امام علی (ع): كسى كه دانشى را زنده كند هرگز نميرد.
شوشان / محمد حسن آلاله
روزگار عجيب و غريبي است، ظاهرا هم زمانه عوض شده و هم ما عوض شده ايم، به هرشخص مي رسي گله مند است و ناراضي، از نداشته هايش بيشتر مي گويد تا از داشته هايش، از خاطره ها و گذشته هايي مي گويد كه در نگاه او بهتر از امروز بوده است، گذشته هايي كه شايد آسايش آن مثل امروز نبود اما آرامش آن بيشتر بود و در پرتو اين آرامش روحي و جسمي محبت و دوستي ها نيز رنگ و بوي ديگري داشت.
آري امروز نه تنها محبت ها به يكديگر كم شده، بلكه بايد بگوييم كه معرفت ها هم كم شده است، عاطفه ها رنگ باخته ، صله رحم پايين آمده و خانواده ها از هم دور شده اند، اتوبان ها وسیع شده، ولی نقطه نظرها باریک گشته، خانه ها بزرگتر است، اما خانواده ها کوچک تر گرديده اند، علم و دانش بیشتر ولي بینش کمتر شده، در راه رفتن به کره ماه هستیم، اما از رفتن به خانه فاميل و همسایه غافلیم، فضای خارج از زمین را فتح کرده ایم، اما از فضای داخل خانه خود غافلیم، درآمدها بالاتر رفته اما اخلاقيات پایین آمده، درآمدها چند برابر اما جدایی ها هم چند برابر شده است، ازدواج ها كم ولي طلاق ها بيشتر شده، احترام ها به يكديگر پايين آمده و عدل و انصاف ها خوب رعايت نمي شود. اگرچه همه از اين وضعيت ناراضيند، ولي شايد همه به نوعي مقصرند و در ايجاد اين وضعيت موثرند.
رفتارشناسي قاطبه مردم يك چيز را نشان مي دهد، اينكه بسياري از حقيقت و حق مداري مي گويند، اما در صحنه عمل وقتي نوبت اداي تكليف خودشان رسيد حق را زيرپا مي گذارند و يا حقيقت را فداي مصلحت مي كنند، برخي ديگر در بيان و گفتار خود از ايجاد عدالت و برپايي آن مي گويند ولي وقتي ترازوي عدالت به سراغ آنها آمد تحمل اجراي عدالت را ندارند، برخي از قانون و قانونمداري دم مي زنند، اما آنجا كه رعايت قانون شامل حال آنها شد يا قانون را مي شكنند ، يا از قانون مي گريزند، برخي ديگر هميشه اهل انتقادند، اما اگر از خودشان انتقادي شد تحمل و ظرفيت پذيرش انتقاد را ندارند. برخي ديگر فقط و فقط نق مي زنند و هميشه طلبكارند و خودشان را مبرا از هر عيب و نقص مي دانند و با فرافكني مشكلات را به دوش ديگران مي اندازند، برخي هم از فضايل و خوبيهاي اخلاق مي گويند، اما خودشان نيز به خوبي نكات اخلاقي را رعايت نمي كنند، برخي وقتي به خود نگاه مي كنند عينك خوش بيني بر چشم ميگذارند و همه چيز را خوب و عالي مي بينند، ولي وقتي به ديگران نگاه ميكنند عينك بدبيني بر چشم دارند و همه چيز را تيره و تار مي بينند، و القصه.
براستي چرا اينگونه ايم، يا بهتر است بگوييم چرا اينگونه شده ايم،آيا راه را عوضي مي رويم يا عوضي راه مي رويم، شايد در پاسخ به اين پرسش بتوان گفت همه اين گرفتاريها از هواي نفسي است كه در درون خود داريم ولي بخوبي در كنترل و اختيار ما نيست، از نفع طلبي و زياده طلبي هايي است كه اينك خوي ما شده و راه افراط در پيش گرفته است، از دنيا طلبي ، تجمل پرستي و منفعت طلبي هاي زياد است كه به اين نقطه ها رسيده ايم، دورشدن از معنويت هاست كه ما را به سمت مادي گرايي محض برده و با يكديگر غريبه شده ايم، و از رفتارها و واكنش هاي نادرستي است كه معمولا در برابر يكديگر داريم.
آري تا وقتي در قدرت هستي همه با تو هستند و برايت هورا مي كشند، به به و چه چه مي گويند، تقدير و تشويقت مي كنند ولي وقتي از قدرت كنار رفتي همه از اطرافت مي روند، تا وقتي ثروتمندي و پولداري، همه با تو دوست مي شوند ولي وقتي كه ورشكست مي گردي و بي پول مي شوي همه از كنارت مي روند و تركت مي كنند، تا وقتي مقام و منصب داري همه با تو هستند ولي وقتي بي مقام و موقعيت مي شوي اطرافت را خالي مي كنند.
واقعا دوره عجيب و زمانه غريبي است، آنگونه كه دل انسان را به درد مي آورد. نگاه ما به دنيا بسيار مادي شده و رنگ پول همه رنگ هاي قشنگ ديگر دنيا را پوشانده است ، قضاوتها و واكنش هايمان شكل ديگري پيدا كرده، از قبل پيشداوري مي كنيم، و بعضا بجاي حقيقت نگري با حب و بغض هايمان در باره ديگران قضاوت مي كنيم و تصميم مي گيريم.
اما آيا همه انسانها اينگونه هستند و آيا اين قضاوت ها هم مطلق است، واقعا معلوم نيست، بسياري اينگونه هستند و البته بسياري هم اينطور نيستند، بسياري نيز هنوز محك نخورده اند، گذر زمان وضعيت بسياري را مشخص مي كند، خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان.
پس با پرسش نمودن و امتحان از خود مي توانيم خودمان را تست نمائيم. براستي آيا شما جزو كساني هستيد كه وقتي مي خواهيد در باره ديگران قضاوت كنيد نيمه پر ليوان را مي بينيد، يا نه نيمه خالي آن را ،آيا جزو كساني هستيد كه يكطرفه به قاضي مي رويد، يا وجدانتان را هم در قضاوت خود دخيل مي كنيد، آيا فقط سياه و يا سپيد دنيا و يا فقط مثبت يا منفي ها را مي بينيد، يا نه، رنگهاي خاكستري را هم مي توانيد ببينيد، آيا جزو عدهاي هستيد كه هميشه گله دارند كه چرا گل سرخ، خار دارد، يا از آن دسته اي هستيد كه هميشه خدا را شكر ميكنند كه بوته خارگل سرخ دارد. آيا از دسته اي هستيد كه هميشه به خداوند مي گويد مشكلات بزرگي دارم، يا اميدوار و شاكري و به مشكلات مي گوييد خداي بزرگي دارم، آيا در سختي ها ديگران را ترك مي كنيد، يا آنها را درك مي كنيد و در كنارشان مي مانيد.
البته همه دوست دارند كه خود را بيگناه و ديگران را مقصر جلوه دهند، چه كسي مي گويد ماست من ترش است، البته به فرمايش امام علي «ع» بزرگترين عيب در انسان نديدن عيب خود است. بسياري از مردم حتي زماني هم كه از شما ميخواهند معايب شان را آشكارا به آنها بگوييد، بيشتر انتظار ستايش و تحسين دارند. بنابراين يك بطري كه تا نيمه داشته باشد از نظر يك فرد خوشبين نيمه پر است اما از نظر يك فرد بدبين نيمه خالي به شمار مي رود، لذا نگاه واقع بينانه مي تواند حقيقت پر يا خالي بودن ليوان را به ما نشان دهد و مبناي سنجش و ارزيابي باشد.
آري ما مي گوييم باران را دوست داريم ولي هنگام باريدن چتر ميگيريم، ما مي گوييم گل را دوست داريم اما از شاخه آن را ميچينيم، ما مي گوييم پرنده را دوست داريم ولي آن را در قفس زنداني ميكنيم. آري ما وقتي تنهايیم دنبال یک دوست مي گرديم ولي وقتي پيدايش کرديم به دنبال عيبب هاش هستيم و وقتي از دستش داديم دنبال خاطره هايش مي گرديم و باز هم تنها مي مانيم.
آري تا وقتي فقيريم و بي چيز هستيم دعا مي كنيم، ولي وقتي پولدارشديم حتي خودمان را هم از ياد مي بريم، به يكديگر نصيحت مي كنيم اما نصحيت ديگري را برنمي تابيم، مهمترين درس تاريخ را عبرت آموزي مي دانيم اما هيچكدام از تاريخ درس عبرت نمي گيريم. از پدر و مادر و از احسان نمودن و احترامش مي گوييم، اما در زمان پيري براي دوري از آنها خانه سالمندان ساخته ايم.
آري هیچ عیبی بالاتر از آن نیست که انسان عیب ها و اشكالات خود را نبیند و از آنها غافل باشد. پس بياييم اينگونه باشيم ، مراقب افکار خود باشیم، که حرفهای ما را شکل می دهد. مراقب حرفهای خود باشیم، که اعمالمان را شکل می دهد، مراقب اعمالمان باشیم، که اعمال ما تبدیل به عادتهاي ما می شود، مراقب عادت های خود باشیم، زیرا عادت ها شخصیت ما را شکل می دهد و شخصيت ما زندگي حال و آينده ما را مي سازد.
پس بياييد اگر کليد قلبي را نداريد، قفلش نکنيد ، اگر کسي را دوست داريد خردش نکنيد، اگر دستي را گرفتيد رهايش نکنيد ، در دوستي ها با دوستانتان اسرار خود را فاش نكنيد، شايد روزي دشمن شما شوند و در دشمني ها با دشمن خود نيز مدارا كنيد شايد روزي تبديل به دوست شما گردند و به تعبيري كوره را آنقدر براي دشمنانتان داغ نكنيد كه خودتان هم از حرارت آن بسوزيد.
آري قبل از اينكه به گفتارتان توجه كنيد به اعمالتان نگاه كنيد و قبل از اينكه به اعمالتان نگاه كنيد نيت خود را بدانيد، زيرا مردم شما را با نيت و اعمالتان ميشناسند نه با گفتارتان. اگر نميخواهيد در باره شما داوري شود، درباره ديگران داوري مكنيد. در دنيا جاي كافي براي همه هست پس به جاي اينكه جاي ديگري را بگيريد سعي كنيد جايگاه خودتان را پيدا كنيد. به جاي غيبت و سخن چيني از ديگران، حداقل سخن هاي آموزنده چيني بياموزيد.
به چشم هايي اعتماد کنيد که به جاي صورت به سيرت شما مي نگرد و به دلهايي دل بسپاريد که جاي خالي برايتان داشته باشد و دستهايي را بپذيريد که بازشدن را بهتر از مشت نمودن بلد است و تا ديگران از سرنوشت شما پند نگرفته اند از سرنوشت ديگران پند بگيريد.
آري بياييد دراين چند روزه دنيا خوب باشيم و خوب زندگي كنيم تا نام نيكي از ما به يادگار بماند. بياييد تا وقتي عكسمان را بر ديوار نگذاشته اند يكديگر را دوست بداريم ، بياييد عينك واقع بيني برچشمان خود بگذاريم تا حقايق و واقعيت ها را بهتر ببينيم و كلام گهربار پيامبر اكرم«ص» را سرلوحه زندگي خود قرار دهيم كه فرمودند: «آنچه را براي خود ميپسندي براي ديگران بپسند و آنچه را براي خود نميپسندي براي ديگران مپسند».
در پايان دعا مي كنيم كه خداوندا سرنوشت مرا خير بنويس و تقديري مبارك ،كه هرآنچه را كه زود ميخواهي دير نخواهم و هر آنچه را تو دير ميخواهي زود نخواهم. خدايا حكمت قدم هايي را كه برايم بر مي داري بر من آشكار كن تا درب هايي را كه به سويم مي گشايي ندانسته نبندم و دربي را كه به رويم مي بندي به اصرار نگشايم. خداوندا آرامشي عطا فرما تا بپذيرم آنچه را كه نميتوانم تغيير دهم، و شهامتي ده تا تغيير دهم آنچه را كه مي توانم تغییر دهم و دانشي عطا كن كه بتوانم تفاوت اين دو را با يكديگر بدانم، يا رب العالمين.