امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
در سالروز نهم دی ماه روزنامه های این روز را گرامی داشته اند. همچنان موضوع گورخوابی را در کانون توجه قرار می دهند. این در حالی است که موضوع انتخابات و تصمیم روحانی برای انتخاب 96 از دیگر موضوعات مهم امروز است.
به گزارش «تابناک»، گرامی داشت نهم دی ماه در کانون توجه روزنامه های امروز است.
روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان «این گردبادهای به غیرت درآمده تسلیم رهبرند که طوفان نمیکنند» نوشت: « 9 دی 88 روزی است که نظیرش در تاریخ ایران کمتر یافت میشود، راهپیمایی عظیمی که تاسوعا و عاشورای سال 57 سال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی را در یادها زنده کرد، در این روز ملتی که از هتک حرمت عاشورای حسینی (ع) به ستوه آمده بودند به خیابانها ریختند و با فتنهگران اتمام حجت کردند.
«محاکمه در خیابان» شاید بهترین عنوانی باشد که میتوان به این قیام میلیونی داد، مردم در خیابانهای تهران حماسهای خلق کردند و سران فتنه را به محاکمه کشیدند، مردم هشت ماه دیده بودند که عدهای امنیت ملی کشور را فدای حب قدرت و هوای نفس خود کردهاند، آسایش مردم را به هم ریخته و انتقال قدرت را به جای صندوقهای رای در اردوکشیهای خیابانی جستهاند و دشمن را به طمع انداخته و چنگ و دندانش را تیز کردهاند.
9 دی 88 پایانی به این اردوکشیهای خیابانی بود و چه بهتر که فتنه 88 را از پایان مطالعه کنیم تا تلخیها کمتر دیده شود، تلخیهایی که با تلاش سران فتنه برای براندازی جمهوری اسلامی در کودتای مخملین در ساعات پایانی 22 خرداد – درست خواندهاید پیش از پایان انتخابات – آغاز و در زیر پرچم کسانی که زمانی نخست وزیر و رئیس مجلس این کشور بوده و ظاهرا در چارچوب این نظام در انتخابات شرکت کرده بودند اصل نظام نشانه گرفته و در روز قدس شعار نه غزه نه لبنان سر داده شد، از شعار علیه اصل ولایت فقیه گرفته تا بیحرمتی به حضرت روحالله در روزی که قرار بود روز دانشجو باشد و در نهایت هتاکی به عاشورای حسینی همه و همه بر روی هم انباشته شد و بغض مردم ترکید.»
انتخابات 96
روزنامه شرق در گفت و گو با هاشمی رفسنجانی با عنوان «روحاني مصمم است كه بيايد» به نقل از وی نوشت: « اولا خود آقای روحانی مصمم است که بیاید. بهتازگی با ایشان صحبت کردم. بههرحال ایشان در دور اول هم به عنوان وظیفه آمدند و حتی آنموقع که آمدند، وضعی نبود که آدم خودش را پیشقدم کند. همه ما از ایشان خواستیم و ایشان قبول کردند و آمدند. با هم که بررسی کردیم، دیدیم رأی تفکرات ما در مجموعه داوطلبها زیاد نیست و افق خیلی روشن نبود؛ بنابراين من هم تصمیم گرفتم بیایم، وقتی من آمدم، آقای روحانی گفت که دو نفر نباشیم و او انصراف بدهد، به ایشان گفتم: فعلا هر دو هستیم تا ببینیم چه میشود! اگر لازم شد، یک نفر کنار میرود. آمدن من هم وظیفه بود؛ با خودم فکر کردم اگر الان نیایم، پس چه زمانی باید خدمت کنم؟ آمدم و دیدید که یکدفعه موجی آمد و همه ایران را گرفت و حالت خیلی بشاشی بین مردم پیدا شد و همه امیدوار شدند. افراد جناح مقابل هم ترسیدند و چون ترسیدند، فشار آوردند که من را رد صلاحیت کنند تا مسئله به قول خودشان حل شود. پس از آن، چون هدف ما نجات کشور از آن وضع بود، من و آقای خاتمی و بعضی از دوستان به حمایت آقای روحانی رفتیم و مجموعه علل دستبهدست هم داد که مردم هم آمدند و ایشان انتخاب شد. در این سالها هم نشان داده که چه شخصیت کارآمدی دارد و با مجموعه شرایط جهانی و اعتباری که پیدا کرده و منطق درستی که دارد و راه درستی هم برای اداره کشور در پیش گرفته، برای مردم بیشتر شناخته شد؛ در مجموع به نظرم خوب پیش رفته است. گفتم که شاید بعضی از آرا را نداشته باشد؛ اما این شرایط، آرای ایشان را اضافه ميکند.
نکته بعدی این است که در مقابل آقای روحانی کسی نیست، شما در بین اصولگراها و تندروها کسی را نمیبینید که بتواند در مقابل آقای روحانی بایستد، حتی اگر همه جمع شوند، باز در اقلیت هستند؛ یعنی همه اینها که یک مجموعه هستند، اقلیتاند. این قضیه را اشخاص وارد میفهمند، بهعلاوه الان انتشار اخبار و اطلاعرسانی آنقدر وسیع و زیاد است و آنقدر در دنیا تریبون وجود دارد که مردم میتوانند استفاده و همه شرایط را ارزیابی کنند.
گاهی بعضی از جوانان مناطق دوردست کشور که به دیدارم میآیند، چنان با مسائل آشنا هستند و تحلیل میکنند و حرف میزنند که انسان احساس غرور میکند. اینگونه نیست که مخالفان ایشان بتوانند با شعارها فریبکاری کنند. به نظر من ایشان کاملا شانس پیروزی دارد و هم خودش مصمم است که بیاید و هم ما حمایت میکنیم. احتمال رد صلاحیت آقای روحانی هم بعید است. خود آنها هم یک مقدار روشنتر شدهاند. به نظرم این اتفاقات نمیافتد. سیاستهای کلی انتخابات هم که بهتازگي منتشر شد، دست هرکس را که بخواهد قانون را نادیده بگیرد، میبندد. به نظر میرسد آقای روحانی ماندنی است.»
ادامه جنجال گورخوابی
روزنامه جوان در گزارشی با عنوان «راضي به حقوقهاي نجومي ناراضي از گورخوابها!» نوشت: « دولت به يك پرسش ساده پاسخ بگويد؛ چگونه زير بار معرفي مديران نجومي به دستگاه قضا نميرود و سخنگو و وزيران مربوطه اين حقوقها را «قانوني» و «صحيح» و «از شير مادر حلالتر» و محدود به چهار نفر ميدانند و به آن راضي و خشنودند اما در همين حال ازكارتنخوابي ناراضياند؟! اين مثل راضي بودن به استعمار و ناراضي بودن از استعمارزدگي است!
گورخوابها روان مردم را پريشان كردهاند و هيچ كس نبايد خودش را در بخشي از تقصير اين گناه، شريك نداند اما پنهان شدن پشت گورخوابها، تقصير و گناه بزرگتري است، آن هم در كشوري كه 11 ميليون حاشيهنشين دارد. دولت چرا پشت تريبون نميگويد: «امروز از خواب بيدار شدم و به ياد 11 ميليون حاشيهنشين و صدها هزار متكدي و 12 ميليون جوان ازدواجنكرده افتادم. همه چيز شنيده بوديم اما اين همه بيكار و حاشيهنشين و اين همه گرفتاري در ازدواج نشنيده بوديم.»
اجازه بدهيد يك بار ديگر داستان گورخوابي را مرور كنيم. عدهاي در قبرستان نصيرآباد شهريار، شبها را از فرط سرما در گورهاي آماده ميخوابند. آنها معتادند و شايد از سوي خانوادههاي خود طرد شده باشند. به هر حال هم نظام جمهوري اسلامي و هم دولت بايد خود را مسئول اين پديده بدانند. ولي ما پس از دهها سال مواجهه با معتادان متجاهر، هنوز تصميم نگرفتهايم كه آنها را مجرم بدانيم يا بيمار. هنوز ـ و دقيقاً همين حالا ـ با قوه قضائيه بر سر اعدام ابر قاچاقچيان مواد مخدر نزاع داريم كه اين كار انساني نيست! فيلمسازان ما درباره مواد مخدر فيلم نميسازند چون نميتوانند هنرپيشههاي خود را گريم مخاطبپسند كنند. حقوقدانان ما در اين باره ساكت شدهاند. هيچكس نميگويد چگونه ميشود هم اعدام يك قاچاقچي با 20 تن مواد انساني نباشد و هم گورخوابي صدها نفر معتاد مصرفكننده آن محموله قاچاق، انساني نباشد؟!
روزنامه اعتماد در تحلیلی متفاوت در گزارشی با عنوان «گورخوابي» سياسي شد» نوشت: « آن روز كه گزارش گورخوابي نصيرآباد شهريار در روزنامه شهروند منتشر شد، يقينا خبرنگار به دنبال سوژه براي چهرههاي سياسي نبود. او به دنبال حل معضلي اجتماعي بود كه براي پديد آمدن آن نه يك سال، نه دو سال بلكه چندين سال بايد ميگذشت تا وضعيت كشور را به آنجايي برساند كه مردمان آن جايي بهتر از گورهاي كنده شده براي زندگي نيابند. عكسهاي مردماني كه در حوالي همين پايتختي كه مسوولان كشور به دو دسته له و عليه دولت تقسيم ميشوند، به قبرستان پناه بردهاند، اگر براي ما جاي حيرت داشت براي بعضيها جاي سوژهسازيهاي هميشگي را خوب باز كرد. چهرههايي كه بر هركدام ميتوان برچسب مخالف دولت را زد ظرف چند ساعت، چه خوب از عكس شهروند بهره گرفتند و آن را دست مايهاي براي اعلان مخالفتهاي خود ساختند. حسن روحاني كه خود با ابراز شرمساري از وجود چنين پديدهاي، پيشنهاد به حل اختلاف بين دو جريان سياسي ميكند تا در نتيجه آن، حل معضلات اجتماعي حاصل شود خيلي زود به يكي از متهمان پديده «گورخوابي» تبديل ميشود (سخنان روحاني را در صفحه ٢ و حرفهاي وزير كشور را در صفحه ١٣ بخوانيد). شهردار تهران گزارش ديروز درباره بيخانمانهايي كه در گورستان اطراف شهريار ميخوابند، را آنقدر تلخ و گزنده ميداند كه فكر و ذهن هر هم وطني را به خودش مشغول ميكند. قاليباف كه بر خود او نيز كم انتقاد از ناتواني حل مشكلات پايتخت وارد نيست، حق مردم ميداند كه مسوولان را بازخواست كنند و مسئولان نيز شرمگين از وجود چنين وقايعي باشند. او با انتقاد از اينكه روحاني با نامه يكي از هنرمندان متوجه وجود چنين پديدهاي شده است، دليل جالبي را براي آن برميشمرد. او گورخوابي را محصول نوع نگاه سرمايهداري و اشرافي در اداره كشور و جامعه دانسته. او البته در پايان نامه خود از تلاشي ميگويد كه براي جايگزيني مردمداري با سرمايهداري دارد. شايد منظور او اعلام آمادگي براي ورود به عرصه انتخابات كشور باشد. برخي رسانههاي منتقد دولت در گزارشي با موضوع گورخوابي، چرخهاي توسعه را عامل اصلي له شدن بيخانمانها و گورخواب شدن آنها ميدانند و به جاي بازگشت به دولت گذشته به دولت هاشميرفسنجاني بازميگردند تا مثل هميشه عامل اصلي همه مشكلات را به آن مربوط كنند.»
کاریکاتور از روزنامه شهروند
عباس دیلمی زاده مدیر جمعیت خیریه «تولد دوباره» در یادداتشی در روزنامه ایران با عنوان « حتی در گور هم راحتشان نمیگذاریم » نامه نوشت: « همه سؤالشان این است که چرا باید این افراد در گورها زندگی کنند؟ چرا باید جای آنها در گورستان باشد؟ مگر گورستان با پاتوقهای دیگر که هرروزه در حاشیه اتوبانها از کنار آن رد میشوند چه تفاوتی دارد؟ نکند نگران آن هستیم که این افراد قبرهایی که در آن خواهیم خفت را آلوده و کثیف کنند؟ باید به این مردم بگوییم جای اینها در گورستان است چون شما آنها را از جای اصلیشان راندهاید. جای آنها در محلهها و کوچه و خیابانهای اطراف خانه شما بود. در مراکز کاهش آسیبی که در محلههای شما باید برای این افراد راهاندازی میشد که اجازه ندادید راهاندازی شود، چون نمیخواستید آنها را ببینید. شما اجازه ندادید که آنها در محلههای شما زندگی کنند و خدمات کاهش آسیب دریافت کنند و کمکم کیفیت زندگیشان بهبود پیدا کند و فرایند بازگشت آنها به جامعه تسهیل شود. مگر شما نبودید که میگفتید اینها را جمعآوری کنید؟ گور خواب شدن کارتنخوابها نتیجه تفکر شما بوده اما چرا حالا تاب نمیآورید؟
جناب آقای فرهادی، پرسیده بودند که «چرا و کی چنین شدیم؟» ای کاش سؤال دیگری هم مطرح میشد که «کی و چگونه باید شرایط را تغییر داد؟» تا زمانی که سیستمهای رفاه اجتماعی کارشان را درست انجام ندهند و نگاه مردم به اعتیاد و فرد معتاد اصلاح نشود، دیدن معتادان کارتنخواب در قبرستانها و حاشیه شهرها چیز عجیبوغریبی نخواهد بود. باید انگ اعتیاد را از جامعه زدود زیرا تا وقتی که انگ اعتیاد بر پیشانی معتاد چسبیده باشد او نه تنها درمان نخواهد شد بلکه چرخه معیوب تولید کارتنخواب ادامه پیدا خواهد کرد و کارتنخواب هم آرامشاش را در گورستان جستوجو خواهد کرد.»