امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان : محمد ابن موسی کاظم (ع) معروف به سبزقبا: از محدث کبیر سید نعمت الله جزایری در کتاب المجموعه ، قریب این مضمون نقل است که سید محمد سبزقبا در زمان هارون الرشید عباسی بوده و از فرزندان امام موسی بن جعفر علیه السلام و برادر اعیانی امام رضا علیه السلام می باشد که بر اثر ظلم و جور خاندان پلید عباسی و به قصد تبلیغ افکار پدر و ترویج امامت برادرش از مدینه خارج شد و پس از گذشتن از بیابانهای بیآب و علف و سوزان شبه جزیره عربستان از بصره به خرمشهر و از آنجا به اهواز و سپس وارد شهر دزفول شده و میهمان زنی بنام «زبیده خاتون» میشود که فرزند مریضی دارد.
(صاحب همین خانه است که محل قبر اوست) و می بیند او به درب خانه ایستاده و می گوید خدایا بحق صاحب روز غدیر مریض مرا شفا بده. سید محمد هنگامی که مشاهده می کند که این زن شیعه است از او تقاضای پناهندگی می کند و زبیده به او پناه می دهد. اتفاقا دختری در خانه دارد که مریض است فرزند این زن به واسطه کرامت سید شفا پیدا میکند زبیده خاتون از سید درخواست ماندن و اقامت می کند و حضرت سبزقبا (ع) پذیرفته و بعد از سه روز که میهمان آن زن بود، به شغل سقایت مشغول شد و با مشک از رود خانه برای مردم آب می آورد و هر مریضی که از دست با برکت این سید شریف و عالم جلیلالقدر آب مینوشید فوراً شفا مییافت. چون اکثر اوقات مانند دیگر علویان لباس سبز بر تن میکرد او را سبزقبا میگفتند. اما بعد از گذشت شش ماه اجل مهلت نداده و در حالی که تنها ۱۹ بهار از عمر آن بزرگوار می گذرد ایشان وفات می یابند.
در دفتر بقعه سبزقبا (ع) شجره نامهای است. در این لوح بنا به روایت محدث کبیر، سید «نعمتاله جزایری(ره)»، در کتاب «المجموعه»، صاحب بقعه را برادر حضرت امام «رضا (ع)» میداند و همچنین میفرماید: آقا سید «محمد» برادر اعیانی حضرت امام «رضا (ع)» است و تشریف فرمائی حضرت از راه دزفول، زمانی که عازم طوس بوده، محض زیارت قبر مقدس سید «محمد» بوده و تا آن زمان «زبیده» حیات داشته است که حضرت رضا او را نوازش فرموده، انعام داده و نوید شفاعت در روز قیامت به او داده و تولیت قبر سید «محمد» را به او سپرده است.
حضرت رضا (ع) درباره آقا سید محمد میفرماید: «من زارَ اَخی محّمد باالسُوس فکَئنّما زارَنی»، و حضرت رضا (ع) تا ۳ روز مجاور قبر این امامزاده بوده است.
سید «نعمت اله جزایری (ره)» نقل میکند: از این جهت معروف است به سبزقبا «لان میله الی الثوب الاخضر.» چون رغبت به جامه سبز رنگ داشته است. ۱۹ سال از عمر شریفش گذشته و در جوانی وفات کرده در شدت مرض و هنگام نزع «زبیده» بالای سرش آمد و گفت: ترا بحق خدا قسم میدهم از حسب و نسب و طائفه و عشیره خود مرا خبر ده، سید «محمد» چشمها را با ناتوانی باز کرد و گفت مادر، اگر بگویم برتو، میترسم گرفتار شوی.
زبیده عرض کرد: عزیزم «لعک انت الهاشمی»، سید محمد ساکت میشود باز چشمها را باز کرد فرمود: من پسر «موسی بن جعفر علوی» هستم، زبیده به محض شنیدن این کلمه دستها را بر سر زد و گفت «واخجلتا»، جواب جدت را در روز قیامت چه بدهم؟ نسبت به تو جسارت کردم و حقت را نشناختم. بعد از آن میبیند که سید محمد از دنیا رفته است و در میان جیب او ورقهای یافت که نسب خود را در آن نوشته بود.
ای سبزقبا نام تو همنام رسول است
جد تو علی باشد و مام تو بتول است
چون آب وضو از نفست هست شفا بخش
حج فقرا گرد ضریح تو قبول است
شهر من و ساحت تو یا سبزقبا (ع)
دزفول و حمایت تو یا سبزقبا (ع)
فردا که شفیع معتبر میخواهند
مائیم و شفاعت تو یا سبزقبا (ع)