شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۵۱۸۹۴
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۶:۴۷
نقدی بر عملکرد رسانه ی ملی
مسولین صدا و سیما باید با تحقیقات میدانی ، استفاده از نیروی انسانی حرفه ای و کارآمد ، توجه به شیوه های برنامه سازی موفق در عرصه بین الملل و همچنین انتصاب مدیران متخصص و متعهد به نظام و رهبری ، گامی فراتر گذاشته ...
عباس مدحجی

 
تلویزیون رسمی و دولتی هرکشور ، به عنوان اولین و مهمترین رسانه ی رسمی ، منبع و مرجع تمامی اخبار و اطلاعات مکتسبه درباره آن کشور است.

امروزه با وجود کثرت وسایل ارتباطی و ابزار رسانه ای ، تلویزیون هنوز هم بیشترین تعداد مخاطب را بخود اختصاص داده است . در این بین دولت هرکشوری جهت ارتباط مستقیم و بدون واسطه با مردمش یا مردم جهان سعی در ایجاد و تقویت شبکه های مختلف تلویزیونی وابسته به خود کرده است  تا بتوانند بیشترین ارتباط را در کوتاهترین زمان با مخاطبین داشته باشد .

چندی نگذشت که در کنار تلویزیون های دولتی ، بخش خصوصی هم دست بکار شد که تاحدودی هم توانستند ابتکار عمل را در جذب مخاطب بدست گیرند ، بطوریکه رشد قارچ وار شبکه های تلویزیونیِ خصوصی در اقصی نقاط جهان با تِم و موضوعات مختلف رقیب جدیِ شبکه های دولتی شدند و باعث ریزش مخاطبین آنها شدند . درایران اما این اتفاق نیفتاد و تصادفاً عدم حضور تلویزیون های غیر دولتی ، بلای جان صداوسیما شد . تلویزیون هایی که رقیب داخلی ندارند ، نیازی به ارتقای کیفیت هم ندارند و اینگونه بود که روزبروز با افزایش تعداد کانال های دولتی در ایران ( تا امروز ۲۶شبکه سراسری ، ۲ شبکه اینترنتی و ۳۵شبکه محلی و استانی ) کیفیت کاهش یافت .

 صدا و سیمای ایران از بسیاری جنبه‌ها، قدرتمندترین رسانه و نهاد آموزشی–فرهنگی کشور به‌شمار می‌رود. این سازمان علاوه بر تملک و کنترل رادیو و تلویزیون، مالک شرکت فیلم‌سازی "سیما فیلم" است، جشنواره‌های فیلم، موسیقی و هنری برگزار می‌کند، کتاب، روزنامه و مجله منتشر می‌کند و از دانشگاه صدا و سیما به عنوان یک بازوی آموزشی بهره می‌گیرد.

فعالیت‌های صدا و سیما به مرزهای ایران محدود نیست و در کشورهای مختلف جهان دارای تشکیلات است.

با وجود بودجه کلان اختصاصی ، این  سازمان یکی از ضرر ده‌ترین سازمان‌های دولتی در ایران به شمار می‌رود. با مقایسه ای کوتاه در بودجه ی صدا و سیماو نیروی انسانی شاغل در آن با دیگر تلویزیون های استاندارد جهانی بیشتر به این موضوع پی خواهیم برد . بودجه ی کلی سازمان صداوسیمای ایران ۲۰۰۰ میلیارد تومان در سال است که هزار میلیارد آن از عایدات دولت و هزار میلیارد هم از تهیه آگهی و فعالیت های جانبی تامین میشود .

در سال گذشته، حسن روحانی با درخواست رئیس رسانه برای رفع مشکلات سنگین مالی صدا و سیما با پرداخت ۱۰۰۰ میلیارد ریال به این سازمان موافقت کرده بود.اگر این هزینه ها و بودجه های اختصاص داده شده را در کنار منابع مالی دیگر تلویزیون های جهان  قرار دهیم متوجه تفاوت فاحش آنها میشویم .

به عنوان نمونه بی بی سی با برخورداری از بودجه‌ای بالغ بر 4700 میلیون پوند (معادل بیش از 7 میلیارد دلار در هر سال)، اساساً قابل مقایسه به رسانه ملی نیست و البته لازم به ذکر است که این مجموعه مجهز به بزرگ‌ترین سلاح سرد بریتانیا به بیش از هفتاد زبان زنده دنیا برنامه تولید می‌کند و این غول خبری به همان اندازه که برای این کشور هزینه‌زا است، تامین کننده منافع کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت بریتانیا در سراسر کره خاکی است.

سی ان ان به عنوان یکی از بزرگ‌ترین رسانه‌های خصوصی جهان نیز با سالیانه 720 میلیون دلار بودجه، نقش بسیار پررنگی در پوشش وقایع و همچنین جهت‌دهی مسائل مختلف دارد و در واقع حتی بودجه این مجموعه خبری خصوصی نیز از اعتبارات سالیانه رسانه ملی بیشتر است و یا در خوشبینانه ترین برآورد همتراز با رسانه ملی است و طبیعتاً میزان اثرگذاری‌اش با بیش از 100 میلیون مشترک کابلی و صدها میلیون مخاطب در سراسر جهان، به مراتب بیشتر از صداوسیما است.

در کنار تبیین بودجه ای ، بررسی تعداد نیروی انسانی نیز فاکتور مهمی در شناخت ابعاد این دستگاه عریض و طویل خواهد بود .

تعداد کارکنان رسمی صداوسیما در کشور  ۳۳.۶۰۰ نفر است که با احتساب کارکنان پروژه ای و غیر رسمی در کل کشورتا ۵۰ هزار نفرهم تخمین زده شده است .

    نزدیک‌ترین تلویزیون به تلویزیون ایران شاید تلویزیون CCTV چین باشد که این تلویزیون هم با تمام گستردگی و تولید برنامه‌هایش تنها ۱۰ هزار کارمند در بخش‌های مختلف دارد. BBC به عنوان یکی از بزرگترین بنگاه‌های خبری جهان که شبکه‌های تلویزیونی مختلفی دارد و به زبان‌های گوناگون برنامه تولید می‌کند، ۲۰ هزار کارمند دارد.

تلویزیون NHK ژاپن هم به عنوان یکی از تلویزیون‌های مهم آسیا و سطح جهان تنها ۱۰ هزار کارمند دارد. SKY که از آن به عنوان یکی از بزرگترین تلویزیون‌های سطح جهان نام برده می‌شود، کانال‌های زیر مجموعه‌اش تقریبا همه‌ی حوزه‌ها را با زبان‌های گوناگون پوشش می‌دهد و ۳۰ هزار نیرو دارد.

این اتفاق در حالی رخ داده و صدا و سیما به فربه‌ترین سازمان رسانه‌ای تبدیل شده که میزان تاثیرگذاری این رسانه در سطح منطقه و در سطح جهان قابل مقایسه با تلویزیون‌ها و خبرگزاری‌ها و شبکه‌های خبری مثل BBC, FoxNEWS، رویترز، خبرگزاری فرانسه، آسوشیتدپرس، الجزیره و … نیست.

خارج از بحث های مقایسه ای ، فعالیتهای داخلی صداو سیما در سالهای اخیر همواره با حاشیه همراه بوده است. پخش سریالهای تاریخی(مثل معمای شاه) فاقد سندیت ، مشکلات فنی و ممیزی  پخش زنده مسابقات ورزشی ( مثل مسابقات اخیر والیبال) , گاف ها و تپق های مجریان غیر حرفه ای , کناره گیری و اعتراض تعداد کثیری از سینماگران از تلویزیون ( باران کوثری ، فاطمه معتمد آریا ، عباس کیارستمی ، حامد بهداد ، بهرام بیضایی ، ناصر تقوایی و... )، ممنوع التصویر شدن گاه و بی گاه چهره های سینمایی یا تلویزیونی ، حواشی پخش صدای موسیقی یا کنسرت ها ( از تبلیغ کنسرت حامد زمانی گرفته تا ممنوع التصویری شجریان ) ،  جانبداری در تنظیم و پخش اخبار داخلی و خارجی وممنوع التصویری برخی از دولتمردان بعلل مختلف و  مثال های دیگر همه حکایت از جو پر تلاطم و پرحاشه صدا و سیما دارد . ایران کشوری با تنوع فرهنگی ، نژادی ، طبیعی،سیاسی و اجتماعی است که انتظار میرود تلویزیون ملی آن با درنظر گرفتن سلیقه ی تمام مخاطبین و بکارگیری تمام توان خود در برآورده سازی نیازهای آنها دست به تولید و پخش برنامه بزند . انتظاری که هیچگاه برآورده نشده و باعث ریزش مخاطب آن خصوصا در دو دوره ی ریاست اخیر سازمان شده است .

مسلما مخاطبی که نیازها و سلایقش را در یک رسانه پیدا نکند ، رو به دیگر رسانه ها میآورد و باتوجه به وسعت رسانه های الکترونیکی غیر تلویزیونی بسرعت مٲمنی برای جذب شدن خواهد یافت . سیاست گزاران صداو سیما ضمن درنظر گرفتن اهداف کلی نظام جمهوری اسلامی و بیانات و راهنمایی های رهبری  ، باید خروجی  رسانه ای مناسبی باتوجه در رقابت با خروجی های جذاب رسانه های خارجی تولید کند . اگر کانالها و برنامه های تلویزیون ایران (هم آرشیوی هم تولیدی ) را مورد مداقه و بررسی قرار دهیم ، (به غیر از بخش حرفه ی خبر و سریال های فاخر خاص )جز مشتی مصاحبه و آگهی تلویزیونی و  میزگردهای کسل کننده در کنار چند سریال داخلی عامه پسند ، چیز قابل توجهی نمیابیم . تلویزیون های معلوم الحال (manoto ،  gem، pmc ، voa persian ، onyx، nex1 )این فضای کسل کننده را تبدیل به فرصتی برا جذب مخاطب کردند و اگر نگاهی به آمار کنیم ، متوجه موفقیت نسبی آنها میشویم.

حتی پرمخاطب ترین برنامه های اجتماعی_سرگرمی ( entertainment ، fun ، hobby ) امروزِ تلویزیون یعنی دورهمی و  خندوانه  درون مایه ی قابل توجهی ندارند . رامبد جوانی که با لباس و موبایل خارجی کمپین خرید وسایل ایرانی راه میاندازد و مهران مدیری ای که درعین ساخت برنامه فرهنگی ، هرزچندگاهی به نماد بی ادبی وبی فرهنگی و سیبل فحش کاربران مجازی تبدیل میشود . استفاده از ماجراهای تکراری و بازیگران تکراری و خط مشی تکراری مصاحبه های کلیشه ای که مخاطبان داخلی تمامشان را حفظند . سریال های وارداتی هم که آنقدر با کج سلیقگی ( کلید اسرار ، جومونگ ، کبرا ۱۱ و ...) انتخاب و خریداری میشوند که حواشی پیرامونشان بیشتر از خودشان مخاطب دارد . مخاطبین خاص از  رسانه ملی ( بخوانید میلی ) مدتهاست دلسرد شده اند ، و ظاهرا صداوسیما فقط برای مخاطب عام برنامه میسازد .

 همین دلسردی و کم مخاطبی در کانالهای استانی پررنگتر است.  مقام معظم رهبری هرساله ، بانام گذاری آن سال ، سیاست های نظام در حوزه های مختلف را برای سال آتی تبیین میکند.صداوسیما تا چه حد با برنامه سازی به نیل به این هدف  و نهادینه کردن بیانات رهبری در هرسال موفق عمل کرده است ؟ آیا واقعا رسانه ی ملی توانست (( اقتصاد مقاومتی ، اقدام و عمل )) را وارد فرهنگ و زندگی مردم و مسٶلین کند ؟ صدا و سیمایی که باید مهمترین سنگر مبارزه با آثار  اسلام ستیزانه غرب و هالیوود باشد چقدر توانسته از فرهنگ بومی و دینِ رسمی و مذهب تشیع و  افتخارات میهنی در سطح جهانی حمایت کند ؟ چرا بازیگران دست چندم این رسانه با فرار به شبکه های خارجی گاه و بی گاه باعث بی اعتباری هنرمندان و دستگاه های رسانه ای داخلی میشوند ؟ آیا بجاست صدا وسیمایی که پل ارتباطی ملت و دولت و رهبر کبیر  انقلاب است اینقدر منفعلانه عمل کند تا رهبری داٸما نگران نفوذ فرهنگی غرب و غربزدگی جوانان کشور باشند ؟

مسولین صدا و سیما باید با تحقیقات میدانی ،  استفاده از نیروی انسانی حرفه ای و کارآمد ، توجه به شیوه های برنامه سازی موفق در عرصه بین الملل و همچنین انتصاب مدیران متخصص و متعهد به نظام و رهبری ، گامی فراتر گذاشته و جایگاه جدیدی بین هزاران رسانه ی جذاب خصوصی و دولتی در سطح جهان بازکند وگرنه در آینده ای نزدیک شاهد ریزش همین مخاطب عام سریالهای عامه پسند  و برنامه های بی محتوا خواهیم بود . نیاز سنجی گروه های مختلف سنی ، محوریت قرار دادن نسل جوان ، پاسخ دهی مناسب به آثار سمعی بصری و شبهه انگیز اپوزیسون های داخلی و خارجی ، شفافیت و بی طرفی کامل در انتقال و نشر خبر ، گذاشتن قضاوت نهایی به عهده ی مخاطب ،  ورود به زوایای مختلف زندگی یک مسلمان ایرانی ، ایجاد فضای بازسیاسی فرهنگی برای ردوبدل نظرات مختلف موجود در جامعه ولو مخالف و درنهایت معرفی چهره ی حقیقی ایران اسلامی به جهان و جهانیان از مهمترین مطلوبات صداوسیماست . اکنون که در جنگ  مجازی ، دشمنان سعی در مهیب و زشت  نشان دادن چهره ی اسلام را دارند ، سربازان رسانه ای کشور باید با گوش سپاری به ولایت و حرکت در چارچوب قانون اساسی کشور ، دفع شر کرده و پیام صلح و دوستی اسلام و ایران را به مناسب ترین وجه به گوش جهانیان برسانند.

( حقِ منابعِ ارقام و آمار استفاده شده در یادداشت نزد مٶلف محفوظ است )

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار