مرتضی آژند
همین چند روزی که از سال 96 گذشت نشان داد که نباید انتظار گل و بلبل شدن شرایط را داشت یا حتی نباید انتظار داشت که بخشی از مشکلات برطرف شود. چرا که سال 96 همان روال سال های قبل را در پیش گرفته است، همچنان جاده ها آدم می کشند، سیل ها خانه خراب می کنند، گرد و خاک مشکلات خاص خودش را دارد و مهم تر آنکه تشنگان خدمت و قدرت برای انتخابات به صف شدند.
همین کسانی که امروز برای انتخابات شورا به صف شدند قرار است که سرنوشت 4 سال آینده شهرهای بخت برگشته ما را بر عهده بگیرند، پس سال 96 نه تنها از سال های گذشته امتیاز بیشتری ندارد بلکه اگر انتخاب صحیحی نداشته باشیم می تواند وضعیت موجود را هم بدتر کند. نگاهی به کاندیدهای ثبت نامی داشته باشید، آنقدر تعداد ورزشکاران زیاد است که می توان در هر رشته ورزشی یک تورنمنت برگزار کرد، به آن هنرمندان، آقازاده ها و دیگر کسانی که تخصصی در مدیرت شهری ندارند ولی به گونه ای حمایت می شوند را اضاف کنید تا ببینید سال 96 به چه اندازه می تواند زندگی ما را تحت الشعاع قرار دهد.
یک بحث در مورد کاندید شدن ورزشکارن این است که چرا کسانی که همه عمرشان را در میادین ورزشی سپری کردند به خودشان این اجازه را می دهند که وارد حوزه مدیریت و سیاست شوند، آن هم تنها به بهانه شناخته شدن؟ اگر ورزشکاران این همه توانایی دارند چرا در فدراسیون های ورزشی فعالیت نمی کنند، حال و روز ورزش ما که وخیم است و به یک مدیریت جدید برای برون رفت از وضعیت موجود نیازمند است. آیا فضای لابی گری در ورزش اجازه ورود ورزشکاران را به فدراسیون های ورزشی نمی دهد یا توانایی ورود به این عرصه را ندارند؛ یا شاید رای گرفتن از مردم به واسطه شناخته شدنشان کاری راحت تر از مدیریت در حوزه ورزش است؟ اصلا چرا این ورزشکاران به دنبال انتقال تجارب خود در عرصه ورزش نیستند یا برای گرفتن مناصب جهانی مرتبط اقدامی نمی کنند؟ پرسش هایی که شاید تنها سودای رسیدن به قدرت و دیده شدن بیشتر به همراه پشت پرده ناشناخته شورای شهر و مزایای پنهان آن جوابگوی آن است.
البته نباید همه انتقادها و اشکالات سپرده شدن مدیریت شهرها را به ورزشکاران و هنرمندان را متوجه سلیبریتی ها کرد، بلکه بخشی از این خودباوری که باعث شده است هرکسی به خودش اجازه کاندیدای شورای شهر را بدهد، مدیریت غلط و بدون نتیجه کسانی است که در سال های گذشته در این کشور مسئولیت داشتند. تخصص محور نبودن سیستم مدیرتی کشور و ضعف عملکری باعث شده است که هر کسی این احساس را کند که برای گرفتن هر سمتی یا مسئولیتی توانمند است. شاید اگر از اکثر کسانی که کاندید شورای شهر و روستا شدند چرایی آن را سوال کنید حتما به این جواب می رسید که مگر شوراهای دوره ی قبل یا مدیران دیگر بخش ها چه دستاوردی داشتند که از توانایی ما خارج است.
بخشی دیگر از چرایی ثبت نام سلیبریتی ها در انتخابات پیش رو به نوع نگاه جامعه به مشاغل و کارکرد رسانه ها بر می گردد. به رسانه ها نگاه کنید متوجه خواهید شد که در شبانه روز چه مقدار از حجم برنامه هایشان را به این اقشار اختصاص می دهند و از آنها به عنوان الگوهای جامعه یاد می کنند. شاید اگر کسان دیگری هم جای این معروف ها بودند و این همه توصیف، تمجید و ستایش را شنیده بودند حتما کمرشان زیر بار مسئولیت خم می شد و برای خدمت کردن و استفاده از این همه توانایی اعلام کاندیداتوری می کردند.
این همه حجم برنامه و اهمیت رسانه ای که به سلیبریتی ها داده می شود، نه تنها به حاشیه راندن و بی اهمیت شدن دیگر مشاغل دامن زده است بلکه باعث شده است تا افراد متخصص و تحصیل کرده حوزه مدیریت شهری به خود جرات ورود به عرصه انتخابات را ندهند. چون خوب می دانند که هر چقدر در اداره شهر توانمند باشند در مقابل رسانه های حامی سلیبریتی ها و الگو بودن آنها در جامعه توان رقابت نخواهند داشت. سلیبریتی ها هم خوب می دانند که اگر چه توانایی اداره شهر را ندارند ولی الگو بودن و تب دیده شدنی که جامعه ما را گرفته است به آنها اجازه می دهد که به عنوان پرچمدار معروف ها پیروز انتخابات شوند.
در نهایت باید گفت که همه حق دارند که کاندیدا شوند ولی ما هم حق داریم به کسانی رای دهیم که توانایی انجام اداره شهر را داشته باشند. کافیست برای انتخاب شایسته اتفاق های دردناکی را که در یکی دو سال گذشته در شهرها و روستاها رخ داده است را مرور کنیم، اتفاق های دردناکی که سلیبریتی ها صدای آن را نشنیدند و برای گرفتن قدرت از آن عبور کردند، حادثه پلاسکو را به یاد بیاورید، آیا تنها یک بدرقه باشکوه برای جان باختگان همه ی مسئولیت ما در مقابل آن حادثه تلخ بود یا لازم است با کمی واقع بینی و اعتماد به افراد متخصص ولی گمنام اداره شهر را به نیروهای کاردان بسپاریم.
به آلودگی شهرها نگاه کنید، ضعف زیرساخت های شهری و یکنواختی فضای شهری را در نظر داشته باشید و نیم نگاهی هم به فسادهای صورت گرفته در پشت پرده شوراها کنید و ... شاید مجاب شدیم انتخابی متفاوت با سال های قبل داشته باشیم.