برخی افراد وشخصیتها به تناسب ویژگیهای برجسته، صفات ، خصوصیات وموقعیتشان به القاب و کنیه هایی معروفند و به دلیل برجستگی در صفتی خاص و با توجه به موقعیت و شرایط محیطی وی را با آن صفت میشناسند و در نوشته ها و در افواه عمومی دهن به دهن میگردد و آن صفت میشود ویژگی بارز وی.
این القاب و عناوین در تاریخ ایران و اسلام فراوانند. حتی ایمه معصومین که همگی از تمام صفات حسنه و اخلاقی از قبیل شجاعت و رشادت و سخاوت وتقوا و علم و دانش و...برخوردار بودند و شجاعتی که در امام حسین وامام علی(ع) بود همین صفت در اما حسن (ع) وجود داشت و کرامت امام حسن در امام جواد و بخشندگی امام جواد درامام باقر و علم و حلم امام باقر در بقیه امامان معصوم متبلور و متجلی است امام با این حال و باتوجه به موقعیتهای زمانی و محیطی بعضی از خصوصیات در برخی بیشتر ظهور و بروز کرده و نمود عینی داشته است.
شخصیت های ملی و شخصیت های اسلامی صدر اسلام نیز بدلیل ویژگیهای بارز القابی داشتند. حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی ازجمله شخصیتهایی است که از دهه چهل برای استقرار یک نظام مبتنی بر دین بجای رژیم شاهنشاهی تلاش و فعالیت میکرد. مبارزات آیت الله رفسنجانی تک بعدی نبود. به عبارتی ایشان یک چریک محض نبود.
از طرفی ایشان گوشه ی هجره ننشست که فقط کار فرهنگی و عقیدتی بکند و فقط با آگاهی دادن به مردم بسنده کند. وی به معنای واقعی عالم عابد مجاهد بود.ایشان سر سفره آماده ننشست.با سرحد مرگ پای انقلاب ایستاد وعملا" ثابت کرد که نه تنها جان، بلکه همه چیزش و آبرویش را نیز به پیروی از پیر مرادش برای اسلام و انقلاب در طبق اخلاص بگذارد و گذاشت.پس از پیروزی انقلاب تا لحظه ی جان دادن در خدمت این نظام بود. هیچکس و هیج چیز نتوانست ذره ای تزلزل در وی ایجاد کند. به موقع حرف میزد به موقع سکوت میکرد به موقع از نظام دفاع میکرد و تنها چیزی که برایش مهم نبود خودش بود.
وی سراپا وقف انقلاب اسلامی بود و بی حرمتیها، افتراها، ناسزاها، بی مهریها همه و همه نتوانست کوچکترین خللی در او در دفاع از نظام ایجاد کند و بهمین دلیل بهترین واژه ای که به ذهن میرسد و برازنده ایشان و اسم با مسمایی است این واژه است."سنگ صبور انقلاب".این چهره ملی و بلکه از جهاتی چهره جهانی شخصیتی ممتاز بود که قطعا" و یقینا" در مورد ابعاد شخصیتشان مطالب و مقالات زیادی نگاشته خواهد شد و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی و علمی و اهل بیان و قلم به وظیفه خود در این خصوص عمل خواهند کرد و ما نیز ازآن برخوردارخواهیم شد.
به دو دلیل عنوان فوق برای این نوشته انتخاب شد. اول اینکه تاکید کنم که سنگ صبور انقلاب بوده وروی این مورد زوم شود و دیگران نیز به این موضوع بپردازند تا مظلومیت وی آشکارتر شود و نکته ی مهم تر توجه ویژه به درسها و عبرتهایی که میتوانیم بگیریم و در آینده از آنها استفاده کنیم و بهره بگیریم وجبران مافات کنیم و تا قبل از اینکه سر بر تیره ی تراب بگذاریم به خود آییم و اخلاقیات را بهتر و بیشتر مراعات کنیم و با گفتار و رفتار مان خدای ناکرده به نام دین تیشه به ریشه ی دین نزنیم.درسهای زیادی میتوانیم از این استوانه نظام و سنگ صبور انقلاب و یار دیرین امام و رهبری بگیریم. مرحوم آیت الله رفسنجانی با امتزاج علم و عمل به اسلام و انقلاب و این مرز و بوم خدمات فراوانی نمود.
گرچه ایشان یک عالم دینی بود اما در زمینه های دیگر نیز مطالعات فراوانی داشت و موضع گیریها و بیانات و خطابه ها و نوشته های ایشان حاکی از گستردگی سطح سواد و دانش ایشان داشت. سیاست ورزی ایشان مثال زدنی است. به جهت مواضع صریح و قاطعیت در عمل مورد بی مهریهای فراوانی قرار گرفت اما خم به ابرو نیاورد.
هیچ کس به اندازه ایشان مورد بی مهری افراطیها و افراط گریهای چپ و راست واقع نشد. دیگر سیاستمداران اگر مورد غضب و بی مهری یک جناح- بهتربگوییم افراط گرایان یک جناح- قرار میگرفت اما بشدت مورد حمایت و ستایش جناح دیگر بود اما ایشان از دو طرف و در مقاطعی مورد هجوم قرار گرفت و اوج مظلومیت وی زمانی روشن و هویدا شد که در تشییع جنازه اش همه شرکت داشتند و مردم که سرمایه این نظام است در درجه ی اول و جناحها و گروههای سیاسی در درجه دوم حضور چشمگیر داشته و جالبتر اینکه اشک از چشمان چهره های دو طیف جاری بود.این تشییع جنازه میلیونی نشان از درایت و بردباری و صبوری مقاومت و حلم و سعه ی صدر ایشان داشته و به ما درس میدهد که: کاری بکن ای دوست که وقت رفتن مردم همه گریان و تو باشی خندان.
و اما عبرت: انسان برای رشد و تکامل و تعالی لازم است که هر روز از زندگی درس و عبرت بگیرد. همه ی ما ممکن الخطا هستیم اما خطای بزرگ این است که در اشتباه و خطا باقی بمانیم وچشمانمان را روی واقعیتها ببندیم.
آیت الله فقید معصوم نبود و هر انسانی در هر جایگاهی ممکن است کاستیهایی نیز داشته باشد. معدل اقدامات و عملکرد این بزرگ مرد بسیار خوب و درخشان بود اما انتظار میرفت که ایشان مورد بی مهری و غضب و اهانت وتهمت و افتر قرار نگیرد.
انتظار میرفت بزرگان دین و مردان سیاست که دیدگاههای ایشان را نمی پسندیدند بهتر از این عمل میکردند. حال باید از آن موضع گیریهای تند و خشن و بعضا" چندش آور و سخنان سخیف عبرت بگیریم و آن جفاها را بیاد بیاوریم و باورمان شود که افراط در دین عاقبت خوشی ندارد و همگان باید این جهان را وداع گوییم و در مقابل اعمال و رفتارمان پاسخگو باشیم.
توجه کنیم که حق الناس را رعایت کنیم و اگر حقی از کسی ضایع کردیم و حلالیت نطلبیدیم و او از میان ما رفت فردای قیامت در پیشگاه حق چه جوابی برای گفتن داریم.عبرت بگیریم که هر حرفی را نزینم و دلی را شنکنیم و حق ناس را ضایع نکنیم. نکته مهم دیگر اینکه هواداران و مریدان و طرفداران پروپاقرص آیت الله فقید نیز مشی آن مرحوم را در پیش گیرند و راه افراط نروند و با بغض و کینه به آن مخالفین نگاه نکنند و بلکه نصیحتی از سر خیرخواهی بکنند.
اگر دیگران به رحماء بینهم عمل نکردند ما عمل کنیم. آیت الله اینهمه زخم زبان و جفا دید و خون دل خورد و صبر پیشه کرد و نتیجه آن را نیز دیدیم پس با خود خلوت کنیم که آیا اگر همین امروز ما چشم از جهان فرو بندیم این گونه مورد محبت مردم قرار میگیریم؟ خلاصه اینکه زندگی و مرگ این عالم عابد خدمتگزار برای ما درسها و عبرتهای فراوانی دارد که اگر درس و عبرت بگیریم میتوانیم برای خود و جامعه مان سعادت آفرین باشیم. اگر همانند این مردخدا به عهدی که با خدا و برای خدمت به خلق بستیم وفادار باشیم از هیچکس و هیچ چیز هراسی نداریم. خدایش بیامرزد که مصداق این شعر حافظ بود:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافری است رنجیدن