شرور سابقهدار برای اینکه در دام پلیس گرفتار نشود، شگرد عجیبی را انتخاب کرد. او با گرفتن رژیمهای سخت خودش را لاغر کرد تا بتواند با جثه نحیفش از دست پلیس فرار کند. ولی او با این اندام لاغرش نتوانست از شلیک گلوله پلیس در امان بماند و پس از مجروح شدن، دستگیر شد. این تبهکار در آخرین شرارت خود، دوست قدیمیاش را ربود و سه روز او را شکنجه داد تا بتواند اخاذی کند.
«شهروند» نوشت: ماجرا از چند روز پیش درست وقتی که مردی به اداره پلیس رفت و از یک گروگانگیر شکایت کرد، آغاز شد. این مرد در شکایت خود به ماموران پلیس گفت: «چندسال پیش وقتی خیلی جوانتر بودم، کارهای خلاف میکردم، اما خیلی وقت است توبه کرده و دست از خلاف کشیدهام. زندگی جدیدی برای خودم ساختم و اتفاقا وضع مالیام هم بهتر از قبل شد. سه روز پیش با خودروی ٢٠٦ خود در خیابان گیشا در حال عبور بودم که یکی از شرورهای قدیمی به نام محمود که معروف به «محمود گولاخ» بود را دیدم. محمود را از زمانی که خلافکار بودم میشناختم، ولی بعد از توبه دیگر با او ارتباطی نداشتم تا اینکه آن روز در خیابان به صورت اتفاقی او را به همراه همسرش دیدم. محمود از من خواست تا او و همسرش را به جایی برسانم. من هم چون دیدم همراه همسرش است، قبول کردم و آنها را سوار خودروام کردم. وقتی راه افتادیم چند دقیقه بعد ناگهان محمود چاقویی زیر گردنم گذاشت و گفت به آدرسی که میدهد، بروم. در حالی که شوکه شده بودم، به خانهای در غرب تهران رفتم. در راه همسر محمود از خودرو پیاده شد و بعد از آن محمود مرا به داخل آن خانه برد. وقتی به آنجا رسیدیم او دست و پایم را بست و کلی کتکم زد. چنددقیقه بعد نوچههایش هم از راه رسیدند و آنها هم مرا کتک زدند. محمود و نوچههایش سه روز تمام مرا در آن خانه شکنجه دادند و از من میخواستند که با خانوادهام تماس بگیرم و از آنها بخواهم 400 هزار تومان پول به حساب محمود واریز کنند. ولی من از این کار خودداری کردم تا اینکه بعد از سه روز وقتی محمود در خانه نبود، موفق شدم از آن خانه
فرار کنم.»
بازداشت شرور سابقهدار
با اعلام این شکایت، موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و به دستور سیفی، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران، تلاش برای شناسایی این شرور آغاز شد. در ادامه ماموران دریافتند که این تبهکار چندین بار به جرمهای مختلف دستگیر و روانه زندان شده است. با مشخص شدن این موضوع تلاشهای تخصصی ماموران پلیس پایتخت برای دستگیری متهم آغاز شد. در نهایت این شرور شناسایی شد و زمانی که ماموران برای دستگیری وی به مخفیگاه او رفتند، این دزد لاغراندام سعی در فرار داشت اما در نهایت با شلیک گلوله پلیس به پایش گرفتار شد.
لاغری برای فرار
با دستگیری محمود، همسر وی نیز به دادسرا فراخوانده شد و در تحقیقات به بازپرس گفت: «چند سالی است که با محمود ازدواج کردهام و دو فرزند داریم. اما در این مدت یک روز خوش هم با او نداشتم. محمود مرد شروری است و همیشه اذیتم میکرد. چند بار خواستم از او جدا شوم ولی قبول نمیکرد. حتی یکبار به خانه دوستم رفتم ولی محمود خانه دوستم را به آتش کشید. او به اجبار میخواست که در کنارش زندگی کنم. آن روز شاکی را دیدیم و ناگهان محمود او را تهدید کرد اما من در راه از خودرو پیاده شدم و متوجه بقیه ماجرا نشدم. فقط این را میدانم که محمود به شدت خلافکار است. او حتی برای اینکه بتواند از دست پلیس فرار کند رژیمهای سخت میگرفت و هیچ غذایی نمیخورد تا همیشه لاغر و ضعیف بماند. در این مدتی که او را میشناسم از هیچ خلاف و جرمی نگذشته است. سرقت، آدمربایی، زورگیری و حتی کلاهبرداری را هم انجام داده است. حتی من شاهد بودم که این شبهای آخر محمود به خیابان میرفت و با چاقو از مردم خِفتگیری میکرد. باور کنید خودم هم از دستش خسته شدهام و میخواهم برای همیشه از او جدا شوم.»
انکار عجیب
با این اظهارات، ماموران پلیس به سراغ محمود رفتند و او را تحت بازجویی قرار دادند اما این مرد تبهکار با انکار تمام خلافهایش به کارآگاهان گفت: «همسرم بهدلیل اختلافی که با من دارد این دروغها را میگوید. شاکی هم چون به من بدهکار است، برایم پاپوش دوخته است. من او را شکنجه ندادم. شاکی چند وقت پیش به مغازه صافکاری من آمد و خودرواش را تعمیر کرد. او یکمیلیون و 420 هزار تومان به من بدهکار است ولی پولش را نمیداد. من هم هرچه به او میگفتم پولم را بده، هر بار بهانهای میآورد تا اینکه با این دروغ سعی کرد برایم پاپوش درست کند تا از پرداخت بدهیاش خلاص شود. من هیچکدام از این جرمها را قبول ندارم. حتی ورزش کیکبوکسینگ را هم انجام میدهم و نمیدانم چرا همسرم به ماموران گفته که من برای فرار از دست پلیس رژیم میگیرم.»
این انکار درحالی بود که چند شاکی دیگر نیز به دادسرا آمدند و از متهم به دلیل زورگیری و خِفتگیری شبانه شکایت کردند.
تحقیقات در اینباره همچنان از سوی پلیس آگاهی ادامه دارد.