دو گروه عمده و تاثیرگذار در سپهر سیاسی کشور اصلاح طلبان و اصول گرایان هستند و تقریبا" تمام احزاب و تشکلهای سیاسی در کشور زیر چتر یکی از این دوجریان میباشند و به دلیل کارکرد ضعیف احزاب نهادینه نشدن کار حزبی که خود دلایل متعدد دیگری دارد و در این مقال فرصت پرداختن به آن نیست .
این احزاب و تشکلها در طول سال و بطور مستمر فعالیت چندانی ندارند اما در بحبوحه انتخابات هرچه در توان دارند رو می کنند و تمام انرژی وتوان ذخیره شده خود را در ایام انتخابات بکار می گیرند که جای بسی خوشحالی است. اصلاح طلبان در بازی سیاسی و نقش آفرینی در عرصه ی سیاسی و همچنین فعالیت حزبی تشکیلاتی تر و منظم تر و در یک کلام بهتر عمل می کنند که یکی از دلایل عمده آن باور و اعتقاد درونی به دموکراسی و مردمسالاری و علاقمندی به حزب و کنش سیاسی اجتماعی وهر آنچه باعث رشد و نزج دمکراسی است.
از زمانی که رقابتها جدی بوده و اصلاح طلبان به معنای واقعی کاندیدا داشتند باتمام قوا وارد عرصه رقابت انتخاباتی شدند و نتایج خوبی نیز حاصل شد. انتخابات سال 92 یکی از انتخابتهای شیرین و بسیار خوب از حیث تصمیم سازی و تصمیم گیری و اقدام اصلاح طلبان بود. پس از آن جریاناتی که رخ داد و دست آخر منجر به تایید دو جهره ی شاخص اصلاح طلبان گردید که ردای ریاست جمهوری الحق و الانصاف زیبنده و برازنده هردو بود با درایتی وصف ناپذیر تصمیم درست و سرنوشت ساز گرفتند و دکتر عارف انصراف داد و اصلاح ظلبان با تمام قوا و یکپارچه و باانگیزه وشور و نشاط از جناب حجه الاسلام دکتر حسن روحانی حمایت کردند و بر رقبای خود آن هم در دور اول پیروز شدند.
هم اکنون و در آستانه انتخابات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و پنجمین دوره انتخابات شهر و روستا، اصلاح طلبان در بوته آزمونی دیگر قرار گرفتند که امیدوارم با کوله باری از تجربیات تلخ و شیرین گذشته تصمیم درستی بگیرند تا همانند سال 92 پیروز میدان شوند. بحمدالله در بین اصلاح طلبان یک اجماع خوبی در مورد کاندیداتوری دکتر روحانی وجود دارد.
به دلایل متعدد از جمله توان، تخصص ، تجربه، روحیه و رویکرد اصلاح طلبی و ناتمام ماندن برنامه های رییس محترم جمهوری و به جهت به ثمررساندن اقدامات قبلی و بستر سازیهای مناسب و...تنها کاندیدای مطرح اصلاح طلبان، دکتر روحانی می باشد اما نکته مهم در این انتخابات و این آزمون، همکاری همدلی و همراهی اصلاح طلبان و کاستن از اختلافات سلیقه ای و درون گروهی و مدیریت تعارض است. در انتخابات پیش رو رغیب اصلی ما اصول گرایان نیستند بلکه رغیب ما تشتت آرا و تعارض افسار گسیخته اصلاح طلبان است.اگر خدای ناکرده به اختلافات دامن بزنیم و دنبال تسویه حسابهای شخص باشیم از قدرت و موقعیت و نفوذ خود برای تخریب و از میدان بدر کردن همدیگر باشیم و رغیب سازی درون گروهی راه بیندازیم مردم تصور میکنند جنگ قدرت سرگرفته شد و بر سر تقسیم غنایم (پستها) دعوا شده و دل مردم خالی می شود.
لذا در آزمونی سخت قرار داریم که با سعه صدر و کاستن از تعارضات وتوجه به اهداف بلند مدت اصلاح طلبی و اعتلای ایران اسلامی و فدا کردن نفع شخص برای رسیدن به نفع جمعی و ملی میتوان از این امتحان سربلند بیرون آمد.
وقتی مردم به اصلاحات اعتماد کردند و در انتخابات مجلس نیز به چهره های بی نام و نشان فقط و فقط بخاطر اینکه زیر چتر اصلاحات بودند رای دادند اصلاح طلبان نیز باید قدر دان این اعتماد باشند و سعی کنند کوچکترین خدشه ای به این اعتماد وارد نشود. مردم برای همیشه عقد اخوت با هیچ گروهی نبستند.
رفتار و گفتار و اعمال و موضع گیریها را میبینند و به قضاوت می نشینند و نظرشان را با برگ آرا اعلام میکنند.این طور نیست که اگر اصلاح طلبان هر رفتار و منشی که داشته باشند- چه خوب و چه بد -مردم به آنان رای دهند. نگاهی به بیرون بیندازیم و ببینیم مردم و رقبای اصلاحات چه برداشتی دارند.واقعیت این است که یک نفر در هراستان رییس ستاد میشود و واقعیت انکار ناپذیر دیگر این است که نفرات دیگری هستند که این لیلاقت و شایستگی را دارند و در بدنه اصلاح طلبی قحط الرجال نیست و اگر هر کدام از آن نفرات باشد بازهم این سوال پیش می آید که چرا از حزب و تشکل ما رییس ستاد نشد و این ماجرا ادامه دارد.
بهر حال وقتی که مجموعه تصمیم گیران مرکز یک نفر را معرفی کردند بقیه نه تنها تمکین بلکه حمایت و همکاری کنند و با انگیزه و علاقه باایشان و بخاطر مردم نجیبی که اعتماد کردند همکاری کنند وبا اتحاد و انسجام مسیر اصلاحات را ادامه دهند.و صدالبته که افراد شاخص گروههای اصلاح طلب و تشکلها نیز باید بدانند عاری از عیب و خطا نیستند و هر ازگاهی به نقد درونی خود بپردازند و خود را اصلاح کنند و گاهی با جرات و جسارت عذرخواهی کنند و به خطای خود اعتراف نمایند و در جاهایی که لازم است دلجویی بعمل آورند.به امید پیروزی در این آزمون سرنوشت ساز و پیروزی اصلاح طلبان.