شوشان: نشست نقد و بررسی نمایش "علي كوچيكه" نوشته سارا تقوي و به كارگرداني حسين فرخي توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار شد.
در ششمين جلسه از سري جديد برنامه های «دوشنبه های نقد تئاتر» كه توسط کانون ملی منتقدان تئاتر ایران برگزار ميشود، دوشنبه 12 مهرماه نشست نقد و بررسي نمايش "علي كوچيكه" ، با حضور سعيد محبي ، رضا كياني و سيد جواد روشن از اعضاي کانون ملی منتقدان تئاتر ایران و با حضور جمعي از مخاطبان نمايش و علاقه مندان به تئاتر همچنين حسين فرخي و سارا تقوي؛ كارگردان و نويسنده نمايش پس از اجرای این نمایش در خانه نمايش (اداره تئاتر) برگزار شد.
به گزارش روابط عمومي كانون ملي منتقدان تئاتر ايران، در ابتداي اين نشست سيد جواد روشن؛ مدير جلسات "دوشنبههاي نقد تئاتر"، ضمن خير مقدم به حاضران و خسته نباشيد به گروه نمايش، به اهميت برگزاري جلسات نقد حضوري و تلاش كانون ملي منتقدان تئاتر براي ايجاد فضاي گفت و گو در ارتقاي سطح كيفي آثار همچنين توجه به نقد علمي اشاره كرد.
وي در ادامه به سوابق هنري و فعاليتهاي نمايشي حسين فرخي اشاره كرد و از سارا تقوي نويسنده نمايش خواست تا در مورد چگونگي نگارش نمايش "علي كوچيكه" توضيحاتي را ارائه نمايد.
سارا تقوي گفت: نمايشنامه "علي كوچيكه" پاياننامه دوره كارشناسي من بود در گرايش ادبيات نمايشي با موضوع بررسي قابليتهاي نمايشي شعر فروغ و "به علي گفت مادرش روزي". در آن دوره روي زندگي و اشعار فروغ كار ميكردم و اشعار مختلف فروغ در شكل گيري و نگارش اين اثر دخيل شد.
وي ادامه داد: از همان زمان به اجرا و بازي آن فكر ميكردم و در جشنواره دانشجويي نيز اجرايي از آن را ارائه دادم. در دوره كارشناسي ارشد اين فرصت ايجاد شد تا اين نمايشنامه را به عنوان پروژه عملي بازيگريام انتخاب كنم و زير نظر جناب فرخي آن را كار كردم.
حسين فرخي نيز اظهار داشت: من همواره تمايل داشته و دارم كه با دانشجويانم كار كنم و در چند اثر هم اين كار را انجام دادم. مثل نمايشهاي "سمفوني بيداري" يا "شبنشيني باشكوه آقاجون" كه با حضور تعدادي از دانشجويانم اجرا شد و ارتباط بين دانشگاه و كارهاي حرفهاي را دوست دارم و سعي ميكنم تا جايي كه در توانم هست اين كار را انجام دهم.
وي ادامه داد: همانطور كه خانم تقوي گفتند اين كار توسط ايشان براي اجراي كار عملي بازيگري در دانشگاه به من به عنوان استاد راهنما پيشنهاد شد و با هم در مورد نمايشنامه و نحوه اجرا صحبت كرديم. ايشان قبلا اين اثر را در فضاي دانشجويي و چند اجراي جشنوارهاي اجرا كرده بودند. اجراي پاياننامه ايشان به خوبي و با نمره خوبي انجام شد و بعد از آن تصميم گرفتم اگر فضايي مهيا شد آن را به شكل حرفهاي و متفاوتتري كار كنم.
او گفت: البته قصه كار كردن امسال من كمي پيچيده است. من چهار سال است كه ميخواهم نمايشي را به روي صحنه ببرم و هر بار و به هر دليل و بهانهاي فرصت كار كردند ندادهاند. از تئاترشهر گرفته تا ايرانشهر و.... تا اينكه از طرف خانه نمايش پيشنهاد اجرا شد و من اين نمايشنامه را براي اجرا پيشنهاد دادم و فرايند توليد آن انجام شد.
فرخي تصريح كرد: به هر حال همانطور كه گفتم فرصتي بود تا دوباره با دانشجويان كاري انجام دهم و فرصتي بود تا سارا تقوي به عنوان يك بازيگر بيشتر ديده شود چون سالهاست كه كار ميكند و اميدوارم اين اجرا باعث شود كه بار ديگر به عنوان يك بازيگر مستعد معرفي شود و به كارش به شكل حرفهاي ادامه دهد. در مجموع شرايط براي اين اجرا مهيا شد و اين كار به روي صحنه رفت و تا اين لحظه مورد استقبال هم قرار گرفته است.
او گفت: من فكر ميكنم در اشعار شاعران ما قابليتهاي دراماتيك زيادي وجود دارد كه بايد از آن استفاده كرد و من تجربه كار مونولوگ را هم دوست دارم و اين سومين كاري است كه من بعد از نمايش هاي "آذر" و " عطف سبز" به عنوان اجراي تك نفره به روي صحنه ميبرم.
مسائل زن در جامعه امروز
در ادامه اين نشست سعيد محبي به عنوان منتقد جلسه در خصوص ويژگيهاي نمايشنامه و تبديل شعر به يك اثر دراماتيك گفت: علي كوچيكه يا به علي گفت مادرش روزي شعري آشنا براي اكثر مخاطبان است كه فكر ميكنم همه ما خاطراتي از اين شعر و ديگر اشعار فروغ فرخزاد داريم و من نيز با اين آگاهيهاي گذشته به ديدن اين اثر آمدم. اثري از شاعري كه خودش حضور و فعاليت تئاتري داشته همراه با يك شور و شوق شاعرانه. و انتظار داشتم تا اين فضاي كودكانه را در اثر بيشتر ببينم. به نظر من اگر زاويه ديد اثر از نگاه علي بود باعث ميشد اين فضاي كودكانه در اثر بيشتر جاري شود و براي شعري كه پر از تصوير است، جاي خالي اين نگاه را حس كردم.
روشن گفت: به نظر بايد اثر را بيشتر اين گونه ببينيم كه فروغ شاعري است كه زنانگي در آثارش بسيار است و در اين اثر هم با زني مواجه هستيم كه به عنوان مادر، همسر و يك زن در اجتماع با مسائلي مواجه و همراه است و به نظر نويسنده كه خودش هم يك زن است بيشتر سعي دارد تا روي اين موضوع تاكيد داشته باشد. اگر قرار باشد اثر را از منظر زنانگي ببينيم چه نظري داريد؟
محبي گفت: بايد بين زنانگي و زن بودن فرق بگذاريم. در تمام آثار فروغ اين مسئله زن بودن حضور دارد و آن هم زن در آن زمان و جامعه آن روز و همراه با تقابل بين سنت و مدرنيته. من هم موافق هستم كه نويسنده هم روي همين موضوع و نگاه مادرانه و زنانه تاكيد دارد ولي به عنوان مخاطبي كه يك بار با اثر مواجه شدهام انتظار متفاوتي از اثر داشتم. انتظاري كه ناشي از تصور ما از فروغ و اين شعر است.
حسين فرخي در پاسخ اظهار داشت: فراموش نكنيم كه اين اثر نگاهي است به شعر فروغ و ما قرار نبوده بر اساس شعر فروغ كار كنيم بلكه بيشتر ياد و نگاهي بوده است به فروغ و اشعارش از جمله همين شعر. براي همين اول و آخر اجرا نيز از تصوير فروغ استفاده ميكنيم ولي مسئله اصلي نمايش درماندگي زن در جامعه است. مسئلهاي كه در جامعه امروز هم قابل پيگيري است.
چشمهايي كه هر يك به دنبال تصاحب اين زن است و يا قصد آزار او را دارد و... و شاهد زني هستيم كه در حال مبارزه با اين شرايط است. اين فضا همراه با احساس شاعرانگي ناشي از شعر فروغ ترسيم شده همراه با احساس مادرانهاي كه به او اميد ميدهد براي تحمل اين شرايط. اگر قرار بود اين اثر از زاويه نگاه علي باشد بيشك به اثر ديگري تبديل ميشد با هدفي ديگر. مخاطب ما اينجا كودكان نيستند و اثر تراژيك است. به نظر من تلفيق فضاي شاعرانه با فضاي مسائل يك زن در اين اثر اتفاق افتاده است.
تصويري از فهم شاعرانگي
در ادامه رضا كياني ديگر منتقد حاضر در جلسه نير اظهار داشت: از نظر من متن يك اقتباس آزاد از شعر فروغ است كه رد پاي تفكر شاعر و روح شاعرانه او در كنار نگاه نويسنده حضور دارد. اين شعر فروغ همراه با يك آرمانگرايي است و قيمت رسيدن به آن آرمان هم، جان است . دورهاي كه فروغ در آن زيست كرده و اشعارش را نوشته دوره بعد از كودتا است و ادبيات آن دوره همراه با ياس و سرخوردگي همراه است و آرامشي كه از دست رفته و آيندهاي كه مبهم است. از نظر من استفاده و تبديل دراماتيك از اشعار شاعران اتفاق خوبي است ولي نكته مهم اين است كه بايد در اين تبديل رمز گشايي از نشانهها به خوبي صورت بگيرد و تبديل به ما به ازاي صحنهاي شود. ما در مورد آنچه ميبينيم صحبت ميكنيم و نه آنچه نويسنده ميخواسته بگويد و شايد در ذهنش باقي مانده است.
وي ادامه داد: اين شعر، شعر كودك نيست بلكه از جمله سياسيترين اشعار فروغ است. در جايي از اين شعر ميگويد: "هر كي كه دريا رو به عمرش نديده از زندگيش چي فهميده؟" و اين كانون آرمانگرايانه شعر است. حقيقتي است كه شاعر به دنبال آن است و اينگونه آن را با زبان شعر به تصوير ميكشد. حالا بايد ديد نويسنده چگونه اين مفاهيم را به تصوير تبديل كرده است. به نظر من اين شعر داراي يك زمان است و بايد ديد ما چه پاسخي براي مسائل و دردهاي زمان خودمان از طرح كردن آن داريم؟ همچنين پرداختن به تضادهاي جامعه در برخورد با زن و مسائل و مشكلات زن در جامعه امروز جاي كار بيشتري داشت.
سارا تقوي گفت: اين نمايش فقط برگرفته از شعر علي كوچيكه نيست و همانطور كه گفتم تاثير من از زندگي و همه آثار اين شاعر است و به نظرم اين شعر قابليت نمايشي بيشتري داشت براي اينكه زمينهساز تبديل به يك نمايش شود. در يك نمايشنامه و با ظرف زماني محدود نميتوان به همهي ابعاد زندگي و تفكري يك شاعر پراخت ولي نگارش اين اثر تاثير شعر و زندگي شاعر است بر من به عنوان نويسنده كه اينگونه تصوير شده است. حتي انتخاب لوازم صحنه نيز متاثر از خود آثار فروغ است. مثل چادر نماز كودري، بند رخت و... يا مثلا شمارش ستارهها كه 4 تا 4 تا است متاثر از زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت است.
وي ادامه داد: زمان اثر كه قصه در آن روايت ميشود تهران قديم و زمان حيات خود فروغ است ولي مسئله آن ميتواند مسئله امروز هم باشد. در مورد رمز گشايي نيز من فكر كردم كه اين كار انجام شده. ماهي نماد خيلي چيزهاست ولي من در اينجا برخورد سادهتري با آن داشتم. اگر كسي شعر را خوانده باشد ميتواند فهم بهتري از اين اثر داشته باشد و اگر هم نخوانده باشد فكر ميكنم بر اساس يافتههايش كنجكاو ميشود تا به شعر رجوع كند. چرا بايد يك بچه براي يك ماهي اينگونه كند؟ و حتي جانش را بدهد؟
به نظرم موضوعي مثل پرداختن به خرافات و يا مشكلات يك زن در جامعه امروز، مسائلي است كه در زمان حال هم قابل بحث است و در اين اثر وجود دارد. مسلما من نميتوانم تمام مشكلات روز را در يك اثر قرار دهم و فقط در حد توان خودم سعي كردم اين كار را انجام دهم. همچنين بايد دقت كرد كه اين نمايشنامه در سال 84 نوشته شده و اگر امروز بخواهم بار ديگر اين نمايش نامه را بنويسم شايد جور ديگري بنويسم. البته مسلما هرچه هم كار كنيم تاثير و زيبايي شعر فروغ را نخواهد داشت و من فقط آن را از فيلتر ذهني خودم عبور دادم و شد آنچه نگاه من است. اين زاويه نگاه من به اين شعر و شخصيت فروغ است و شايد افراد ديگر نگاه متفاوتتري داشته باشند.
محبي نيز اظهار داشت: بايد توجه كرد كه آيا مخاطب نيز به يافته هاي شما در مقام نويسنده ميرسد يا خير؟ معيار ما براي فهم اثر ما به ازاي بيروني است كه ارائه ميشود. از نگاه من شاهد يك خوانش معمولي از شعر فروغ بوديم و برخورد خلاقهاي در اين تبديل شعر به درام نديديم و بايد تلاش كرد تا فهم شاعرانگي را در اثر تصوير كرد.
او گفت: از طرف ديگر بايد به ضرورت لزوم طرح اين شعر در زمان اكنون نيز توجه كرد. خوشبختانه امروز بسياري از آثار ما كه روي صحنه است محصولات دانشگاهي است. توليدات اساتيد، دانش آموختگان و دانشجويان. ولي بايد ديد اين آثار در يك محيط دانشگاهي قرار است ارائه شوند يا قرار است با مخاطب عام و در سطح جامعه ارتباط داشته باشند؟ مخاطب عام نگاه و تصور و سطح آگاهي متفاوتي دارد و نميتوان همان برداشت تخصصي محيط دانشگاهي را براي او هم در نظر گرفت. يك اجراي دانشگاهي با يك اجراي عمومي متفاوت است و بايد به اين تفاوتها دقت كرد.
كياني نيز گفت: مخاطبي كه با شعر و آثار فروغ آشناست با يك پيش داوري اثر را ميبيند و بايد ديد نويسنده تا چه حدي از اين پيش داوري استفاده ميكند و يا چه چيزي را جايگزين آن ميكند. به نظر من پرداخت موجزتر و انتخاب يك موضوع به عنوان مسئله صلي ميتوانست تاثير بيشتري بر مخاطب داشته باشد. همچنين به نظر جا داشت تا از ظرفيتهاي تصويري بيشتري در اجرا استفاده شود.
اجرايي بازيگر محور
فرخي گفت: ملاك و ميزان خلاق بودن يك اثر چيست؟ نبايد سليقهاي نظر داد. اين اثر نگاه سارا تقوي به عوان نويسنده است و هر شخصي ميتواند نگاه خودش را داشته باشد. حالا اينكه مخاطب چه برخوردي با اثر دارد نكته قابل بحثي است كه من فكر ميكنم خارج از تعارفهاي معمول مخاطباني بودهاند كه با اين اثر ارتباط برقرار كردهاند و آن را دوست داشتهاند. ما هم تلاش كرديم در اين شرايط موجود كه همه در تئاتر دنبال پول در آوردن هستند، يك اثر شاعرانه توليد و اجرا كنيم و ادعايي هم نداشتيم كه قرار است اتفاق عجيبي بيافتد. "علي كوچيكه" هم نمايشي است در ميان آثار مختلف تئاتري و براي مخاطبيني كه سليقهاي اين چنيني دارند.
در ادامه روشن خواست تا كمي در مورد خود اجرا صحبت شود و اظهار داشت: ما با يك اجراي تك نفره مواجه هستيم كه به شكل بازي در بازي روايت ميشود. كارگردان هم ترجيح داده است در يك فضاي خالي و بدون استفاده از دكور و طراحي صحنه و با اتكا بر قابليتهاي بازيگر و استفاده محدود از لوازم صحنه اثر را اجرا كند. از آنجايي كه تاكيد اين شيوه اجرا بر بازيگر است، لطفا در مورد بازيگري و ايدههاي كارگرداني صحبت كنيد.
محبي گفت: طراحي صحنه دروازه ورد به يك اثر هست و در اينجا كارگردان استفاده مفهومي از دكور براي بيان معنا ندارد و تاكيدش استفاده از همان لوازم صحنه است براي تصوير كردن مفاهيم. گفته شد كه اين اجرا اداي دين به فروغ است و ظاهرا با استفاده از عكس فروغ در اول و آخر اجرا قرار است اين اداي دين صورت بگيرد كه به نظر من خيلي موثر نيست. در اينجا بازيگر، محور همه چيز است و بهتر بود تصوير سازيها نيز بر اساس خود بازيگر انجام ميشد. البته در اينجا بازيگر حضور خوبي داشت و نقطه قوت كار است ولي هنوز در تصوير سازي ها ضعف وجود دارد. همچنين به نظرم جا داشت تا از موسيقي بيشتر استفاده شود و حتي شايد اگر افكتهاي صوتي هم در خود صحنه توليد ميشد تاثر بيشتري داشت تا اينكه بخواهد پلي بك شود.
كياني نيز اظهار داشت: گاهي بحث بر سر چيستي و چرايي است كه به مفهوم اثر بر ميگردد و كاهي چگونگي مهم است كه به اجرا بر ميگردد. مخاطب بر اثر چگونگي اجرا، به چرايي و مفهوم اثر ميرسد. و اين نحوه ارائه است كه ما را به درك اثر ميرساند.
وي گفت: از نظر من بهتر بود از ويدئو پروجكشن استفاده نميشد چون تصاوير ارائه شده ذهن مخاطب را محدود ميكند و جاي تخيل را از مخاطب ميگيرد. كاري كه بر اساس بازيگر طراحي شده بايد بر اساس توانايي بازيگر هم تنوع ايجاد كند و اجازه دهيم تا تصويرسازيها توسط بازيگر و با اتكا بر تخيل مخاطب صورت گيرد. البته در اينجا بازيگر تلاش خوبي روي صحنه دارد.
او تصريح كرد: در مجموع استفاده از ادبيات و تبديل آن به تئاتر قدمي ارزشمند است كه در اين كار اتفاق افتاده است ولي دوباره به اين موضوع تاكيد ميكنم كه تئاتر بايد سوال ايجاد كند. در چنين آثاري كه بر گرفته از ادبيات و شعر است بايد محتواي شعر را حفظ كرد و ابزار را عوض كرد. ابزار در اينجا تصوير است. بايد ديد مثلا حوض در شعر فروغ به چه معناست و فروغ از غرق شدن در حوض چه ميخواهد بگويد؟ به نظر من بايد اين مفهوم در شكل نمايشي به تصوير كشيده شود و ببينيم ما به ازاي امروزي آن چيست؟
كارگردان "علي كوچيكه" گفت: در رمان شما به تعداد خوانندگان ميتوانيد تصاوير مختلفي در ذهن مخاطب خلق كنيد ولي در اجرا برخي از اين تصاوير انتخاب و ارائه ميشود. ما در اينجا از پرسپكتيو صدا در بازيگري استفاده ميكنيم. بازيگر مكان ميسازد، فضا ميسازد و ... به نظرم تصاوير ارائه شده توسط پروجكشن مكمل تصاويري است كه بازيگر روي صحنه خلق ميكند و براي قطعيت دادن به چيزي است كه ميخواهم آن را به مخاطب ارائه دهم.
وي ادامه داد: فكر نميكنم تاكيد بر مكان، زمان يا شخص خاص ايراد باشد. نگاه من به اجرا يك اجراي مولتي مديا و با اتكا بر تصاوير پروجكشن نبود. ايده اصلي بازيگر است و من تنها به شكل محدود و انتخاب شده از چند تصوير استفاده كردم. يعني چهار تصوير در 50 دقيقه و به نظرم لازم بود و به تكميل مفهوم كمك ميكرد و فكر نميكنم خدشهاي به تخيل تماشاگر بزند.
او گفت: در مورد موسيقي هم موافقم كه شايد جا داشت بيشتر استفاده شود ولي نميخواستم بازي بازيگر تحت تاثير موسيقي قرار بگيرد و استفاده از موسيقي و يا افكت زنده هم به نظرم جنس كار را عوض ميكرد.
خواب ديدن در بيداري
روشن گفت: اثر ضرباهنگ خوبي دارد و بازيگر نيز به خوبي مخاطب را با خودش همراه ميكند ولي در بحث استفاده از دكور و طراحي صحنه چقدر محدوديتهاي مالي و يا عدم امكانات سالن باعث شده تا از آن صرف نظر كنيد و چقدر ايده اينگونه بوده است كه از يك فضاي خالي براي اجرا استفاده كنيد؟
فرخي در پاسخ گفت: تاكيد من بر وجود اين خالي بودن فضا بود و هيچ چيزي غير از بازيگر بر روي صحنه نميخواستم. حتي اگر اين سالن كمي بزرگتر بود دوست داشتم تا ديوارها نيز ديده نشود و محو شود. تاكيد اصلي بر بازيگر و استفاده محدود از چند وسيله مثل چتر، كلاه و ... بود.
در پايان نشست نصرالله قادري؛ از اعضاي پيشكست كانون ملي منتقدان تئاتر ايران كه در جلسه حاضر بود اظهار داشت: به تعبيري كار نقد تعيين تكليف كردن و بيان قبح و حسن اثر است. البته منتقد براي كارگردان تعيين تكليف نميكند كه چرا اين كار را كردي يا نكردي بلكه بر اساس قراردادهاي كارگردان به او ميگويد اگر اين قرارداد را با من مخاطب انجام دادهاي بايد بر اساس همان قرارداد، اينگونه رفتار كني. در چنين شرايطي تخطي از آن قرارداد ميشود ايراد و قبح كار و تبعيت كردن از آن ميشود حسن كار. مثلا بايد ديد حالا كه كارگردان طراحي صحنه را حذف كرده است و ابزار محدودي را براي اجرا انتخاب كرده آيا توانسته از اين فضا به خوبي استفاده كند يا خير؟
وي ادامه داد: نگاه فروغ در مقابل پدر سالاري و مرد سالاري است و نه نگاه فمينيستي. گاهي مخاطب برداشتي از يك اثر ميكند كه شايد نويسنده و يا كارگردان اصلا به آن فكر نكرده باشند و اين اتفاق غير معمولي نيست. اين اثر در سنت نمايشنامه نويسي ما در گونه روايت براي روايت قرار ميگيرد مثل كاري كه بيضايي روي آرش انجام ميدهد. وايتي وجود دارد كه مخاطب با آن آشناست و حالا نويسندهي ديگري روايت خودش از آن را ارائه ميدهد.
او تصريح كرد: در اجرا و در ارائه اين روايت، كارگردان از تكنيك پردهخواني استفاده ميكند ولي اينبار پرده همان پرده پروجكشن است و تصاويري كه گاهي روي آن نقش ميبندد. در پرده خواني، پرده خوان همه پرده را باز نميكند و تنها بر اساس آنچه روايت ميكند بخشي از پرده را باز ميكند و به مخاطب نشان ميدهد و اتفاقا ما را با تصاوير انتخابي خودش مواجه ميكند. مثلا ميگويد رستم و سهراب را اينگونه ببين. در اين اجرا و به شكل مدرن هم استفاده از همان تكنيك پردهخواني است كه كارگردان با انتخاب تصاوير بر پرده پروجكشن، انتخاب خودش را به ما نشان ميدهد و اين تاكيد تصويري در روايت درست است. مثلا بيضايي ميگويد آرش را اينگونه كه من ميگويم ببين و نه آن شكلي كه در اسطوره به ذهن داريد.
قادري اظهار داشت: علاقه ما اين است كه به معنا تمايل بيشتري داريم و ترجيح ميدهيم بيشتر در مورد آن صحبت كنيم. از نظر من در بخش محتوا نيز اثر به خوبي خودش را روايت ميكند. ما در اين اثر با خواب ديدن در بيداري مواجه هستيم چيزي كه مادر علي به آن اشاره ميكند. و زني كه مردش نيست و حالا او به مرد ديگري متوسل شده است. اين مرد، فرزند كوچك اوست. از نگاه مادران و زنان مردها فرزنداني هستند كه فقط ريش و سبيل دارند. ما از علي كوچيكه تصوير نداريم مگر يك كلاه. كلاهي كه مادر آن را روي سر ميگذارد و خود جاي علي ميشود. حالا علي ميشود چيزي كه در زهدان مادر است و بچه در زهدان مادر، در آب است. حالا حوض و ماهي قرمز در آب معناي متفاوتي ميدهد. از طرف ديگر گربهاي ميآيد و ماهي قرمز را ميخورد و تصويري ارائه ميشود از گربه اي كه روي ديوار مشغول ليسيدن دهانش است. مخاطب در اين اثر با حضور مردان در اطراف اين فضاي زنانه و زني كه در چنين فضايي تنهاست مواجه ميشود. اول نمايش ما با غرق شدن علي مواجه ميشويم همان تصويري كه در آخر نمايش هم روايت ميشود. در واقع همه چيز دارد در ذهن زن ميگذرد. همان خواب ديدن در بيداري.
این نشست با گفت وشنود میان منتقدان، کارگردان و شماری از حاضران در نشست به پایان رسید.