آساره کیانی
یکی از روزنامههای وطنی میگوید که عقیمسازی بانوان کارتنخواب،«عقیمسازی حقوق شهروندی» است تا اینبار خانم مولاوردی، (رئیس امور بانوان دولت حسن روحانی) را وادار کند، خودش تصویر صفحه اول همان روزنامه وطنی را توی اینستاگرامش بگذارد.
مولاوردی میگوید که این روزنامه اصلا «به روی خودش نمیآورد» که ما یک هفته قبل، جوابیهاش را دادیم و باز هم این کارش را تکرار کرده؛ یک تیتر دیگر رفته و اینبار از منشور آقای رئیسجمهور مایه گذاشته تا برای بار چندم تکرار کنم که «ما تکذیب کردیم» و اینها «تیترهای به اصطلاح کلیکخوری» هستند و شما فکر کردهاید«زررنگ» تشریف دارید!
راستش چشممان ترسیده؛ آنقدر که سیاست آمده خودش را داخل همهچیز قاطی کرده؛ ما خبرنگارها به جد (رو به مخاطبانی که نام و سمتشان را نمیبریم) میگوییم که دیگر باورهای روشنفکرانهتان را هم باور نمیکنیم و فکر میکنیم حتما سودی در آن برای شما نهفته است. ما فکر میکنیم اگر آدمهای جناح مقابل شما میگفتند که زنان کارتنخواب نباید عقیم بشوند، تیترهای روزنامهها و خبرگزاریهایتان رنگ دیگری به خود میگرفت و چه بسا اصرار میکردید که دستور بدهند همه را عقیم کنند! آنوقت خبرگزاری تسنیم نمیرفت اینفوگرافی «تاریخچه عقیم سازی انسانها» را(اینقدر شکیل) طراحی کند و تبلیغ نمیکردند که «در کانال نه به #عقیم_سازی کارتن خوابها عضو شوید!»؛ روزنامههای «وطنی» نمیرفتند تیتر بزنند روی عکس مولاوردی و آقای رئیسجمهور که بگویند«هولوکاست بینوایان» رخ داده یا در حال وقوع است تا مولاوردی بگوید که« بابا من اینجوری نگفتم و اشاره کند به مصاحبهای در اواخر آبان 94 و سوال خبرنگاری که «آیا دولت، برنامهای برای عقیمکردن زنان کارتنخواب معتاد مبتلا به ایدز دارد یا نه؟ و باز این جمله که «گفته بودم دولت برنامه مشخصی ندارد!»
دولت برنامه مشخصی ندارد و به نظر نمیرسد بیاید و با عقیمسازی زنان کارتنخواب موافقت کند؛ اما این بحث داغ توی دهان مسئولان استانداری، بعضی هنرمندها و... چرخیده و حالا رسیده به دهان یک نماینده مجلس تا او بگوید که «عقیم سازی زنان کارتنخواب با هدف کاهش هزینهها» خوب است؛ به گفته آقای قربانی، نایب رئیس کمیسیون بهداشت «برای این اقدام باید مراحل قانونی طی شده و البته برای عملیاتی کردن آن از نظریه کارشناسان و حتی مراجع نیز بهره گرفت.» البته او گفته که «باید عقیمسازی زنان کارتنخواب به گونهای باشد که در صورت تمایل آنها، عقیم سازی انجام شود.»؛ و این موافقبودن خانمهای کارتنخواب وجه اشتراک همه اظهارنظرها است.
اما خبری که خوراک خبری بیشتری برای مخالفان عقیمسازی تهیه کرد، از زبان معاون استانداری تهران بود که با این تیتر، گفتههایش جنجالی شود؛ « مدیرکل اجتماعی و فرهنگی استانداری تهران خواستار خواهان اجرای برنامهای برای عقیمسازی زنان روسپی و کارتنخواب شد» آقای سیاوش شهریور بلافاصله با گذاشتن فایل صوتی مصاحبهاش با خبرنگار ایلنا، مطلبی منتشرشده را تکذیب کرد و هرچند به نظر میرسید که آنطور که این خبرگزاری نشانداده بود، نبود اما تمایل صحبتکردن مسئولان به بحث عقیمسازی و ماهیگرفتن خبرنگارها از آب گلآلود عقیمسازی برای مشهورشدن را نمیتوان از نظر دور کرد.
حالا اما نوبت میرسد به بزرگمهر حسینپور، هنرمند کارتونیست که در اثر هجمههای کاربران، توی اینستاگرام خود بگوید که «من نگفتم اجباری عقیمشوند؛ گفتم وقتی صلاح خودشان را نمیدانند حتما صلاح بچههایشان را هم نمیدانند و بهتر است با مشاورهای درست و اختیاری عقیم شوند اما الان فهمیدهام که در ابن رابطه قبلا در مجلس صحبت شده و خلاف حقوق بشر تشخیص داده شده؛ من هم عذر میخواهم و امیدوارم با هم برویم سمت صلح!»
او قبلا در یک پُست دیگر، با عقیمسازی رایگان و البته با رضایت کارتنخوابها موافقت کرده بود تا «راه را برای بیچارگی انسانهای نگونبختی که بدون اراده وارد این جهان با هزار مریضی و درد و اعتیاد میشوند، ببندیم!»
ما که چشممان ترسیده بود از مسئولان، اینبار کمی منطقیتر میشویم و میگوییم، آدم است دیگر، متاثر میشود؛ اما خب ما هم زنان و مردان معتادی را میشناسیم که با میل، بچهدار شدهاند؛ کارتنخواب هم بودهاند؛ پس بهتر نیست شرایط ترک اعتیاد و آمادهسازی برای بچهدار شدن را فراهم کنیم و آنوقت اگر شرایط فراهم شد و اینها باز دلشان خواست توی خیابان بچه به دنیا بیاورند، آنوقت بگوییم بابا جان شما اصلا حقتان است عقیم شوید و حیف این همه زحمت که ما برای شما کشیدیم!
از خود کارتنخوابها که بپرسید، به شما خواهند گفت که « در این گور، مردهای نیست؛ این داستان عقیمسازی برای شما نان و آب هم نمیشود که البته انگار شده؛ که دارید صفحتتان را جهانی میکنید برای اینکه کارتنخوابها عقیم نشوند؛ راستی یک سوال؛ کارتنخوابها آنهم زنانشان، عقیم نشوند، چه چیزش به شما میرسد؟ میشود توضیح دهید؟ آخر سوابقتان نشان از توجهی هر چند کوچک به این آدمهایی که حالا در چشمتان مظلومشدهاند، نمیدهد!»
آنها که چشمشان ترسیده، اما میگویند «باز هم عیبی ندارد؛ همین انداختن واژه دهانپرکن عقیمکردن آدمهایی که حالا روی بورس سوءاستفاده مسئولان قرار گرفتهاند، خودش هم نعمتی است نعمتی که میگوید: من عقیم میشوم؛ پس هستم!»