شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۶۸۴۱۳
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۴
نوشتاری از دکتر یدالله مهرعلی زاده مشاور استاندار خوزستان
یک سوال هنوز روشن نشده است که چرا هویت قومی در انتخابات این اندازه تقویت شده و یا در حال تبدیل شدن به یک چالش مهم در مقابل کارآمدی مدیریت شهری شده است؟
  شوشان / دکتر یدالله مهرعلی زاده 
مشاور استاندار خوزستان

 در یادداشتی که چندی قبل توسط اینجانب تحت عنوان " دموکراسی توافقی در مقابل دموکراسی رقابتی در انتخابات شهری" منتشر گردید در خصوص مسئله قومیت مطالبی بیان گردید.  که خوشبختانه با استقبال خوبی مواجه شد و متعاقب آن این  "موضوع قومیت و خویشاوند سالاری کلیدواژه بسیاری از دیدگاهها و یادداشت های نویسندگان بعد گردید. به گونه ای که بسیاری از اندیشمندان بویژه در استان خوزستان گرایشات قومی در انتخابات را مزموم شمرده و آنرا نمادی از ناکارآمدی شهری دانستند. 

اما علیرغم مضموم شمردن تقویت گرایشات قومی در انتخاب افراد اصلح برای مدیریت شوراهای شهر و روستا هنوز این مسئله به خوبی توصیف و تبیین نشده است. لذا به نظر می رسد در کنار هشدارها و دیدگاههای ارایه شده هنود از نظر ساختاری و هویتی وجه قومیت در انتخابات بسیار پررنگ است. و اگر به روند کنونی تبلیغات بیشتر و بیشتر وارد شویم مشاهده می شود که این وجه قومیتی در حال ظهور ممکن است به بازی "باخت-باخت" برای کلیه شهروندان مبدل گردد.

یک سوال هنوز روشن نشده است که چرا هویت قومی در انتخابات این اندازه تقویت شده و یا در حال تبدیل شدن به یک چالش مهم در مقابل کارآمدی مدیریت شهری شده است؟ بویژه این قومیت گرایی وقتی وارد فضای مجازی و شبکه های اجتماعی اینترنتی می گردد ممکن است عنصر اطلاعات ناشفاف و غیرواقع آنرا تشدید و غیرمنعطف سازد. آیا در چنین فضایی بازی انتخابات "برد - برد" است یا "باخت باخت"؟

در بررسی این مسئله مهم اجتماعی هویت و قومیت و تاثیر آن بر ذایقه و سلیقه انتخاب افراد نظریه ها  تحلیل های مختلفی وجود دارد.

بعضی از اندیشمندان مانند استوارت هال معتقدند که هویت سه مرحله تاریخی داشته است. هویت روانشناسی درونی ( زمان تولد انسان با او همراه است و در طورل عمر فرد غیرقابل تغییر است و مرکز ذاتی خود، هویت فرد است)، هویت جامعه شناسی و بیرونی (هویت فردی در تعامل و گفتمان مستمر با جهان فرهنگی بیرون تغییر شکل می یابد و تعدیل می شود)، هویت متغیر ناشی از تضاد و تعامل درون و بیرون (هویت موجی شکل که سرگردان است و در حال بازسازی و تغییر شکل اما مدام در حال پرسشگری). 

از سوی دیگری پیتر برگر با نگاهی برخاسته از جامعه شناسی معرفتی بیان داشته که هویت ناشی از زیست جهان اجتماعی و ساخت اجتماعی است . هر نوع آگاهی تنها د رموقعیتی خاص، موجه و معنار دار است لذا دیالکتیک بین آگاهی و واقعیت (ذهن و عین) باعث شکل گیری واقعیت اجتماعی می شود و فهم واقعیت اجتماعی نیز از آن منظر قابل تحلیل است. در همین راستا نظریه پرداز دیگری به نام جنگینز مدعی است که زمان و مکان به عنوان منابع ساخته شدن هویت در صحنه اجتماع، اهمیت کانونی دارد. 

اما انتونی گیدنز در ادامه بررسی مسئله هویت نظریه "ساختار و عامل " را طرح می کند. از این منظر ، خود مفهوم منفعلی نیست که صرفا تحت تاثیر نهاههای بیرونی شکل گرفته باشد بلکه خود و جامعه در محیطی جهانی با یکدیگر به تعامل می پردازند. 

در حوزه هویت شاید بتوان گفت امانوئل کاستلز با طرح نظریه شبکه ای ابعاد بیشتری از مساله را توصیف و تبیین کرده است. او معتقد است هویت فرایندی معناسازاست که بر اساس یک ویژگی فرهنگی یا مجموعه ای به هم پیوسته ای از ویژگی های فرهنگی است که بر منابع معنایی دیگر اولویت داده می شود. به زعم او تمام هویت ها برساخته می شوند اما مساله اصلی این است که چگونه، از چه چیزی، توسط چه کسی و به چه منظور؟

لذا در تحلیل نظریه قومیت در پرتو هویت باید از سه هویت مختلف آگاهی داشت: هویت مشرعیت بخش: این نوع هویت توسط نهادهای غالب جامعه ایجاد می وشد تا سلطه آنها بر کنشگران اجتماعی و اعضای آن قوم و قبیله و تشکل اجتماعی گسترش دهد و انرا عقلایی و صحیح جلوه دهد.

هویت مقاومت: این هویت توسط کسانی بوجود می آید که در نظام کنونی به حاشیه رفته اند  و با چنگ زدن به آنها سعی می کنند شرایطی برای ابراز وجود اجتماعی و احساس بودن خود را نشان دهند. تلاش دارند با تمسک به مقاومت برای رفع تبعیض و محرومیت ادقام نمایند. 

هویت برنامه ای: زمانی که کنشکران اجتماعی موفق با ایجاد و شکل دهی جامعه و ساختاری بر اساس تمایلات خود می شوند این هویت به صورت برنامه دار اهر می گردد و سعی می کند برای بقا مدام خود را بازسازی نماید. 

براین اساس همه گروههای اجتماعی در قالب قومیت¬های زبانی، دینی،نژادی، جغرافیایی، صنفی و حزبی  بر اساس مسئولیت اجتماعی خود برای بقا و برای حضور کارآمد در جامعه مداوم در حال تعامل هستند. که این تعامل اگر رگه های تبعیض، سوء استفاده، تحقیر و سوگیری در آن وجود داشته باشد به جای تعامل سازنده به تقابل و تضاد منافع تبدیل می شود. تقابلی که کشمکش های اجتماعی و به دنبال آن سیاسی را دامن می زند. 

البته تقابل و تضاد در درون جوامع در حال گذار وجود دارد. جوامع در حال گذار به دموکراسی که وجه قالب جوامع سنتی در آنها ریشه دار است باید دقت بیشتری داشته باشند تا بتوانند عبور با سلامت وکم هزینه تری داشته باشند. زیرا وجود ساختارهای هویتی سنتی، قومی  و خویشاوندسالاری با روح انتخابات عقلایی مبتنی بر دموکراسی در تناقض است.

لذا در جامعه ایران و استان خوزستان برای تبدیل قومیت ها به فرصت که تاکنون در بطن جامعه چنین بوده باید تلاش شود : احساس تبعیض کاهش یابد. امکان حضور نخبگان و شایستگان در لیست های انتخاباتی فراهم شود و مردم با دیدن اسامی چنین احساسی در آنها بوجود آید، احساس اینکه عده ای بخاطر منابع شخصی و نه اجتماعی و توسعه ای در صدد مدیریت فضای انتخابات بوده باید کاسته شود. 

با فرهنگ سازی و آگاهی بخشی اجتماعی کوشش شود تا هویت مشرعیت بخش منفی و ناکارآمد که سعی می کنند برای منافع شخصی بر کنشگران اجتماعی و اعضای آن قوم و قبیله و تشکل اجتماعی خود سلطه یابند هر چه بیشتر و بیشترکم رنگ گردد.

در خاتمه باید اذعان شود حضور و شرکت در انتخابات هم حق و هم تکلیف است زیرا برای تغییر و بهبودی اوضاعی مسیر جز انتخابات در پی روی ما قرار ندارد. باید با در نظر گرفتن تمام شرایط در انتخابات پیش رو شرکت کنیم و انتظار آنست انتخاب هایی عقلانی و مبتنی بر گزینش افراد شایسته داشته باشیم.

عدم موفقیت در بهره گیری از ظرفیت های سازنده هویت اجتماعی و قومیت های مختلف ممکن است دور تقابل و تضاد و اختلافات درون شهری را عمیق تر سازد که دستاورد آن صرفا بازی " باخت – باخت" برای همه شهرندان در انتخابات شورای شهر و روستا است. 


نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار