چنانچه سیاستهای موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال آینده، بحرانهای غیرقابل تصوری در کشور پدید خواهد آمد که یکپارچگی کشور را تهدید کند.
عیسی کلانتری معتقد است ادامه روند کنونی در بهرهبرداری از منابع آب و سرمایهگذاری ناکافی برای حفظ آن میتواند یکی از بدترین حادثههای تاریخ را از ۱۰ سال به بعد بر تاریخ این سرزمین تحمیل کند و جنگ آب سراسر این مرز و بوم را فرا گیرد و مردم استانهای گوناگون را به جان هم بیندازد.
این نظر تکان دهنده را وزیر اسبق کشاورزی و رییس کنونی ستاد احیای دریاچه ارومیه که به رییس جمهوری و معاون اول او نیز مشاوره می دهد در گفت و گو با تارنمای «ساعت 24» بیان کرده است.
بخش هایی از این گفت و گو در این باره از این قرار است:
عرضه آب و کشاورزی کشور در طول ۳۷ سال گذشته، شاهد رقابت دو گروه یا جبهه قدرتمند بوده است. وزارت نیرو و تمامی موسسات و شرکتهای قدرتمندش به عنوان متولی تامین آب کشور و وزارت جهاد کشاورزی متولی تامین نان و غذا. در طول این مدت، بر اثر عواملی، زور وزارت نیروییها بر قدرت وزارت کشاورزیها چربیده و بدین ترتیب، عرضه طبیعت، کوهها و دشتهای ایران به قلمرو سدهای بزرگ، نیروگاهها، کانالهای آبرسانی و... درآمده است. بفرمایید این نهضت تا کی ادامه دارد و با توجه به حجم سرمایهگذاریها در این پروژههای سنگین، چرا انتظار مردم ایران هنوز برآورده نشده و آنان همچنان باید نگران بیآبی و کمآبی باشند و چرا باید همچنان با هشدار و قحطی و خشکسالی و... تهدید شوند. تفسیر شما از این پدیدهها و ریشههای بحران آب ایران چیست؟
چنانچه سیاستهای موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سال آینده، بحرانهای غیرقابل تصوری در کشور پدید خواهد آمد که یکپارچگی کشور را تهدید کند.
اولا نمیتوان منکر لزوم سدسازی بود. همین طور کانالسازی و حفط محیط زیست. به نظرم بهتر است سوال را دو قسمت کنیم. یکی زمانی بود که آگاهی ما ناقص بود. مفهوم توسعه پایدار هنوز در ایران جایگاه واقعی خودش را نیافته بود (یعنی سالهای ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵) یعنی دانش بشر ناقص بود. فکر میکردند که همه جا آبها را باید مهار کنند.
فکرشان نمیرسید که این سیاست همیشه جواب نمیدهد. تا سال ۱۳۷۰ یا ۱۳۷۵ این کار قابل توجیه بود، ولی در سال ۱۳۷۵ به بعد دیگر قابل قبول نبود. وقتی واقعیتهای توسعه پایدار مشخص شد، باید ما هم پایبند آن میشدیم. ولی واقعیت این بود که سدسازان و حامیان آنها قوی بودند و ساختن سد، حتی برای نمایندگان مجلس هم وسیلهای بود برای جلب آرای بیشتر. پیمانکاران و مشاورین قدرتمندش، از محل ساخت سد درآمد کسب میکنند. بنابراین بزرگترین اشتباه سدسازی بعد از سال ۱۳۷۵ اتفاق افتاد.
مثل ساختن سد گتوند در خوزستان نشان از لابی قدرتمند پیمانکاران و مشاورانش بود. هنوز هم هستند افرادی که معتقدند از منابع آبی باید بیشتر استفاده شود. در این فرایند فقط دولتیان مقصر نبودند. مجلس هم مقصر بود. [مجلس هفتم که] تلاش کرد هرچه چاه غیرمجاز در کشور است، مجاز اعلام شود و این همان سیاستهای پوپولیستی بود که پدر کشور را درآورد.
اشتباهات سیاسی و سیاستهای اشتباه اقتصادی را میتوان جبران کرد (با تغییر مسوولان عاقلتر) ولی سیاستهای اشتباه آبی دیگر قابل جبران نیست. شما شاهد باشید اکنون در سال ۱۳۹۵ عرض میکنم. چنانچه سیاستهای موجود ادامه یابد، ظرف ۱۰ سالآینده بحرانهای غیرقابل تصور و عظیمی در کشور پیدا خواهد آمد که پیوستگی و یکپارچگی کشور را تهدید خواهد کرد.
پس چرا دولت در این مورد تصمیم جدی و فوری نمیگیرد و چرا اختصاص هزینه و بودجه کافی برای اجرای سیاستهای چارهساز چون طرحهای گسترده آبخیزداری و... در برنامه ششم توسعه به گردن نمیگیرد و...
همین جا صبر کن! میگویم برنامه ششم اصلا برنامه نجات آبی کشور نیست. اکنون وضعیت ما به گونهای است که پیوستگی بهرهوری و استحصال از منابع آب گسسته است. سیاستهای اعمال شده پس از سال ۱۳۷۵، اساسا قابل قبول نیست. همه دنیا، توسعه پایدار را پذیرفتهاند، غیر از ما! آب در همه دنیا مادهای طبیعی و تجدیدپذیر تلقی میشود ولی در اینجا ما آب را تجدیدناپذیر کردهایم. و این جز با تجاوز روزمره و روزافزون به منابع آبی کشور حاصل نشده است.
در سال ۱۳۴۵ منابع آب تجدیدپذیر ما ۱۳۲ میلیارد مترمکعب بود ولی الان این رقم به ۸۸ میلیارد مترمکعب رسیده است. وزارت نیرو هنوز بیلان منفی آبهای زیرزمینی را ۶ میلیارد مترمکعب اعلام میکند ولی در واقع این بیلان منفی ۱۵ میلیارد مترمکعب است. آنان طوری رفتار میکنند که گویا همه چیز روبهراه است و در واقع در دل میگویند: کورش آسوده بخواب که ما بیداریم. غافل از آنکه تهدید و بحران آب کشور بسیار بسیار جدی است.
بر اساس آمار بین ۶۰ تا ۷۰ درصد از ۴۰۰ تا ۴۵۰ میلیارد مترمکعب آبهای نازل شده از آسمان ایران، متاسفانه قبل از وارد شدن از چرخه مصرف بار دیگر راهی آسمان میشود و از طرف دیگر، متاسفانه بخش عمدهای از تعداد بارش سالانه، در فصولی رخ میدهد که با فصل کشت و نیاز آبی کشتزارها و مزارع هماهنگی ندارد (۸۰ درصد بارشها در بهار و زمستان) نگاه کارشناس میگوید شیب زمین زیاد است و آب رها شده با سرعت زیاد به سوی دریا یا حوضه آبریز حرکت میکند و بنابراین آب مجال نفوذ در خاک و زمین را ندارد.
مراتع و جنگلها هم تا حدودی به دست خود ما به نابودی کشیده میشود تا آب جذب خاک نشود و وارد آبخوانها نشود. بعید است که مسوولان به این مسائل و نتایج آن واقف نبوده باشند. پس بفرمایید، چرا در این مدت ۳۰ ساله نتوانستهاند یا نخواستهاند، طرحهای مناسب برای مهار آبها چون آبخیزداری و جنگلکاری و احیای مراتع را به طور گسترده اجرا کنند؟
دقت کنید. ما یک آب داریم. یک آب تجدیدپذیر و یک آب قابل بهره برداری اینکه چرا آبهای تجدیدپذیر ما از ۱۳۲ میلیارد متر مکعب اکنون به ۸۸ میلیارد متر مکعب کاهش یافته، دلایلی دارد. اول تغییر اقلیم بوده، حرارت زمین بالا رفته و تبخیر زیاد شده است.
دوم تبدیل برف به باران بر اثر تغییر اقلیم موجب شده نفوذپذیری آب به زمین کمتر شود. سوم اینکه آبهای جاری ما تاثیر خود را از دست دادهاند. یعنی تعداد بارندگی ما از طرفی زیاد شده ولی مقدار بارشها کمتر شده است. بدین ترتیب نحوه بارشهای ما هم به ضرر ما تمام شده است.
اکنون ۵۰ درصد روان آبهای رودخانههای ما کاهش یافته است. مورد بعدی، افزایش وحشتناک برداشتهای آبی ما از مخازن سطح زمین است. اینکه چرا دولت طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری را جدی نگرفته و تعهدات خود را عمل نکرده، لابد برای او توجیه اقتصادی ندارد.
ولی آقای دکتر، اهمیت موضوع بالاتر و مهمتر از آن است که در دایره موضوع «توجیه اقتصادی» و... بگنجد!
آقاجان! دولت میگوید، منابع مالی ندارم نمیتواند بودجه کافی اختصاص بدهد. میگوید، حتی قدرت پرداخت ۹۰ درصد از حقوق پرسنل خود را هم ندارد، چه برسد به سرمایهگذاری در طرحهایی چون آبخیزداری و... دولت که در این زمینهها سرمایهگذاری نمیکند، بخش خصوصی هم طبیعتا قادر به این کار نیست و این همزمان شده با افزایش جمعیت و فشار بر منابع آبی کشور. سدهای ما هماکنون تقریبا خالی هستند به غیر از سد کرخه و حوزه «دز» که بارندگی زیاد بوده، بقیه سدها و حوزهها سطح آب به شدت کاهش یافته است.
اما وزارت نیرو چیز دیگری میگوید و با نظر شما مغایر است. متولی آب کشور نظر دیگری دارد.
وزارت نیرو برخورد دوگانه دارد. اطلاعات پشت صحنه را نمیگوید و از افشای حقایق میترسد. مبادا که گناهکار شناخته شود.
شما از اطلاعات پشت صحنه خبر دارید؟
من عضو اتاق فکر وزارت نیرو هستم. متاسفانه آقای در وزارت نیرو تنهاست، هیچ کس با او نیست، زیرمجموعه وی با وزیر هماهنگی ندارند و حاضر نیستند سخن حق را بپذیرند. وزارت نیرو میگوید آبهای تجدیدپذیر زیرزمینی ما در سال ۳۳ میلیارد مترمکعب است، اما برداشت کنونی ما از این مخازن، ۶۲ میلیارد متر مکعب رانشان میدهد و این یعنی ۲۹ میلیارد مترمکعب کسری و اضافه برداشت که فاجعه است.
البته چنانچه مقدار ۱۲ میلیارد مترمکعب آب در فرآیند بازگشت و بازچرخانی به مقدار ۳۳ میلیارد مترمکعب اضافه شود، رقم ۴۵ میلیارد مترمکعب به دست میآید، اما در این صورت هم باز، حدود ۱۷ میلیارد مترمکعب بیلان منفی داریم ولی وزارت نیرو این مقدار را ۶ میلیارد مترمکعب اعلام میکند.
این وزارتخانه حقیقت عریان را نمیگوید. او متوسط ۳۰ سال گذشته را اعلام میکند. میگوید متوسط برداشت منفی آب از ذخایر زیرزمینی در طول ۳۰ سال گذشته ۶ میلیارد مترمکعب است ولی کسی نیست به این افراد بگوید، وقتی از تورم سالانه سخن میگویید، متوسط سالهای گذشته را مد نظر ندارید، شما تورم بهروز را باید اعلام کنید و اکنون بیلان منفی آب و برداشت آبهای اضافی از مخازن زمینی، از ۶ میلیارد مترمکعب به بیش از ۱۵ میلیارد متر مکعب رسیده و این رقم را باید بگویند که از گفتن آن میترسند. آن اختلاف نظر من با وزارت نیرو که شما میگویید، همین جاست.
آقای دکتر، وزارت نیرو چه یا از که میترسد؟
آنان میترسند به خاطر اینکه فکر میکنند اگر واقعیتها را بگویند شریک جرم محسوب میشوند.