عبدالرحمن نیک سرشت
نوع کنش بازیگران و فعالان سیاسی در استان خوزستان به گونه ای است که انگار همیشه در ازای خدمات حداکثری که به متولیان امر ، در مسند نشینی قدرت ارایه می دهند ، در عوض رکب خورده ، بازنده و یا مغبون ، از میدان سیاسی ، بیرون می آیند.
این نوشتار در خصوص تلاش جمعی از کنشگران اصلاح طلب بعنوان شرط لازم و سایر گروه ها ، جمعیت ها و اشخاص تاثیرگذار سیاسی ، مانند مجمع نمایندگان مجلس ، رجال خوزستانی ، افراد رسانه ای ، و ارباب جراید ، بعنوان شرط کافی به رشته ی تحریر در آمده است ، که واقعا ، در سرکار آوردن دکتر غلامرضا شریعتی بعنوان استاندار خوزستان دخیل بودند ، اکنون در اذهان نامبردگان فوق این سوال اساسی مطرح است که آیا ، استاندار جوان ، اراده ای بر ادای دین و پرداخت مزد تمام بدانها را اصولا دارد یا خیر !؟، یا وی نیز به مانند سلف خویش ، سیاست موش و گربه ، یا ترفند بزن و در رو را در پیش رو خواهد گرفت. و در بزنگاه پاسخگویی ناتوان از عده ی این مهم بر می آید ، لذا نگارنده ی این نوشتار معتقد است .
1_ادای دین و پرداخت مزد تمام ، نباید هرگز از دستور کار استاندار خارج گردد ، بلکه منطقی تر آن است که آن مطالبات تحت یک سری معادلات{ زمانی، مکانی، زبانی} اولا شدنی و قابل طرح باشند و ثانیا ، امکان محل پرداخت آنها ، میسر باشد ! یا محلی از اعراب داشته باشند ، ثالثا ،ماهیت همه ی درخواست ها متناسب و همخوان بانوع آنها باشد.
2_ باید مطالبه گران ، در ازای درخواست مزد خود تعهدی بر انجام همیاریها ، تلاش ها و مرارت های احتمالی پیش رو داشته و حس مسوولیت پذیری های عملی را در قبال استمرار راه دولت و ادامه ی همکاری های آتی را با دکتر شریعتی داشته باشد.
3_ استاندار جوان بهتر است که واقعا ، مصر به پاسخگویی همه ی آن مطالبات باشد و آنها را قاعده مند عملی کند و همچنین از قوه ی ابتکار خود و مشاورانش نهایت استفاده را ببرد ،مثلا ، ایشان باید بداند ، در قبال مزدی که پرداخت می نماید ، چه می گیرد و آن چیز به چه دردش می خورد ، یعنی، به زبان ساده تر ، استاندار جوان، یک بازی برد برد ، نخست باید خود را در مقام پاسخگویی به مطالبات منطقی و اقلی گروه همیار حامی خویش بیابد،و در گام بعدی قانونی و مدنی ، آن مطالبات را پیگیری کند.