شایدکی روش محدودیتی درباره زادگاه بازیکنان تیم ملی برای خودش قایل نبوده باشد اما شایسته محوری او و تقدیم...
برای دوست داشتن تیمی که 10 امتیاز از چهار مسابقه دشوارش در مقدماتی جام جهانی فوتبال اندوخته است، دلیل خاصی لازم نیست اما در میان انبوه انگیزه هایی که باعث عشق ورزیدن علاقمندان فوتبال به مجموعه ساخته دست کی روش وجود دارد، یکی می درخشد.
به گزارش تابناک ورزشی، کارلوس کی روش ، تیم ملی ایران را از جغرافیایی خاص خارج کرده است به نحوی که در کمتر دوره ای این تنوع از قومیت ها با پیراهن ملی وجود داشته اند.
تیم او به تمام معنای کلمه، «ایران» است و از قضا از هر گوشه ای از مملکت و از هر قوم و نژاد و گویشی در آن نماینده ای هست.
سردارش از گلستان و گنبد و قوم متین ترکمن آمده و زوج خط حمله آزمون را با هزاران کیلومتر فاصله از کرانه آب های خلیج فارس، به تیم ملی آورده است تا مردم بوشهر پس از سالها در تیم ملی نماینده داشته باشند.
از لرستان و اهالی غیورش بیرانوند و امیری و از بندرانزلی وخطه بهشتی گیلان سیدجلال وعزت الهی والبته جهانبخش در ترکیب اصلی می درخشند. رامین رضاییان از ساری ، پورعلی گنجی از بابل و امید ابراهیمی از نکاء جمع مازندرانی های خونگرم تیم ملی را تشکیل می دهند و احسان حاج صفی نیز بار پایتخت فرهنگی ایران اصفهان را در تیم ملی به دوش می کشد. مسعود شجاعی در کنار سروش رفیعی ازسرزمین شعروادب شیراز و فارس به تیم ملی ایران ملحق شده اند.
قوچان نژاد ازمشهدالرضا ، انصاری فرد از اردبیل قهرمان پرور، مهدی ترابی از البرز استوار، وریا غفوری از کردستان دوست داشتنی و سعیدآقایی ازآذربایجان قهرمان، جغرافیای تیم ملی را کامل کرده اند تا همگی در کنار بچه تهرانی های باحال تیم ملی ازعلیرضا حقیقی و میلاد محمدی گرفته تا محمد انصاری و اشکان دژاگه پرچم ایران را بر قله فوتبال آسیا برافراشته نگه دارند.
درمیان همه اینها تیم ملی ایران یک کاپیتان متعصب و جنگجو مثل آندارنیک تیموریان دارد که نماد آزادی ادیان و بالندگی اقلیت ها در این سرزمین کهن است.
جمع کردن این اسامی با اینهمه پراکندگی جغرافیایی شاید اتفاقی بوده و کی روش محدودیتی درباره زادگاه بازیکنان منتخب برای خودش قایل نبوده باشد اما شایسته محوری او و تقدیم فرصت به آنها که واقعا لیاقت پوشیدن پیراهن تیم ملی را دارند، باعث شده چنین پهنه ای از تفاوت اقوام و تیره ها در تیمی که نام بلند ایران را یدک می کشد، شکل گیرد. تیمی که نماد صلح و همبستگی ایرانیان در کنارهم است و می تواند پیام هایی به مراتب مهم تر از پیروزی در میادین ورزشی به جهان امروز مخابره کند.
کارلوس کی روش روحیه کار تیمی را بر کالبد مجموعه ای دمیده که درآن حس رقابت درونی موج می زند اما نشانی از اختلاف نمی توان یافت. موضوعی که به گواه برگ های تاریخ فوتبال ایران ، در کمتر برهه ای وجود واقعی داشته و در اغلب تورنمنت های مشابه در گذشته ، فقدان آن دلیل اصلی عدم توفیق تیم ملی بوده است. رسانه های ایران ماجراهای زیادی از اختلافات بچگانه بازیکنان و ستاره ها را در آرشیو خود محفوظ دارند که گاهی تیم ملی را تا مرز از هم گسیختگی پیش برد. زدوخوردهایی که تا درون زمین مسابقه نیز کشیده می شد و باند های درونی تیم را برای تماشاگران عادی هم نمایان می کرد.
در تیم کی روش نشانی از سرپیچی و اظهار ناراحتی پس از تعویض نیست وبازیکن هرچند بزرگ و تعیین کننده؛ خود را موظف می داند برای موفقیت مجموعه تیم که با پرچم مقدس ایران راهی میدان مبارزه شده، موج مثبت بفرستد و حتی روی نیمکت نیز با تمام وجود به حلقه پیروزی تیم ملی متصل شود.
تنها در چنین مجموعه یکدستی می شود شادی های دیوانه وار پس از گل را مشاهده کرد و از نیمکت نشین شدن کاپیتان و ستاره تیم هم حتی یک اخم پیدا نکرد.