پروفسور مهدی محسنیانراد - استاد ارتباطات
اخیراً کتاب «تفکر و سواد رسانهای» را فرستادند که ببینم. آن را تورق و فکر کردم اگر فرزند دبیرستانی داشتم مجبور بودم به او بگویم که کتاب را آنگونه خوب بخواند که نمرهای عالی بگیرد.
چون در کشوری زندگی میکند که از دیرباز نظام آموزش و پرورش آمیخته با پروپاگاندای حکومتی آنچنان بوده که فرزندان این آب و خاک باید هر چه در دبیرستانها تدریس میشد میخواندند و امتحان میدادند.
اما، پس از امتحان، کتاب «تفکر و سواد رسانهای» را جلویش باز میکردم و این جمله را از همان صفحات نخست کتاب نشانش میدادم که میگوید: «عبارت سواد رسانهای اولین بار به وسیله فردی به نام مارشال مکلوهان (1965) استفاده شد.» بعد توضیح میدادم این آدمی که کتاب به گونهای تحقیرآمیز او را «فردی» نامیده و اسم و عنوان کاملش - هربرت مارشال مکلوهان- را تقلیل داده است، یکی از نظریهپردازان بزرگ قرن بیستم در حوزه ارتباطات است. او همان پرفسور کانادایی است که در سال 1964 اصطلاح «سواد رسانهای» را هنگامی ابداع و مطرح کرد که از یک نظریه بسیار مهمتر سخن میگفت و آیندهای را ترسیم میکرد که آن را «دهکده جهانی» نامید. بعد با تورق بیشتر کتاب، او را متوجه میکردم که جز همان یک بار، دیگر هرگز به نام آن «فرد» اشاره نشده است. سپس، با تأسف برایش توضیح میدادم همانطور که تلویزیون ما تنها تلویزیون در سطح جهان است که آلات و ادوات موسیقی را نشان نمیدهد، اکنون کتاب سواد رسانهای رسمی مدارس ما نیز تنها نمونهای است در جهان که حتی یکبار اصطلاح «دهکده جهانی» را به کار نبرده است.
برایش توضیح میدادم که اصطلاح سواد رسانهای مکلوهان در اواخر چند پاراگراف طولانی و مشهور نوشته سال 1964 او آمده و قبل از آن هنگامی که آینده ارتباطات راه دور و رسانههای پنجاه سال بعد آن زمان را توصیف میکرده، به هشت نکته کلیدی اشاره کرده است که برخی از
آنها به مراتب مهمتر از سواد رسانهای است:
1- عصر «الکترونيک فراگير» فراميرسد و يک سيستم مرکزي عصبي اهالي کره زمين را همچون پوششي در بر خواهد گرفت؛
2- با جابهجايي آني و مداوم اطلاعات در تمامي کره زمين، پديده جهش اطلاعات به وقوع خواهد پيوست؛
3- آنگاه، جهان بزرگ، روزبهروز کوچکتر خواهد شد؛ گويي انسانها در يک قبيله جهاني يا يک دهکده بزرگ زندگي ميکنند. سپس جابهجايي اطلاعات باعث خواهد شد در تمامي کره زمين و خانواده بزرگ بشري آگاهيهاي يکسان و واحدي به وجود آيد؛
4- ارتباطات در دهکده جهاني، بيشتر حالت ميانفردي خواهد داشت؛
5- انسانهاي پراکنده و تودهوار، به انسانهايي با عملکردهاي متقابل جمعي تبديل خواهند شد؛
6- سرعت و توسعه اطلاعات، از قدرت اقتدارهاي سياسي خواهد کاست؛
7- نظارت بر رفتار انسانها ممکنپذيرتر خواهد شد؛
8- انبوهي از فضولات اطلاعاتي شکل خواهد گرفت و انسان براي مواجهه با آن نيازمند «سواد رسانهاي» خواهد شد.
آنگاه از فرزندم میخواستم بر اساس آنچه در کتاب درسیاش درباره شگردهای رسانههای غربی اشاره شده، حدس بزند کدامیک از هشت بند مکلوهان باعث حذف نظریه کامل او از صحنه کتاب «تفکر و سواد رسانهای» شده است.
در ادامه، به فرزندم توضیح میدادم که اکنون در تمام کتابهای دانشگاهی جهان، درباره رسانهها، مبحثی است به نام «مالکیت رسانهها» و در همان مبحث موضوع مهمی است به نام «انحصار رسانهای» که کتاب درسی او مطلقاً به آن اشاره نکرده است. برایش توضیح میدادم که تا قبل از شکلگیری و توسعه دهکده جهانی، برخی از کشورها که در آنها مالکیت رادیو وتلویزیون در انحصار دولت بود، آنگونه عمل میکردند که اکثریت جامعه فقط از آن چیزی مطلع میشدند که منافع حاکمان ایجاب میکرد، مانند چین کمونیست دوره مائو. حتی در ایران خودمان، بچههای دبیرستانی و حتی دانشگاهی قبل از انقلاب اسلامی نمیدانستند واقعیت ماجرای کودتای 28 مرداد سال 1332 چه بود یا آیتالله کاشانی در آن ماجرا چه کرد. توضیح میدادم که این انحصار مشابه آن است که فرض کند در یک شهر فقط یک مغازه میوهفروشی باشد وصرفاً آن نوع از میوهها را عرضه کند که مناسب با مزاج صاحب مغازه است. حالا با شکلگیری دهکده جهانی، اهالی شهر این فرصت را بیابند که مزه دیگر میوههای جهان را هم بچشند و اگر خوششان آمد، همیشه آن را مصرف کنند، بدون آنکه به مزاج صاحب مغازه انحصارطلب کاری داشته باشند. بعد، توضیح میدادم احتمال این هست که آن انحصارطلبی گذشته میوهفروش اول، مردم را به مصرف میوههای بیگانهای عادت دهد که برای مزاج خودشان نیز نامناسب است.
من در خلال این سخنان با فرزند دبیرستانی فرضیام خیلی چیزهای دیگر نیز میگفتم....
متن کامل این یادداشت را در شماره 77ماهنامه مدیریت ارتباطات بخوانید.