تو بازهم ویژه نامه رنگی از خودت بساز و من باز می گویم تو وقت نداری تو سایت را بروز می کنی و من می گویم تو جلسه ای و تو تعداد منشی هایت را زیادتر می کنی و من می گویم تو سفر کاری هستی

"> نامه ای به یک مدیر خوزستانی

شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۵۱۳۵
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۱ - ۰۵:۵۶

تو بازهم ویژه نامه رنگی از خودت بساز و من باز می گویم تو وقت نداری تو سایت را بروز می کنی و من می گویم تو جلسه ای و تو تعداد منشی هایت را زیادتر می کنی و من می گویم تو سفر کاری هستی

شوشان : خیلی دلم می خواست که به شما بگویم: این روزها که می گذرد، شادم که می گذرد... چون ماه هاست که برای دیدن شما انتظار می کشم... انتظار دیدن مدیری موفق در یک استان شهید پرور نباید چندان دور از انتظار باشد اما.... شما ماه هاست که جلسه دارید یا در سفر کاری هستید و یا واقعه ای در همان یک روز ملاقات عمومی شما اتفاق افتاده است. ابتدا فکر کردم که بگویم: خسته از این همه کار و کار و کار ... اما بعد متوجه شدم که شدم وقت هایی هم هست که سایت های خبری تان را بروز می کنید و یا ویژه نامه تهیه می کنید پس من ....! باز هم می گویم: خسته نباشید اما نه خسته کاری... خسته قبول نکردن یک ملاقات چند دقیقه ای جناب مدیِر رئیس ... من دوست ندارم شما را که دیدم، از مشکلاتم برایتان بگویم و انگیزه ای هم ندارم که از حقوق پایمال شده ام برای شما بگویم... و حتا دلخوشی ندارم که برایتان از این ماه ها جواب سر بالا شنیدن از دهان منشی تان بگویم...

فقط تمایل دارم به اتاق شما که آمدم بگویم: مولایمان علی می فرماید: از ارباب حاجت که خواستار ارتباط با توست خویشتن را پنهان مکن! و چه می دانم که تو پنهان نمی شوی تو را هر روز در سایت های بروز شده است دیده ام و چقدر هم متعجب شده ام که تو با این همه سفر کاری و جلسات متعدد! چگونه برای خبرنگاران سبقت داری؟! جناب رئیس ... امروز از دهان منشی شنیدم که امورات من به شما مربوط نیست! در یک لحظه به عقلانیت و دیانت و ذهنیت خودم شک کردم و به استاد علوم اسلامی پناه بردم و در نوشته هایش خواندم که: برترین معنای مدیریت اسلامی این است که ارزش های اسلامی بر پایه مدیریت تاثیر داشته باشد یعنی مدیریتی متاثر از ارزش های اسلامی و یکی از پشتوانه های اسلامی مدیران حمایت از زیردستان است. این بار به خودم نگفتم که : شادم که می گذرد که بر خود نهیب زدم که : اینجا ایران است. خوزستان است. جناب رئیس ...

تو بازهم ویژه نامه رنگی از خودت بساز و من باز می گویم تو وقت نداری تو سایت را بروز می کنی و من می گویم تو جلسه ای و تو تعداد منشی هایت را زیادتر می کنی و من می گویم تو سفر کاری هستی... و باز من می گویم این روزها که شادم می گذرد .... می گذرد اما یک روز هر دویمان روی یک پل از کنار هم خواهیم گذشت.

و آنجا یکی از ما که حتما نمی دانیم کیست(!) باید ماه ها بگذرد و منتظر اجازه ورود باشد و آن هنگام نه تو می توانی بگویی و نه من که : این نیز بگذرد !....


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار