اولویت مردم بازپس گرفتن مبلغ واریز نشده به خزانه و شناسایی یا معرفی هم دستان احتمالی است نه این که بابک زنجانی کی اعدام می شود...
مهرداد خدیر- یک هفته پس از تأیید نهایی حکم اعدام بابک زنجانی متهم ردیف اول بدهی کلان نفتی احساس نمی شود که جامعه برای اجرای این حکم ،عطش داشته باشد یا برای آن روز شماری کند.
روشن است که قضات رسیدگی کننده بر پایه قوانین مربوط به تشدید مجازات های مربوط به فساد اقتصادی حکمی جز این نمی توانسته اند صادر کنند و اکنون نیز اعلام شده چنانچه بخشی از بدهی کلان دو میلیارد یورویی را بازگرداند احتمال دارد مشمول تخفیف قرار گیرد.
بر این اساس این گفتار با حکم کاری ندارد و مطلقا نمی خواهد از این منظر موضوع را بررسد چرا که هر گونه حکم خفیف تر شائبه ایجاد می کرد و شاکی هم دولت و وزارت نفت است که پول نفت تحویلی را می خواهد و طبعا برای بالاترین فساد اقتصادی و بدهی تاریخ ایران ناگزیر از صدور شدیدترین حکم بوده اند.
پرسش این است که چرا جامعه منتظر اعدام بابک زنجانی نیست و به عنوان یک مطالبه هم مطرح نیست؟
این پرسش از آن رو قابلیت طرح دارد که نظر سنجی ها هم از این واقعیت حکایت می کند.
دلیل اول می تواند این باشد که جامعه باور نکرده بابک زنجانی به تنهایی این نفت را تحویل گرفته ووعده داده پول آن را در وضعیت تحریم از طریق بانک خیالی خود در مالزی یا جای دیگر پرداخت می کند. هر چند تلویزیون اصرار دارد از اوبه عنوان « میلیاردر نفتی» یاد کند اما بابک زنجانی نفتی نبود و از چین سس گوجه فرنگی وارد می کرد و بعد ناگهان از حوزه نفت سر در آورد.
در نگاه غالب در جامعه بابک زنجانی یا یک بازی خورده افراد دیگر است که او را جلو انداختند و تنها او را می شناسیم یا یک دروغ گوی شیاد که سر همه کلاه گذاشت که در این صورت باید مشخص شود چرا به او اعتماد کردند و احیانا چه نفعی در این زمینه داشتند؟ پاسخ این پرسش هم با اعدام روشن نمی شود.
دومین دلیل این است که از اعدام مه آفرید امیر خسروی در پرونده امیر منصور آریا زمان چندانی نمی گذرد و اگر قرار بود اعدام در پرونده های اقتصادی مشکل گشا باشد از مه آفرید به بابک زنجانی نمی رسیدیم.
علت سوم می تواند این باشد که در نگاه جامعه این گونه پرونده ها دو رو دارد. یک روی آن متهم گمنامی است که به سرعت مشهور می شود مانند بابک زنجانی و مه آفرید و امثال اینها و یک روی دیگر احیانا صاحب منصبانی که یا معرفی نمی شوند یا اگر هم پای آنان باز شود در فرجام با مجازات سنگین مواجه نمی شوند یا مانند محمود رضا خاوری می گریزند.
ممکن است این تلقی درست نباشد اما به هر حال وجود دارد تا جایی که بسیاری تصور می کنند متهم اصلی پرونده سه هزار میلیارد تومانی خاوری بود و برخی نام مدیر عامل بانک صادرات در دولت احمدی نژاد را مطرح می کنند و هر چه این دومی توضیح می دهد بعضی نمی پذیرند.
دلیل چهارم وضعیت فعلی شهرام جزایری است. او پس از 11 سال زندان اکنون در برخی همایش های کارآفرینی درس می دهد و سخنرانی می کند و با سرمایه محدود باقی مانده هم فرد موفقی است. درباره بابک زنجانی البته چنین قضاوتی وجود ندارد و هوش جزایری را ندارد و بیشتر به دروغ گویی و لاف زنی شناخته می شود اما به هر حال این تلقی وجود دارد که اگر شهرام جزایری هم اعدام می شد اکنون او به جای این که در حال کار باشد زیر خاک خفته بود.
نکته پنجم این است که جامعه به جز موارد قصاصی که حکم شرع است نسبت به اعدام های دیگر تمایل چندانی نشان نمی دهد و حتی در موارد قصاص هم افرادی به دنبال اخذ بخشش هستند و از این رو از اعدام بابک زنجانی هم خرسند نمی شوند.
مهم تر از همه اینها اما این پرسش است که آیا با اعدام او به چند هزار میلیارد تومان می رسیم؟ به زبان دیگر اعدام، پول می شود؟ این پرسش اخیر را بسیاری مطرح کرده اند و البته مسوول پاسخ به آن دستگاه قضایی نیست و از منظر مصلحت کلی نظام باید به آن پاسخ داده شود و بر همین اساس می توان پیش بینی کرد که صدور حکم اعدام برای این فرد به این خاطر است که بداند قضیه جدی است و دست از دروغ ها و لاف های گزاف بردارد و واقعیت را بگوید و خیال نکند هم دستان احتمالی مجال بازگشت دارند.
این ماجرا وجه هفتمی هم دارد . این که آیا در بزرگ شدن امثال بابک و پدیده تنها خودشان مقصرند یا تلویزیون که این همه تبلیغ کرد نیز مقصر است؟ به یاد آوریم تبلیغات خاص او را که با هیچ منطقی برخوردار نبود و به سبک بخش های خبری دقایق متمادی اخبار پرواز و فرود را پخش می کرد یا آگهی های پدیده و بی گمان اگر این آگهی ها نبود این پرونده ها هم این قدر حجیم نمی شد. البته اصل آگهی در اقتصاد رقابتی بلا اشکال است اما از این گونه آگهی ها احساس می شد انحصاری در کار است و به خاطر اعتمادی که مردم داشتند دچار مشکل شدند.
به همین دلایل شاید جامعه تشنه اعدام بابک زنجانی نیست و اساسا او را خیلی ها خیلی جدی نمی گیرند و باور ندارند و بیش از انتظار برای آن که سر او بالای دار برود منتظرند پول ها بازگردد. به نظر می رسد قوه قضاییه کار خود را انجام داده تا این فرد بداند بیش از این نمی تواند پنهان کاری کند و دیگران باید تدابیری بیندیشند تا این مطالبه کلان دریافت شود...