«رستاخیز» به یکی از بزرگترین حسرت ها، زخم عمیق و خراش بزرگ برای من تبدیل شده است. من برای خودم نمی گویم اما چرا انقدر فرصت ها از دست می رود، چرا انقدر ظرفیت ها و توانمندی های سینمای ایران باید از دست برود؟ به هر حال «رستاخیز» محصول سینمای ایران است. مگر می شود آن هم توسط دولتی که قرار است به سینما و فرهنگ تکیه کند و نگاه به وجوه معرفتی این هنر کند، این رفتار شود؟
با وجود آنکه مسئولان اعلام کرده اند منعی برای اکران فیلم «رستاخیز» وجود ندارد، احمدرضا درویش امشب در برنامه «هفت» مدعی شد که فیلمش همچنان در توقیف است و در این زمینه گفت: احساس من به گروگان گرفته شده است و تا این احساس رها نشود فیلم جدیدی نمی سازم.
به گزارش «تابناک»؛ برنامه سینمایی «هفت» امشب با بخش های پراکنده ای پیش رفت و در این زمینه ابتدا سیدعباس فاطمی، رئیس مرکز سیمای استان های صداوسیما و دبیر بخش سیمای نوزدهمین جشنواره تولیدات استانی صداوسیما با حضور در برنامه هفت به ارائه گزارشی درباره این جشنواره پرداخت.
فاطمی در بخشی از صحبت هایش گفت: در سازمان صداوسیما 3 جشنواره استانی، سیما و فنی داریم که چندسالی بود برگزار نمی شد. اما امسال با حمایت ریاست محترم صداوسیما پس از دو سال وقفه جشنواره تولیدات استانی به راه افتاد. محدویت های مالی، کاهش تولیدات استانی و تغییر مدیریت سازمانی در این سالها باعث تعطیل شدن این جشنواره شد. در این چند ماهی که ستاد جشنواره مجدد شکل گرفت، شورای عالی جشنواره با حضور اساتید سینما و رسانه به بررسی آثار راه یافته پرداختند.
او ادعا کرد: تولیدات برخی مراکز با سفارش در تهران ساخته می شود و رنگ و بوی استانی ندارد که از نگاه معاونت استان ها کاری کار استان ها محسوب می شود که هم لوکیشن های استانی داشته باشد و هم شاکله ی اثر رنگ و بوی بومی داشته باشد و لذا این آثار از میان آثار شرکت کننده کنار گذاشته شد.
در بخش دیگری از این برنامه، احمدرضا درویش در این برنامه حضور یافت. این کارگردان پرسابقه و توانمند سینمای ایران در بخشی از صحبت هایش درباره نسلی که در آن حضور داشته، گفت: تربیت فیلمسازان نسل من جور دیگر است. سینما در ذهن ما با فیلم هایی شکل گرفت که سینمای واقعی ست و دست ما به کم نمی رفت. سینمایی که در ذهن ما بود بزرگ و واقعی تر بود.
او افزود: یافته های کودکان از تاریخ یافته های تئوریک است و کمتر تجربه کرده اند. این اطلاعات بیشتر به صورت شفاها به آنها دیکته شده است و اساسا فرصت زندگی نداشته تا تجربه کند. حال زمانی که کودک با سینمای بزرگ و تاریخی روبرو می شود به ناگهان یکباره تمام این تجارب را می بیند و حیرت می کند. لذا به خوبی در ذهن او نهادینه می شود و نقش ها و فیلمهایی که کودک می بیند، بهتر در ذهن او ماندگار می شود.
درویش تاکید کرد: خاصیت ذهن کودک و نوجوان خاطره بازی است. او همواره به دنبال ساخت خاطره است. همین هم سبب می شود که کودک ارتباط بهتری با پرده بزرگ سینما بگیرد. همین هم سبب می شود نقش مصطفی عقاد و آن فیلم محمد رسول الله برای همه ما تبدیل به خاطره شود. همین یک فیلم در آثار یک کارگردان باشد برای کل کارنامه سینمایی او کافی ست. به طور مثال آنتی کوئین کم ایفای نقش نکرده است ولی ما مسلمانان و بخش مهمی از جهان او را با فیلم «عمر مختار» و «الرساله» می شناسیم. یا کسی با بردن نام مصطفی عقاد تصویری از او به یاد نمی آورد اما بلافاصله به یاد فیلمش برای حضرت محمد (ص) می افتند. بنابر این فیلم می شود آینه تمام نمای فیلمساز در ذهن مخاطبان و چه چیز بهتر از این که خاطره جمعی از خود بجای بگذاری.
این کارگردان سینما خاطر نشان کرد: یک تکنوازی موسیقی است و یک ارکستر هم موسیقی است. اما من به ارکستر تمایل بیشتری دارم. یعنی متنی می نوشتم تا از تک نوازی دوری کنم. این در اجرای سینمایی یعنی اینکه از گرفتن پلان های اول فیلم «کیمیا» نمی ترسیدم. زمانی که پشت ویزور قرار می گیرم، اگر به این فکر کنم روزی این قرار است روی پرده سینما قرار بگیرد وحشت مرا فرا می گیرد. چه می کنم؟
او افزود: تصور می کنم من به نمایندگی از تمام مردم به تنهایی در یک سالن سینما نشسته ام و به من این امکان داده شده که به نمایندگی از باقی فیلم خود را بسازم و مردم می خواهند از نگاه من به جنگ و موضوع فیلم نگاه کنند. این فاصله گذاری در تولید فیلم می کند. همه جهان مهم است اما شما باید فکر کنی مهمترین چیزی که در حال رخ دادن است کاری ست که شما می کنی. من سعی می کنم مسائل را تجزیه و کوچ کنم و در کنار هم قرار دهم. وقتی تو به این بارو کنی که مهمترین کار جهان را انجام می دهی، محقق می شود.
درویش در بخشی از صحبت هایش مدعی شد، همچنان اثرش توقیف است و در این زمینه گفت: در چنین شب فرخنده ای نباید تلخ بود. اما چاره ای نیست. «رستاخیز» به یکی از بزرگترین حسرت ها، زخم عمیق و خراش بزرگ برای من تبدیل شده است. من برای خودم نمی گویم اما چرا انقدر فرصت ها از دست می رود، چرا انقدر ظرفیت ها و توانمندی های سینمای ایران باید از دست برود؟ به هر حال «رستاخیز» محصول سینمای ایران است. مگر می شود آن هم توسط دولتی که قرار است به سینما و فرهنگ تکیه کند و نگاه به وجوه معرفتی این هنر کند، این رفتار شود؟
او ادامه داد: رفتارهایی که امروز در منطقه می بینیم برخی می گویند قرائت های غلط از اسلام رحمانی که هیچ تحولی را برنمی تابند و می گویند هرآنچه در صدر اسلام بوده با همان شکل و فرم باید ادامه یابد، سبب شکل گیری داعش شده است. اما از من اگر بپرسی دلیل این وضعیت چیست، می گویم کم کاری خود ماست. در تبیین اسلام رحمانی و سیره پیامبر و معرفت دینی ما چه کردیم؟ من می گویم فیلم «رستاخیز» را ساختم. 9 جایزه سیمرغ جشنواره به این فیلم تعلق گرفته است و علما آن را تائید کرده اند حالا کارش باید با مسئولین و مدیران به محاکم قضایی بکشد؟ اینها باید درون خود ما بررسی شود. من 10-12 سال از عمر خود را گذاشتم و چنین فیلمی ساختم، این چه اثری بر جامعه سینمایی می گذارد؟
درویش متذکر شد: ما رسالت هایی داریم. می دانید چرا «رستاخیز» را ساختم؟ به من برخورد. من احساس کردم به ما به عنوان عناصر بی غیرت نگاه می کنند! بالاخره جمهوری اسلامی است و ما برای اعتقادات و ائمه خود چه کردیم؟ نام سیدالشهدا در دنیا خریدار دارد. یک نشانه بزرگ است که می توان با آن سر خود را در جهان بلند کرد. من احساس غیرت کردم و ساختم.
بهروز افخمی در بخش دیگری از این برنامه، با علی سرابی و امیرحسین رستمی بازیگران تئاتر و تلویزیون گفت و گو کرد. سرابی که عمدتاً در تئاتر فعال است، در بخشی از اظهاراتش گفت: به هر حال در هنرهای نمایش می توان گفت تئاتر مادر هنرهاست. سینما هنر تدوین و کارگردان است. این کارگردان است که این متن را روایت می کند. در صحنه تئاتر حجم عمده ای از کار روی دوش بازیگر است و اوست که هرشب با زحمت زیادی روی صحنه می رود. خود بازیگر خود را تدوین می کند. در سینما دو تجربه داشتم. یکی با فرمان آرا و یکی شهرام مکری. اما در «خشکسالی و دروغ» تمام تلاشم را کردم که علاوه بر بازیگری، یاد بگیرم. اما خوانش شخص کارگردان با این نقش مشکلات زیادی را فراهم کرد. نه تنها من بلکه نویسنده و مشاور کارگردان تا بازیگران دیگر به مشکل خوردند. اساسا نمایشنامه با فیلمنامه تفاوت زیادی کرد. کندتر اجرا شده چون خوانش کارگردان متفاوت شده و بخش هایی در نسخه سینمایی بلد شده که تیکه های طنز سحطی بوده و به عمق نرسیده است. نسخه سینمایی الان یک فیلم متوسط است.
رستمی نیز گفت: نگاه و امضای کارگردان در سینما پررنگ است. به نظرم برخی مشکلات که در تبدیل برخی تئاترها به فیلم های سینمایی برمی آید، چون کارگردان کار آن چیزی که در مغز نمایش بوده نفهمیده و خود را درگیر سطح کرده. به نوعی درگیر تکنیک های فرمی شده و اصل نمایش را نفهمیده است. باید حس تئاتر را به درستی فهمید. من بدلیل آنکه تلویزیون برای من خوش شانسی می آورد از کار در آن ابراز خرسندی می کنم اما من بازیگری را از تئاتر و سینما شروع کردم. انتخاب های بازیگری در تلویزیونم انتخاب های خوبی بوده به زعمم. یعنی همکاری با مهدی کرم پور، فرزاد موتمن و سامان مقدم که نخستین سریال های خود را برای صداوسیما می ساختند.
سرابی که به تازگی وارد سینما شده، در این زمینه گفت: کسانی که از تئاتر به سینما آمدند و بازیگری را در تئاتر آموختند خوانش فیلمنامه و متن و حس و حال را بهتر آموخته اند هرچند به طور کلی این مسئله نسبی است. من در دو فیلم «ملبورن» و «دهلیز» به عنوان بازیگردان حضور داشتم تا به بازیگران تئاتری کمک کنم به خوبی جلوی دوربین ایفای نقش کنند. اما مسئله مهم درباره نوع بازی در سینما این است که کارگردان به درستی بداند که از بازیگر خود چه می خواهد و از او به خوبی بازی بگیرد. در این صورت خیلی مهم نیست بازیگر از کجا آمده است.
او افزود: یک کارگردان و بازیگردان خوب 100 درصد می تواند روی یک بازیگر اثر بگذارد و یک بازیگر متوسط را به یک بازیگر درخشان تبدیل کند. در تئاتر تماشاگر از هر زاویه به هر نقطه ای از بازی بازیگر می تواند نگاه کند و متمرکز شود اما در سینما این کارگردان است که انتخاب می کند کدام بخش از بازی بازیگر را مخاطب نگاه کند و منتقل کند.
رستمی تاکید کرد: تمام فکرم همیشه کارگردانی بوده است و با این هدف به سینما آمدم. با همه کارگردانانی که تاکنون کار کرده ام همیشه سعی کرده ام بر جزئیات رفتار آن ریز و متمرکز شوم. حمید نعمت الله و حسن فتحی از جمله کارگردانی هستند که توجه بسیار بر جزئیات دارند و فوق العاده اند. حمید نعمت الله گاهی انقدر بر جزئیات توجه می کند که مثلا در سریال «وضعیت سفید» گاهی به او می گفتم به حرکت الاغ در تصویر بیشتر از من توجه داری! و توجه به همین جزئیات هم سبب موفقیت این فیلم در میان مخاطبان خاص و عام شد. درصورتی که این فیلم در زمانی تولید شد که بودجه های خاص هم به سریال ها داده نمی شد. در صورتی که همین الان سریال هایی با گریم های خاص و سنگین و بودجه های زیاد در حال پخش است که موفق نبوده اند. نمی دانم می توانم اسم ببرم یا نه اما «معمای شاه» نه از مخاطب عام درباره اش خوب می شونم نه از مخاطب خاص! یکی از مشکلات خیلی خیلی مهم آن، متن بد است. با متن بد نمی توان معجزه کرد.
او افزود: یکی از گلایه هایی که دارم درباره شیوه برخورد با برخی همکاران بنده است. چرا باید طوری با برخی از بازیگران برخورد شود که مجبور شوند بیان کنند دیگر در تلویزیون بازی نمی کنند. چرا باید هومن برق نورد که بازیگر محبوب مردم است بگوید دیگر در تلویزیون کار نمی کند. مشکلی که در دادن دستمزد ایشان پیش آمد دقیقا برای من هم پیش آمد و بسیار ناراحت کننده است. امیدوارم به این مسئله رسیدگی شود.
علی سرابی نیز تصریح نمود: به شدت در سینما نیز به دنبال کارگردانی هستم و تجربیات بازیگردانی ام در همین راستا بوده است و به زودی شروع خواهم کرد. فیلمنامه آن را آماده کرده ام. ما هنرمندان و بازیگران بسیار خوبی در تئاتر در گروه های سنی مختلف داریم که گاها در سینما برای این رده سنی بازیگر نیست و یا کارگردانان مجبورند به سراغ نابازیگران بروند. نظیر کودک و نوجوان که من مشکل را بیشتر در تهیه کنندگان می بینم. اگر تعامل و توجه به تئاتر بیشتر شود که در این سالها با بروز و ظهور قدرتمندتر تئاتر شاهدش هستیم، بسیاری از این هنرمندان کشف خواهند شد.
رستمی عنوان کرد: مخاطب امروز مخاطب هوشمندتری ست. او به دنبال متن قوی و بازی خوب است و متوجه فیلم بد می شود. من خودم در سریال بازی کردم که علی رغم برخورداری از بازیگران قوی، اما بدلیل متن ضعیف فیلم بدی از آب درآمد. یا اخیرا سریالی را از تلویزیون می دیدم که درباره داستان یک وکیل بود. دکوپاژ و میزانسن ها و اتفاقات انقدر بد و غیرقابل باور بود که مخاطبان احساس می کند به سخره گرفته شده است. واقعا معلوم نیست چرا چنین سریال هایی باید تولید شود!
در این برنامه «هفت» نیز همچون برنامه هفته پیشین خبری از مسعود فراستی و میز نقد نبود. به نظر می رسد پس از ادبیات هتاکانه فراستی در یکی از برنامه های ویدیویی، مدیران رسانه ملی متقاعد شده اند که حضور فراستی در یک برنامه زنده، چه ریسک بزرگی است.