در صحنه برد(اتفاقی که افتاد)صورت می گرفت و این شرایط تا قبل از انتخابات مجلس برایشان وجود داشت.
اگر او در فضای رقابت مجلس وارد نمی شد این وجه شخصیتی ناشی از گذشت سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری تا مدت ها برایش پایدار می ماند ، اما وقتی وارد فضای انتخابات مجلس دهم شد یعنی خودش مستقیما به بازی باخت_باخت در این عرصه پا گذاشت، در هر دو صورت انتخابش چه بعنوان ریاست مجلس و یا عدم انتخاب برایش بازی باخت بود که عدم کسب کرسی ریاست مجلس خیلی زود این موضوع را به وی ثابت نمود ولی اگر او تا مدت ها در عرصه سیاسی(مانند میرحسین)حضور پیدا نمی کرد شاید در آینده بعنوان یک سیاستمدار مدبر می توانست در فضای مناسب دوباره وارد شده و در شرایطی بهتر از ایشان موفق گردد ، ولی دیگر بعید است ایشان بتواند خود را بعنوان یک آدم پیروز در صحنه سیاسی به مردم عرضه نماید.