عملکرد شورای نگهبان در تایید یا رد صلاحیت برخی از چهرههای سیاسی کشور در انتخابات پیشرو با خود پرسشهایی را مطرح کرده است که با برخی از اتفاقات دورههای گذشته که جمع شود، بر این پرسشها تاکید میکند. برای درک بهتر این شبهات، نگاهی به عملکرد این نهاد عالی نظارتی در تایید یا رد صلاحیت برخی افراد، ضروری است.
1-محمود احمدینژاد در حالی دو روز پیش از سوی شورای نگهبان برای حضور در مسند ریاست جمهوری «سلب صلاحیت» شد که 12سال پیش در حالی از سوی این نهاد نظارتی «رجل سیاسی» تشخیص داده شد که فقط چند سال استانداری و یک دوره کوتاه شهرداری تهران را در کارنامه سیاسی و اجرایی خود داشت. او در روزگاری که رزومه کاری خود را به شورای نگهبان فرستاد به اندازه کسانی چون علیرضا زاکانی، محمدمهدی زاهدی، حمیدرضا حاجی بابایی، مصطفی کواکبیان و .. – که از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت نشدند – سابقه سیاسی نداشت. او در گمنامی تمام و تنها با توصیه برخی از بزرگان جناح اصولگرا که در جبین او نور رستگاری خوانده بودند، توانست به این مهم برسد. امری که سبب شد تا برخی از فقهای و اعضای دیگر این شورای عالی گاه از قالب نظارتی خود بیرون آمده و حتی در زمان انتخابات نیز از او حمایت کنند و او را برای کسب این مقام مهم چیزی فراتر از «مناسب» ارزیابی کنند. برخی از این بزرگان اصولگرا در روزهای گذشته نیز با نوشتن نامه سرگشاده و توصیههای رسانهای از شورای نگهبان میخواستند که صلاحیت او برای حضور در انتخابات را رد کنند.
2-رد صلاحیت برخی از فعالان سیاسی کشور در دورههای گذشته و دوره فعلی مانند منوچهر متکی (انتخابات گذشته) و زاهدی و حاجیبابایی و زاکانی و کواکبیان(فارغ از جایگاه سیاسی و جناحی آنان) و مقایسه سابقه آنان با سابقه محمود احمدینژاد در سال 84 این شبهات را تقویت میکند.
3- به غیر از آیتاللههاشمی رفسنجانی - که پس از تایید صلاحیتش در بیش از 10 انتخابات مهم، در سال 92 برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری احراز صلاحیت نشد، محمد غرضی نیز از جمله افرادی است که برخورد شورای نگهبان با وی علامت سئوال موجود را پر رنگتر میکند. او که در سال 92 پس از چند ده سال دوری از فضای سیاسی کشور، ناگهان «رجل سیاسی» شناخته شد، دو روز پیش نتوانست این عنوان را برای خود نگه دارد. این در حالی است که وی از جمله چهرههای نظام بوده که در چهار سال گذشته، به هیچ اتهامی که رد صلاحیتش را موجب شود، متصف نشده است و هم تایید صلاحیتش در دوره پیشین و هم رد صلاحیتش در این دوره محل سئوال است.
4- با نگاهی به عقبتر تایید صلاحیت 9 نفر برای رقابت با رئیس دولت اول اصلاحات در انتخابات سال 80 نیز جالب توجه است. وقتی که سابقه نشان دهد تایید صلاحیتشدگان برای رقابت با رئیس جمهور مستقر از انگشتان یک دست تجاوز نمیکرد. این علامت سئوال را کسانی اضافه میکنند که مدعی اختلاف فکری و سیاسی اعضای شورای نگهبان با رئیس دولت اصلاحات هستند.5-تایید صلاحیت محمدهاشمیطبا نیز از جمله موارد فوقالذکر است. او اگرچه در 16 سال پیش برای رقابت با سیدمحمد خاتمی تایید صلاحیت شد، اما در حداقل 12سال گذشته هیچ حضوری در فضای سیاسی کشور نداشت و تایید صلاحیت او در برابر رد صلاحیت برخی چهرههای فعال سیاسی - و البته با اعتقاد راسخ به نظام و رهبری – سئوال مورد نظر در این یادداشت را تقویت میکند.
6- و در آخر تایید صلاحیت شش چهره سیاسی از سوی شورای نگهبان برای رقابت در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری( از هر دوجناح اصلی کشور به یک اندازه) نیز از این جمله است.
***
موارد فوقالذکر درباره عملکرد شورای نگهبان سبب میشود تا برخی از تعقیبکنندگان فضای سیاسی، عملکرد اعضای محترم شورای نگهبان در زمینه بررسی صلاحیتها را نوعی «چینش» بازیگران در زمین یک بازی حیاتی بدانند. این گروه براین باورند که اعضای این نهاد عالی نظارتی علاوه بر ملاکهایی که قانون در اختیار آنها قرار داده، به یک موضوع مهم نیز توجه خاصی دارند و آن - اگر نگوییم نتیجه بازی - شیوه آرایش نامزدها و شیوه انجام این بازی مهم است.
این سئوالات و شبهات البته مواردی است که با شفافیت عملکرد و البته گزارش آن – حداقل به خود نامزدهای رد صلاحیت شده –از سوی این دستگاه مهم نظام جمهوری اسلامی، پاسخ داده خواهد شد و به تحلیل و تفسیرهایی که این نهاد را با حاشیهها درگیر میکند، خاتمه میدهد.