شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۴۴۷۱
تاریخ انتشار: ۱۴ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۹

نقدی بر مجموعه شعر « این "زن" بی عبور سایه ها مردنی ست» اثر «بهاره نوروزی سده»

شوشان - صادقی: امروزه کمتر شعری را می توان یافت که تحت تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم جامعه نباشد، تأثیر محیط اطراف، نمود آشکاری بخصوص بر ادبیات ما داشته است، اما آنچه می بایست مدِ نظر شاعر باشد، نگاه متفاوت، خلق تصاویر بدیع، اشارات تازه و کلا نوآوری در خلق یک اثر می باشد. به شکلی که مخاطب احساس کند از زاویه ای تازه دارد به اطراف نگاه می کند و اگر غیر از این باشد، تکرار مکررات است و پا جای پای رهگذرانِ پیش از خود نهادن است. و به قول «رابرت فراست» شاعر آمریکایی: «سرودن نوعی کشف است». یعنی نشان دادن چیزی که تا کنون پنهان بوده است.

ذوالفقار شریعت شاعر و رییس انجمن ادبی کار بندر امام و ماهشهر گفت: مجموعه شعر « این "زن" بی عبور سایه ها مردنی ست» اثر «بهاره نوروزی سده»، اولین مجموعه ی شعر این شاعر می باشد که در 34 سالگی اش با 34 عنوان شعر سپید به چاپ رسیده است که این تقارن «34» به اعتقاد بنده می تواند برایش خوش یمن باشد، چرا که کمتر شاعری را می شناسم که اولین مجموعه اشعارش راضی کننده باشد، هرچند احساس می شود کمی عجله چاشنی ارائه این مجموعه بوده ولی هنوز مانده تا این شاعر بتواند «به تشخص زبانی» دست بیابد و به لحاظ فرم ومحتوا ، هر دو، به ویژگی های قابل قبولی ، بخصوص در «پرداخت» و «خلاقیت در مفهوم» و «تعقیدهای طبیعی لفظی و معنوی در کلام» و «ایماژهای نو» دسترسی پیدا کند.

از نقاط قوت این مجموعه،فضای نوستالژیک، یک دست بودن محتوا، جسارت بیان و نگاه زنانه است به طوری که مخاطب در تمامیت این کتاب با احساس ها و تجربیات شاعری از جنس زن روبرو می باشد:

« ببین / سایه هایم، چطور دور تا دور اتاق می رقصند / با چشم های معصوم / و لب هایی که نه بوتاکس دارند / و / نه، به درد هیچ مردی می خورند. ص 15»

«در با دکمه ی پیراهنم باز می شود / چشم ببند / اینجا حیای زنی سوار بر باد است. ص63»

«بهاره نوروزی سده» از ابزارهای بیانی آشنا و بعضاٌ مستعمل برای تصویر سازی هایی در شعرش بهره گرفته است و به همین دلیل عناصر موجودِ قابل لمس، علیرغم تلاش شاعر برای خودداری از تکرار، عادت و پیچیدگی های ساختگی، موفق به ایجاد چشم اندازی با حداقل تفاوت ها نشده است.

«این خیابان همان خیابانی است/ که ما هر روز از سنگ فرش آن قدم بر می داریم/ شعرش را من می نویسم/ دیوانگی هایش را تو می بازی/ من زل می زنم به تیتر روزنامه ها/ و تو از دکه سیگار می خری/و... ص 53»

حرکت شعر در این مجموعه حرکتی غریزی است و این امر در برخورد سهل انگارانه شاعر با زبان به آسانی قابل دریافت است. فضای تصویری موجود نیز بر پایه ی ساده ترین کلمات و اشارات، با تأثیر گرفتن از احساسات و اعتراضات زنانگی، گفتمانی رایج در قالب مونولوگ های حسی و عاطفی را به وجود آورده است. اگر شاعر به جای خلق تصاویر عینیت گرای تجربه شده، و همچنین استفاده از عبارت های توصیفی، بمنظور شناساندن محیط پیرامون، که در اکثر اشعار این سال ها به فراوانی یافت می شود، کمی اقدام به آشنایی زدایی در ساختار زبانیِ شعرهایش می کرد، می توانست لذت دو چندان را به مخاطبش منتقل نماید.

«قبل از نوشیدن فنجان چای/ قبل از سرخ کردن ماهی/ در ماهی تابه/ و/ قبل از دوش گرفتن/ زن/ چشم هایش را سورمه کشید/ تا مرد/ لب سوز دیگری نباشد/... ص32»

«... من بودم و کفش های پاشنه بلند مادرم/ و شمارش معکوس جوانی ام/ و/ کیفی که به جای رُژهای صورتی/ پر شده از دیازپام های خواب آورو مست کننده های مجازی/... ص 50»

در کلیتِ اشعار این مجموعه، تخیل کم رنگ است، استمداد شاعر از ترکیباتی مانند: «طناب موهایم، عکس سایه ام، دست های رنگی، ملافه ای سفید، عشق های ممنوعه، ابر سیاه، دیازپام های خواب آور» به علت کلیشه ای و تکراری بودن نیز، نتواسته اند راهکار مناسبی برای رسیدن به تخیل باشند.

بهاره نوروزی دارای زبانی مشوش و توصیف گراست که بین گفتار و شعر سپید در رفت و آمد است و گاهی از نظر موضوع آنقدر معمولی می شود که مخاطب می ماند، شاعر با چه انگیزه ای آنرا سروده است.

«بعضی نگاه ها آنقدر معنی دارند/ که تو را می کشانند/ سر قراری که اصلا قرارش را نداشتی/ سوار ماشینی می شوی/ که هیچ وقت برایش دست تکان نمی دادی/ از چند خیابان که می گذری/ به پارکی می روی/ روی نیمکتی خواهی نشست/ و... ص 33»

طرح روی جلد کتاب و ترکیب بندی رنگ هایش، با توجه به فضای دلگیر و سیاه و خاکستریِ حاکم بر اشعار، به هیچ عنوان انتخاب مناسبی نبوده و هیچگونه هم سویی با این مجموعه ندارد.

در کل تلاش شاعر برای رسیدن به زبانی امروزین، گریز از تاریخ مصرف دار بودن اشعار، به همراه عواملی مانند عاطفه و تفکر، و حس مسوولیت نوع دوستانه قابل تأمل است ولی علیرغم اینکه «بهاره نوروزی» دارای جسارت بیانی می باشد، اما تخیل منسجمی که به عرصه ی آمال و آرزوها پای نهد، با شکل بیان سوررئالیستی در تصاویر، از نظرگاه شاعر دور افتاده است.

و کلام آخر اینکه همانگونه که «جبران خلیل جبران» گفته بود: «شاعر کسی است که تو بعد از خواندن اشعارش احساس میکنی که بهترین شعرش هنوز سروده نشده است.» .


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار