شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۳۴۰۹
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۵ دی ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۱
 ایسنا نوشت: دریابان علی شمخانی در یادداشتی در پی درگذشت آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رییس جمهور دوران سازندگی به روزها و سال‌های همراهی و همرزمی با وی اشاره کرده است.

متن این دلنوشته به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

پرواز گوارایت فرمانده
بالاخره نوبت تو هم رسید چریک پیر!
پریدنی شدی همسنگر!

عادت به استقبالت داشتیم نه بدرقه، چون همیشه بودی، آنجا که سربازهای بی ادعا در کوچه پس کوچه های جهاد، کلید طلایی باغ آسمان را جستجو می کردند.

رفتنت هم چون بودنت شور و حماسه و استثناء بود و قاعده همدلی برای زنده نگهداشتن نهضت. چون همیشه گوشه ای در میان مردم در فرصتی که برای آخرین وداع با تو داشتم به گفتگو و درد و دل بی تکلف با هم میهنان نجیبی گذشت که محبت و قدر شناسی و عشق به ملک و مملکت را سوگمندانه فریاد می کردند وچه زیبا ما را به خودمان فرا می خواندند.

 می دانی که ما کهنه سربازها نسبتی با تملق و تکلف و چاپلوسی نداریم و این شرافت، گوهری است که در دکان سیاست بازان خریداری ندارد.

راستی چقدر خنده دار است عیار اندکت را عده ای به امید شفقتی یا طمع در عنایتی، بسیار بخوانند و خنده دارتر که باور کنی و با آن تملق دروغ، خودت را گم کنی و وامصیبت.

پس نمی خواهم از امروز بگویم که مردانگی را باقیاس ادعا وزن می کنند. از خونروزهایی می گویم که مردانِ مرد از میان خیل مدعیان به عیار خطر پذیری و جنگ محک می خوردند.

 انگشت شمار بودند امثال شما، که عافیت دنیا را گذاشتند و بی بهانه، همراه با خیل یاران خود، لباس رزم بر تن و اسلحه بر دوش، سنگر به سنگر جبهه ها را هم نفس و هم پای جوانانی تازه بالیده، مشق عشق کردند و نبرد را نه در خانه های امن که از میان خاک و آتش و باروت وخون راهبری کردند.

عکسهای پادگانی برخی مدعیان که کیلومترها دورتر از گلستان خون و خطر برای روزهای مبادا با فلاشهای بی صداقتی و تکلیف گریزی پرنور می شد هنوز در لطیفه های فرهنگ جبهه پرخواننده است

تو می دانی ،برای آنان که شهادت را در لحظه های ناب شب عملیات درک کرده اند، رفتن و پرکشیدن عادتی قدیمی است اما نمی شود که دم پرواز را درک نکرده آرام بیابی!

وقتی یار و رفیق و همسنگر دیرینت در پیام وداع می گوید "هیچ کس برای ما هاشمی نمی شود"، چون منی چه می توانم بگویم؟

برای نسل ما این رزم شبانه پایانی ندارد سردار. نوبتمان کی می رسد ؟!

ترسم که گاه پریدن، نفسها به شماره افتاده باشد...

... این آخرین پرواز گوارایت مرد!

خدانگهدار همسنگر، خداحافظ همرزم، بدرود فرمانده پیر

comment
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
انتشار یافته: ۲
comment
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۰۹ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۵
comment
0
0
comment جناب آقای شمخانی. شما از مفاخر کشو، استان و شهر اهواز هستید. زمانی که شهر اهواز در تهدید سقوط بود شما فرمانده سپاه بودی و دلاورانه به همراه پاسداران و سربازان مقومت می کردید. شما را از آن روزها که نوجوانی بودم بیاد دارم. از مسجد بیگدلی و مسجد خیری در عامری. شما را همیشه شجاع و در عین حال متواضع می دانستم. اما کاش این متن را نمی نوشتی. چون اولین سوالی که برایم پی آمد این بود که اگر چنین متنی از چنین سرداری مانند شما یک یا دوسال پیش و یا حتی زودتر از آن منتشر می شد، چه شادی در قلب پیرمرد ایجاد می شد. حالا دیگر او رفته است. خیلی تفاوتی نمی کند که در تعریف یا در تقصیرش کسی بگوید یا کاری بکند. دوستدار شما.
comment
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۰۷ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۵
comment
0
0
comment چریک؟؟
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار