لفته منصوری
در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان به دعوت یکی از شخصیتهای فرهنگی استان همراه جمع معدودی جلسهای پیرامون مسائل استان با جناب آقای دکتر شریعتی استاندار محترم خوزستان داشتیم. من در آغاز سخن خود فرمان حضرت علی (ع) به مالک اشتر در نامه 53 نهجالبلاغه را قرائت کرده و به میزبان جلسه پیشنهاد دادم این فرمان را با خط زیبایی نوشته و به استاندار هدیه دهند تا در دفتر کارش نصب کند و البته نصب العین قرار دهد:
يستَدَلَّ عَلَي ادبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضييعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقديمِ الاَراذِلِ وَ تَاخيرِ الاَفاضِلِ.
چهار چيز باعث شکست دولتها میشود: ضايع کردن اصول (مسائل مهم) و سرگرم شدن به فروع (امور کماهمیت) و به کار گماردن آدمهای پست و کنار گذاردن انسانهای فاضل.
همانگونه که در مطلب پیشین نوشته بودم؛ دکتر غلامرضا شریعتی اهل گفتگو است. برگزاری این جلسه در شب قدر و در شرایطی که ایشان تازه از مشهد مقدس و از پیمانی که همان روز با آقا امام رضا (ع) برای خدمت به مردم بسته بود به اهواز رسید، مستقیم از فرودگاه آنهم باروی گشاده، در جلسه حضور یافت و از شب قدرش گذشت و برای گفتگو گذاشت و از صبر و تحملی که در جلسه شاهدش بودم؛ اطمینان حاصل کردم که کماکان اهل گفتگو بلکه پذیرای نقد و آنگونه که خودش گفت تخطئه است.
دیروز در رسانهها خواندم دکتر شریعتی گفته بود که:
تا مادامیکه من نماینده عالی دولتم هیچ دستگاهی حق شکایت از خبرنگاران و رسانهها را ندارد
البته هیچکس منکر اهمیت کار خبرنگاران بهویژه هنگامیکه قدرت را نقد کنند، نیست. بسیاری این موضع قاطع استاندار را ستایش میکنند و حق هم همین است. اصولاً ما خوزستانیها ازاینگونه تیترها خوشمان میآید و به ما حال میدهند. کفهای مکرر برای سخنان دکتر مقتدایی استاندار سابق در مراسم تودیع اش که سخنان کوبنده و عریانی مطرح کرد هم در این راستا قابلتحلیل است! اما من بهعنوان فرد مطلعی که از اوایل تشکیل دادگاه مطبوعات بهطور مستمر دبیر یا عضو هیئتمنصفه دادگاه مطبوعات خوزستان بودم به قول فیروز بازیگر سریال پادری به ضِرس قاطع عرض میکنم که در این سالها تعداد شکایت دستگاههای اجرایی از مطبوعات بسیار اندک[1] و ازنظر موضوع و محتوای شکایتها، موارد پیشپاافتاده و بیارزش و اغلب یا با نظر مشترک هیئتمنصفه و دادگاه، حکم بر برائت مطبوعات صادرشده یا شاکی رضایت داده و غائله ختم به خیر شده است. پس مشکل استان ما شکایت از مطبوعات نیست و این موضع استاندار مصداق روشنی از «التمسک بالفروع» است.
حال اگر استاندار محترم خوزستان در اوایل کار خود مواضعی نظیر این موارد بگیرد: «تا مادامیکه من نماینده دولت در استان خوزستان هستم، مسببان سیاستها و برنامههایی که به مردم خوزستان ضرر و زیان وارد کرده باشند را به دادگاه خواهم کشاند و حق مردم را از آنها خواهم گرفت!» یا «با مدیرانی که شرکتهای تحت مدیریتشان را به رکود کشاندهاند برخورد قاطع خواهم کرد» یا «مدیران اقتصادی که قادر نیستند اشتغال ایجاد کنند بیکار خواهند شد» یا «درِ اتاق مدیری که به روی مردم باز نشود، آن را به روی همان مدیر خواهم بست» یا «مدیران فاقد استراتژی و برنامه برای رشد و توسعه استان زودتر استعفا دهند تا سراغشان نیامدم» یا «هر حادثهای در استان اتفاق بیفتد، طبیعی نیست و مدیران و دستگاههای اجرایی بدانند که من قصور و تقصیر آنها را بیجواب نخواهم گذاشت» یا «دستگاههای حاکمیتی که برای خوشایند مدیران مافوقشان چوب لای چرخ بخش خصوصی میگذارند، منتظر برخورد جدی من باشند» یا «اولین شاکی فساد اداری استاندار است و من از این پدیده شوم نخواهم گذشت» و ... چه شود؟!!
این تیترها خوزستانی را سرخوش میکند. او را نشئه مند میسازد. حالش را دگرگون میکند. هوای تازهای به ریههای ذهنش وارد میکند.
خدا رحمت کند اموات ما و شما. پیرمرد اهلدلی به نام مرحوم «ملا الرضیو» (مصغر ملا رضا) در روستای دیلم شوشتر داشتیم. سالها پیش به یکی از نمایندگان مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی گفته بود: ما روستاییها در زمان شاه وقتی برای کاری به مسئولان مراجعه میکردیم و برای احقاق حقمان اصرار میکردیم به ما میگفتند: «به تو چه!» در جمهوری اسلامی با کمی تغییر کلمهها حالا به ما میگویند: «به من چه!»
جناب آقای دکتر شریعتی استاندار جوان و مؤمن خوزستان، چنانچه بتوانید این دندان لق و پوسیدهی «به من چه!» را از منش مدیران استان خوزستان بکنید، بزرگترین کار در تاریخ مدیریت این استان را انجام دادید.
اهواز – لفته منصوری
پانوشت:
[1] - در اسفند 1392 یک پرونده شکایت مطبوعاتی، در اسفند 1393 یک پرونده، در کل سال 1394 سه پرونده و در سه ماه سال جاری تکرار جلسات دادگاه برای دو پرونده سال گذشته بوده است. ملاحظه میفرمایید که این اعداد قابلاعتنا نیستند.