شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۷۷۸۰
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۴:۵۵
انتقاد شدید استاندار سابق خوزستان از رییس جمهور / مقتدائی در هرمزگان: مسئول نبودن در این کشور یک غنیمت است/ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم به کتاب بنده مجوز انتشار نداد / اگر قرار به رد صلاحیت بنده است چرا مخالفانم نگران هستند؟ / کابینه مقتدائی کابینه ای ۳۱ منطقه ای خواهد بود/ جریانات سیاسی به من مدیون هستند/ فقط به نفع خود و مردم از عرصه انتخابات کنار خواهم رفت
آقای روحانی رای اصلاحات و غیراصلاحات را نیاز دارد یا اصلاحات به او نیاز دارد؟ در این چهارسال چه زمان و کجا گفته است که اصلاح طلب می باشد یا از اصلاحات دفاع کرده است؟



شوشان: عبدالحسن مقتدائی استاندار سابق خوزستان و استاندار هرمزگان در دوران اصلاحات روز جمعه طی سفر به این استان در جمع فعالان سیاسی و اجتماعی ایراد سخن نمود و از دلایل حضور خود در انتخابات، نقد و بررسی عملکرد دولت یازدهم، تصمیم عجولانه شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان، ساختار امنیتی- نظامی و بی رمق دولت حاضر و سایر موارد سخن گفت.

متن سخنرانی وی که از کاندیداهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است بدین شرح می باشد:

دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به طور کامل در هاله ای از ابهام قرار دارد به گونه ای که بزرگان ذی نفوذ و دارای موقعیت اجتماعی- سیاسی در این دوره نه تنها تا دقیقه ۹۰  بلکه در وقت اضافه نیز نباید از هر گزینه ای دفاع کنند، تصمیم و اقدام با تعجیل شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان که یک گزینه را به فوریت و بدون بررسی همه جانبه و ارزیابی نقاط ضعف و قوت عملکردی وی در سال های پیشین به عنوان تنها گزینه مورد حمایت خود معرفی نموده و متعاقباً تبصره بزنند که گزینه ما ایشان می باشد اما اگر در آستانه انتخابات متوجه شدیم با ریزش آرا مواجه می شود گزینه های دیگری نیز معرفی خواهیم نمود یا اعلام کنند ایشان حضور داشته باشند و دیگران نیز همین طور چندان جلوه مطلوبی ندارد، شرط بودن تعامل است هر فردی برنامه های قوی تر و وزن سنگین تری دارد باید باشد نه اینکه همه باشند!

گزینه های جایگزین گاه تصنعی و در طول هستند!

یکی از چهره های شاخص جریان اصلاحات در تمامی مصاحبه ها و اظهار نظرهای خود بر لزوم وجود یک گزینه دیگر در کنار آقای روحانی، رئیس جمهور فعلی، اصرار دارد، در نظر داشته باشیم که گزینه ثانویه گاه تصنعی و در طول است اما گاهی شکل حضور او عریض به لحاظ توانمندی هایش می باشد.

کروبی کاندیدایی بود که تمام قد از او حمایت نمودم/ حمایت از روحانی بالاجبار بود

در سال ۹۲ و پیش از برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بسیاری از افرادی که هم اکنون در کسوت های مختلف مانند وزیر، معاون وزیر و استاندار در دولت حضور دارند مانند وزیر اطلاعات فعلی به منظور حمایت از آقای روحانی در جنوب کشور با بنده تماس گرفتند اما بنا به دلایلی موافق نبودم زیرا اگر قرار است افرادی به تبعیت از بنده و امثال بنده به گزینه ای رأی دهند آن گزینه باید مورد وثوق باشد، زمانی از آقای کروبی به دلیل آشنایی با روحیات و دیدگاه های ایشان تمام قد حمایت کردم اما از آقای میرحسین موسوی به دلیل روحیه شکننده ایشان حمایت نکردم ، از آقای روحانی نیز به دلیل شناختی که از نقطه نظرات ایشان داشتم قصد حمایت کردن نداشتم زیرا مجلس سوم یکی از پر فراز و نشیب ترین دوران مجالس شورای اسلامی در کشور محسوب می شود و پذیرش قطعنامه، اصلاح قانون اساسی، رحلت امام ( ره ) و دگرگونی اساسی در ساختار نظام و تعیین مقام معظم رهبری همگی شرایطی خاص را رقم زده بودند اما به لطف خدا و دوام و قوام نظام جمهوری اسلامی از این شرایط  با سربلندی عبور نمودیم اما بنده هیچ گونه موضع گیری،  اظهار نظر و … از آقای روحانی که در آن دوره عضو هیأت رئیسه مجلس بود مشاهده نکردم تا به پشتوانه همان از ایشان حمایت کنم اما سرانجام وضعیتی که در سال ۹۲ پیش آمد و اینکه شخص ایشان در سوم فروردین سال ۹۲ ساعت یک بامداد با بنده تماس گرفت و هنگامی که خطاب به وی عرض کردم برای بنده نظر آقایان هاشمی و خاتمی مهم است و گفت آنها نیز به من رسیده اند منجر به صدور اطلاعیه ای جاندار  در حمایت از ایشان توسط بنده شد که این اطلاعیه حتی قبل از صدور اطلاعیه های آقایان هاشمی و خاتمی بود،  در واقع در آن دوره انتخاب بین دو گزینه با نمره نه چندان مطلوب  صورت گرفت اما قرار نیست در نظام جمهوری اسلامی ایران که خون هزاران شهید پشتوانه توسعه و تعالی آن می باشد همواره انتخابات بین گزینه های ضعیف و ضعیف تر برگزار شود و مانند هویج رو به پایین رشد کرده و قسمت مغذی در جای دیگر و مورد استفاده افراد دیگر باشد.

شناخت عمیق بنده و روحانی از یکدیگر باعث شده بود مورد تأیید همدیگر نباشیم!

در اوایل شروع به کار دولت یازدهم و قبل از تشکیل کابینه مشاجره ای لفظی با دستیار ارشد آقای روحانی یعنی آقای یونسی داشتم و صراحتاً به وی گفتم بنده و امثال بنده دنبال پست و مقام نیستیم اما بدانید طرف شما فردی به نام مقتدائی است که به جز آقایان نعمت زاده و زنگنه سایر افراد باید پشت سر او در صف کابینه قرار بگیرند بنابراین جایگاه ها را بشناسید، این صحبت به منزله خودنمایی نبود بلکه یادآوری گذشته بود و به وضوح اعلام کردم اگر دنبال گزینه برای استانداری خوزستان می باشید فقط دو گزینه قابل و توانمند برای پذیرش این سمت وجود دارد و آن دو گزینه را معرفی نمودم اما پس از دو ماه مجدداً تماس گرفتند و ملتمسانه گفتند بیا و قائله خوزستان را حل کن و بنده به دلیل نیاز استان و خدمت به مردم پذیرفتم از همان ابتدا هم اعلام نمودم اجازه دخالت در حوزه اختیارات خود را به هیچ فردی نمی دهم، در طول تاریخ جمهوری اسلامی ایران تنها استانداری که در یک روز ۵ معاون خود را معرفی کرد مقتدائی می باشد، رابطه بنده و آقای روحانی نیز بدون بروز هیچ گونه تنشی بوده است و شناخت عمیق ما از یکدیگر باعث شده بود مورد تأیید همدیگر نباشیم با این حال در هر جایگاهی بوده ام سعی در حفظ احترام مقام بالادستی داشته ام.

جریانات ذینفع اثبات کنند که روحانی یک سر سوزن اصلاح طلب می باشد اما مقتدائی یک سر سوزن اصلاح طلب نمی باشد!

تعجیلی که جریانات ذینفع در معرفی گزینه مورد حمایت خود به خرج داد باعث شده است که در تصمیم خود و چگونگی رفع و رجوع آن بمانند و به رایزنی با بنده در راستای کناره گیری از عرصه انتخابات ریاست جمهوری  به انحای مختلف روی آورند اما آیا می توانند اثبات کنند آقای روحانی اصلاح طلب می باشد اما مقتدائی اصلاح طلب نیست؟ چگونه اصرار دارند فردی با پیشینه کاملاً اصلاحاتی از مجلس سوم تاکنون که همیشه مواضعی ثابت داشته است و هیچ گاه به دلیل هیچ منفعتی سکوت نکرده است میدان را به نفع گزینه ای که حتی یک سر سوزن مواضع اصلاح طلبانه نداشته و ندارد خالی کند؟

عدم صدور مجوز انتشار کتاب بنده توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم!

بنده در دولت یازدهم از جمله منتقدان مدافع بوده ام و با علم به اینکه دولت پای کار ایستاده است هرگاه نقصان، اقدامات ضد توسعه ای و یا ضعفی مشاهده می کردم انتقادات خود را با هدف اصلاح و بهبود مطرح می کردم، ارادت و علاقه موجود بین بنده و مردم متقابل است و سابقه نداشته است یک استان ۴۰ روز بدون مدیر باقی بماند و مردم و رسانه ها به طور مداوم از مدیریت سابق استان یاد کنند و همین واکنش ها، تحلیل ها و نقطه نظرات مردمی تبدیل به یک کتاب تحت عنوان « پشت پرده از اصلاحات تا اعتدال » با نگارش اینجانب شد اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از هفدهم دی ماه تا همین لحظه مجوز چاپ این کتاب را صادر نکرده است در حالی که بنده برای آقای روحانی به صورت مکتوب در شهریور ماه  پیغام فرستاده بودم اگردولت  ظرفیت چاپ این کتاب را ندارد پس از برگزاری انتخابات آن را چاپ می کنم اما ظاهراً ایشان شیوه توقیف را برای اعلام عدم ظرفیت دولت برگزیده اند.

افت آرای دولت یازدهم قطعی است! دلیل بودنم درک این واقعیت است که باید حضور داشته باشم!

پس از  تحویل مسئولیت استانداری خوزستان قصد داشتم به دنبال برنامه های زندگی خود بروم اما مگر هزینه سوابق و جایگاه مدیریتی بنده را به جز مردم کسی پرداخت کرده است؟ اگر الان مقتدائی تبدیل به یک نام شناخته شده گشته است هزینه شناخته شدن  او را  مردم پرداخت کرده اند و به قول شهید اندرزگو ادامه زندگی بیولوژیکی چیزی جز مصرف مقدار بیشتری مواد غذایی نیست اما تفکرات توسعه یافته باید زنده بمانند حتی اگر صاحبان آن تفکر از منظر بیولوژیکی حیات شان به اتمام رسیده باشد، دلایل حضور بنده بر می گردد به قیاسی که بین توانمندی ها، سوابق و تجربیات خود و کلیه رؤسای جمهور اوایل انقلاب تاکنون انجام داده ام البته دوران مدیریت مقام معظم رهبری و آقای میرحسین موسوی که اداره دولت به شکل دیگری بود  مدنظر نیست اما در قیاس با رؤسای دولت های مختلف به این نتیجه رسیدم که به غیر از آقایان مرحوم هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی هیچ فردی را نسبت به خود از لحاظ ویژگی های اجرایی و صلاحیت های مدیریتی که ذکر شد برتر نمی دانم زیرا هر فردی از استعدادها و ظرفیت هایی برخوردار است که  بخشی از آنها بر همگان عیان می باشند و بخشی را نیز  تنها خود بر آنان اشراف دارد.

اعتقاد دارم با همین شرایط سخت نیز ظرفیت اداره کشور به صورت ۲۰ تا ۳۰ درصد بهتر وجود داشت، تمامی دولت ها در فاصله بین دوره اول تا دوم یا محبوب تر شده و میزان آرای آنها افزایش می یابد و یا با کاهش اقبال عمومی و افت آرا حداکثر به میزان ۱۰ درصد مواجه می شوند اما اگر یک دولت به مرحله ای برسد که بیش از ۱۰ درصد افت آرا برای آن پیش بینی شود می توان گفت این دولت یا عملکرد موفقی نداشته است، یا عملکرد موفقی داشته اما با مردم ارتباط خوبی برقرار نکرده است و یا اساساً نه تنها عملکرد موفقی نداشته است که ارتباطی نیز با مردم برقرار نکرده است.

اینکه گفته می شود مقتدائی آمده است تا رأی روحانی را بشکند دون شأن بنده و همفکرانم است، اگر انسان خودساخته و توسعه یافته باشد چنین نیات و مقصودهایی در اندیشه او راه نخواهند یافت و به دیگران نیز نسبت نخواهد داد، در این کشور حتی اگر یک روز کمتر مسئولیت بر عهده فرد باشد غنیمت است البته مشروط به اینکه منافع انحراف یافته و نامشروعی به واسطه تصدی مسئولیت برای او فراهم نشده باشد.

دولت یازدهم دولتی خسته، بی رمق و ریسک ناپذیر است که دیدگاه غالب آن امنیتی- نظامی و نگاه خارجی و بیرونی می باشد و بسیاری از افراد این دولت و مشاوران دارای همین دیدگاه هستند حتی یکی از افراد دولت که دارای شخصیت و چهره ای اقتصادی است در پخش زنده برنامه از تریبون رسانه ملی با یک مجری جوان برخوردی تحکم آمیز دارد که این امر منبعث از همان دیدگاه امنیتی- نظامی و تحکمی  ایشان است.

این نکته را می توان تا دایره سایر وزرایی که اصولاً باید دیدگاهی فرهنگی داشته باشند نه نظامی تسری داد ، دیدگاه امنیتی – نظامی از برقراری ارتباط موثر ، مستقیم و بدون واسطه با افراد جامعه ممانعت به عمل می آورد. دیدگاه دیگری که در این دولت وجود دارد دیدگاه امور خارجه ای است که به دلیل اینکه فعالان این بخش تمامی مطالعات، تحصیلات، فعالیت ها و حضورشان در خارج از کشور است چندان ارتباطی با جامعه ندارند.

در بخشی که ارتباطات مردمی تر می باشد نیز متصدیان امور به دلیل کهولت سن حوصله کافی برای کار کردن با سازمان خود و سازمان های ذیربط  را ندارند در حالی که اگر امورات به فردی واگذار شود که از قدرت تصمیم گیری به موقع، مدیریت و هدایت منابع به سمت و سوی مصارف بهینه، نیازسنجی و افکار سنجی برخوردار باشد کیفیت امور بسیار ارتقا خواهد یافت و ارتباط با جامعه نیز برقرار باقی می ماند.

گفته می شود برجام یک موفقیت است  اگر همگان به این باور برسند که دیگر نباید کار کرد! از سال ۸۲ که آقایان خاتمی، معین و … نشستی برگزار نموده و اعلام کردند فعالیت هسته ای به صورت صلح آمیز توسط ایران انجام می شود روند فعالیت ها و مذاکرات و توافقات هسته ای ادامه داشته است، اگر در بخش امور خارجه و روابط بین المللی قرار است به عملکرد دولت بپردازیم که دولت های آقایان هاشمی و خاتمی در این زمینه سرآمد بوده اند و در دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی با قدرت هایی همچون شوروی، هند ، چین و … ارتباطاتی کاملاً محترمانه برقرار بوده است در دولت آقای خاتمی نیز که ایدۀ گفتگوی تمدن ها توسط ایشان مطرح شد و ژاک شیراک، رییس جمهور وقت کشور فرانسه برخلاف روند مرسوم این کشور برای استقبال از آقاى خاتمی از پله ها پایین آمد.

وارد کردن یک ایرباس به کشور که به این همه هیاهو به راه انداختن نیاز ندارد همزمان با ورود این ایرباس یک شرکت خصوصی ۳ فروند از آنها وارد کرد که ۲ فروند آن پیش از ورود ایرباس توسط بخش دولتی بود و ۱ فروند پس از ورود ایرباس به ناوگان هوایی کشور، در زمانی که امارات و قطر و .. مطرح نبوده اند  ما قریب به ۴۰ فروند از این قبیل هواپیماها داشته ایم، بازگرداندن مردم به تاریخ ۱/۱/۱ که مایه افتخار نیست!

حتی حداقل های اقتصادی را برای مردم نتوانسته ایم فراهم کنیم تا رفته رفته مراحل ارتقا و رشد اقتصادی را طی کنیم باید کف و بدنه جامعه را تأمین کرد و سپس به اهداف بلند مدت اقتصادی اندیشید اینکه پله اول را طی نکرده رسیدن به پله صدم مدنظر باشد که خروجی آن می شود همین وضعیت آشفته ای که وجود دارد، ذکر این سخنان برای تضعیف دولت نیست برای این است که اعلام کنم بنا به همین دلایل و بی شمار دلایل دیگر و اشراف بر توانمندی های خود معتقد هستم که باید حضور داشته باشم.

مگر قرار است فقه، فلسفه و منطق تدریس کنم که نتوانم؟!

انسان اگر صاحب ایده و خلاقیت بوده و همیشه در مرکز بحران حضور داشته باشد و بتواند در کوتاه ترین زمان ممکن بهترین راه حل را ارائه نماید موفق خواهد بود، اگر پس از پایان دوره نمایندگی مجلس و یا ۱۵ سال پیش و پس از تحویل مسند استانداری هرمزگان به مرکز باز می گشتم بدون شک اوضاع بسیار متفاوت بود اما سعی کردم در جایی حضور داشته باشم که حضورم برای مردم  مثمر ثمر باشد، دو بار توسط آقای زنگنه در دولت اصلاحات و دولت یازدهم پست معاونت وزارت نفت به بنده پیشنهاد شد و نپذیرفتم، در دولت اصلاحات به عنوان یک کارمند ساده به شرکت ملی حفاری ایران بازگشتم و در دولت یازدهم نیز نپذیرفتم تا سرانجام مسیر به استانداری خوزستان ختم گردید. مقتدائی آلوده پست و مقام نیست و هرگز هیچ پستی را برای خود پیشنهاد نداده است اما همواره واقعیت ها را بازگو و به خودشناسی و خودکاوی مشغول بوده است.

به لحاظ قیاس توانمندی ها، سوابق اجرایی، مهارت، تخصص و تجربه با کاندیداهای حاضر خود را از هیچ یک از عزیزان پایین تر نمی دانم و البته این به منزله فراموش کردن سوابق درخشان و مثال زدنی آقای خاتمی در دولت اصلاحات نیست .آیا می توان یک استاد دانشگاه را به پادگان فرستاد و از او انتظار داشت بدون دریافت آموزش های لازم همچون نیروهای سپاه و ارتش در صحنه حضور داشته باشد؟ این استاد در دانشگاه از توانایی اداره کلاس درس،برقراری ارتباط با دانشجویان برخوردار است و اگر ارتقا یافته و رئیس دانشگاه شود با محیط و محدوده دانشگاه، جمعیت، مقررات و آئین نامه ها، اختیارات و مسئولیت مواجه خواهد بود اما اگر فرماندهی یک پادگان به همین فرد سپرده شود با وجود اینکه آنجا هم محیط و محدوده، جمعیت، مقررات و آئین نامه، اختیارات و مسئولیت وجود دارد قادر به ایفای نقش نخواهد بود و متقابلاً فرمانده پادگان نیز توان مدیریت نمودن یک دانشگاه را ندارد.

بنده که برای به دست آوردن مسند ریاست قوه قضاییه یا مقننه مدعی نیستم بلکه به واسطه ۳۷ سال کار اجرایی در جمهوری اسلامی و رشد پلکانی و تدریجی خود در عرصه اجرا خواستار محک زدن شانس خود در به دست آوردن کرسی ریاست قوه مجریه شده ام. مگر قرار است فقه، فلسفه، منطق تدریس کرده یا قضاوت کنم که نتوانم؟!

جریانات سیاسی به بنده مدیون هستند

جریانات سیاسی به من مدیون هستند اما هیچ یک از  جریانات سیاسی عاملی در راستای رشد یافتنم نبوده است ، همواره تفکراتی کاملاً چپ داشته ام و از بنیان گذاران حزب اعتماد ملی هستم اما همان زمان به رئیس این حزب آقای کروبی اعلام کردم در مرحله تأسیس به لحاظ پشتوانه مردمی و پایگاه اجتماعی حضور خواهم داشت اما فرصتی برای ادامه فعالیت حزبی ندارم. هیچ جایی در هیچ نقطه ای از نظام هیچ فردی را نمی توان یافت که ادعا کند بنده روزی برای دست یافتن به جایگاه خاصی چانه زنی کرده باشم.

 اگر خدا بخواهد و تمام دنیا نخواهند می شود و بالعکس!

اگر با توجه به داشته ها و امکانات موجود و قابلیت های خود بتوان هنرمندانه عمل نمود به معنای صاحب سبک بودن است، در استان خوزستان در سال پیش از برکناری خود متعهد به درآمدزایی مالیاتی به میزان ۴ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان بوده ام که ۲ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان آن  ملی و ۲ هزار و ۳۰۰ میلیارد تومان آن استانی بود و این تعهد به صورت ۱۰۰ درصد تحقق یافت و حتی ۳۷۵ میلیارد تومان مازاد درآمد داشتم که در مسیر توسعه استان صرف شد. مگر بودجه اضافه ای به استان تخصیص یافته بود؟ سپردن امور به پیمانکاران داخلی و صدور بخشنامه خرید از محصولات درون استانی و مبادلات مرزی و .. منابع درآمدزایی استان برای استان بوده اند.

در تمام تاریخ جمهوری اسلامی نمی توان استانداری را یافت که مانع از حضور یک سخنران در دانشگاه شوند و او را در فرودگاه نگاه داشته اجازه خروج ندهند اما با خودروی شخصی خود او را به دانشگاه و محل سخنرانی اش برساند، مگر پیام نهفته در این اقدام چیزی جز احترام به آزادی بیان و حمایت از تشکل ها می باشد؟

اگر قرار به رد صلاحیت بنده است چرا مخالفانم نگران هستند؟!

اصرار و تأکید بر رد صلاحیت شدن بنده است اگر این محاسبه دقیق است پس دلیل نگرانی مخالفانم چیست؟ سال ها پیش در تهران با مردی آشفته و پریشان حال برخورد کرده و از او دلیل حال نابسامانش را جویا شدم، از پروازی جا مانده بود که  ۱۵ دقیقه پس از برخاستن از باند فروگاه سقوط کرده بود! خدا این مرد را از هواپیما پیاده کرده بود.

حال حکایت رد صلاحیت بنده است که اگر این اتفاق رخ دهد هیچ گونه اعتراضی نخواهم داشت شاید خدا خواسته است از هواپیما پیاده شوم! اما دلیل پیله کردن به بنده چیست؟ چرا تنها نگران تایید یا رد شدن صلاحیت من هستند؟

البته دلیل آن واضح است پایگاه اجتماعی بنده در جنوب و جنوب غرب کشور، بوشهر، ایلام، خوزستان، هرمزگان، چهارمحال بختیاری، بخشی از فارس، بخشی از اصفهان تثبیت شده است و از جامعه ورزشی، نفت، کارگری، کشاورزی، جنگ زدگان، فرهنگی، هنری و … نیز به عنوان حامیان بنده نمی توان به سادگی عبور کرد پس بدیهی است که رد صلاحیت بنده تبدیل به دغدغه مخالفانم گردد.

اگر بدانم رأی نمی آورم به خاطر خود و مردم کنار خواهم رفت!

به مخالفان کاندیداتوری خود پیغام فرستادم که نگرانی شما دو دلیل دارد یا منافع شما در گروی پیروزی گزینه مورد تاییدتان می باشد و یا از رای آوردن او اطمینان کامل دارید که اعلام کردند منافعی ندارند، سوال اینجاست که آقای روحانی رای اصلاحات و غیراصلاحات را نیاز دارد یا اصلاحات به او نیاز دارد؟ در این چهارسال چه زمان و کجا گفته است که اصلاح طلب می باشد یا از اصلاحات دفاع کرده است؟اصلاحاتی واقعی شخصی است که اصلاحاتی رفتار کرده و اصلاحاتی صحبت کند بنده با اینکه ۸ سال صحبت نکردم اما آرشیو سخنرانی هایم در ۳ سال گذشته موجود است و مواضعم ذره ای با دوران پیش از ۸ سال در حاشیه بودن تفاوت نکرده است.

دفاع باید مستدل و منطقی باشد، اگر مطمئن هستند که بنده رای نمی آورم و آقای روحانی می آورد  به دلیل اصولی که برای زندگی فردی و اجتماعی خود قائل هستم کناره گیری نموده اما از هیچ فردی هم دفاع نخواهم کرد و واگذار می کنم به اجماعی که باید صورت بگیرد در واقع کناره گیری کردن بنده اگر رخ دهد  تنها به خاطر خود و مردم و  نه به نفع  افراد و جریانات خواهد بود  زیرا حق تعیین تکلیف برای مردم را ندارم. مگر انقلاب کرده ایم که همواره گزینه بد را نسبت به بدتر ارتقا دهیم؟

فقه شیعه فقه پویا و اصلاحاتی است!

در حال حاضر مدام توسط دولتی ها و غیر دولتی ها پیغام و پسغام و واسطه فرستاده می شود تا بنده کناره گیری کنم، بهتر نبود شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان ۲۰ نفر از افراد شاخص خود را انتخاب کرده و مناظره می گذاشتند نقطه نظرات بنده را در بخش اقتصاد، اشتغال، امنیت، روابط خارجه و … دریافت کرده و سپس می گفتند مقتدائی کاندید نشود؟! هیچ فردی نمی تواند سوابق اجرایی بنده را محو کند و اگر در روش و مشی سیاسی ام نیز تغییری حاصل شده است به دلیل اینکه همواره در حال ویرایش اعتقادات و اصول فکری خود هستم و اصلاحات را در درون خود نیز اجرایی می کنم تغییراتم با رویکرد اصلاح و ارتقا دادن خود بوده است، فقه شیعه فقهی پویا است و اساساً برای اصلاحات خلق شده است و اگر فردی در برابر اصلاحات اقتصادی، اجتماعی، دینی و … مقاومت کند او در مسیر اصلاحات نیست زیرا فلسفه اصلاحات تغییر کردن است.

تا قابلیت ها، امکانات، اختیارات ، محیط و ساختار شناخته نشوند وعده دادن معقولانه نیست!

قوه مجریه همچون جزیره ای است که یک پل ارتباطی با سایر قوا و یک شاهراه به رهبری دارد، اینکه ادعا شود در محدوده قوه مجریه چنین و چنان می شود بدون اینکه قابلیت ها، امکانات، اختیارات، محیط و ساختار شناخته شده باشد وعده واهی دادن است ، در بخش روابط خارجه همه می دلنند هر اقدامی با هماهنگی مقام معظم رهبری قابل اجرایی شدن می باشد در سایر بخش ها نیز اگر تعامل با قوه مقننه و قضاییه ایجاد شود که روند امور تسریع می یابد در غیر این صورت از اختیارات قانونی می توان بهره گرفت.

پس از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب توجه دولتمردان به جنوب کشور معطوف شده است!

حداقل تأثیری که اعلام حضور بنده در عرصه رقابت های ریاست جمهوری داشته است معطوف شدن توجهات مرکزنشینان به جنوب کشور، استان های محروم، مرزی و مناطق دارای ذخایر ارزی و منابع زیر زمینی است زیرا هر استانی که پای گذاشته ام پس از من بلافاصله یک مقام دولتی به آن استان آمده است.، خوزستان که تبدیل به پارکینگ دولتی ها شده است، استان بوشهر یک روز پس از پایان سفر بنده میزبان یکی از دولتی ها بوده است که این اتفاق را می توان به فال نیک گرفت و صحه ای بر اینکه مرکزنشینان حق تصمیم گیری برای مناطق مختلف کشور را ندارند.

 سهم کلیه مناطق کشور در کابینه بنده محفوظ خواهد بود..

اگر بنده پیروز این دوره از انتخابات باشم کابینه ای ۳۱ منطقه ای خواهم داشت و به خصوص نگاه ویژه ای به مناطق مرزی کشور که بیشترین هزینه های امنیتی و معیشتی را متحمل می شوند، نیروی توانمند و قابل در جای جای کشور وجود دارد و اراده ای برای پروراندن آنها باید وجود داشته باشد.

مردم تصمیم گیرنده هستند!

پنجاه درصد مردم غیر سیاسی و نگاهی معیشتی دارند و پنجاه درصد باقی مانده را می توان بیست درصد چپ گرا بیست درصد راست گرا و ده درصد تعیین کننده جریانات سیاسی دانست، مردم صحبت خواهند کرد و بدون توجه به جریان سازان تصمیم خواهند گرفت، رقابت بین اصلاحات، اعتدال و اصول گراهاست اما باید در نظر داشت مرحله تایید صلاحیت با مرحله رای آوردن یا نیاوردن متفاوت و فعلاً برای گمانه زنی زود است.

 

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار