شعار «تغییر» همواره جذاب است از این رو قابل پیش بینی است که رقیبان روحانی بکوشند خود را نماینده تغییر و او را نماد وضع موجود بدانند و اینجاست که روحانی باید تغییرات را یادآور شود...
مهرداد خدیر- هر چند رقابت های انتخابات ریاست جمهوری بین 6 نامزد نهایی عملا آغاز شده اما در نگاه مردم موتور انتخابات با مناظره های تلویزیونی روشن می شود و این همه بحث بر سر زنده بودن یا نبودن مناظره ها هم به خاطر تأثیرگذاری آنها بر گروه هایی از جامعه است که برای رأی دادن یا ندادن و نیز به کدام یک رأی دادن تردید دارند و هنوز تصمیم نگرفته اند.
مناظره ها البته برای کسانی که تصمیم خود را گرفته اند و بر پایه تعلقات سیاسی یا فرهنگی یا تجربه شخصی یا اعتماد به گروه های مرجع اجتماعی یا توصیه چهره های صاحب نام نامزد مورد نظر را برگزیده اند نیز بسیار جذاب است و همین احساس که گفت و گوی جدی سیاسی را شاهدند و گفتمان ها هم نزدیک به هم نیستند توجه آنان ( شامل خود ما) را جلب می کند.
پیشاپیش اما می توان حدس زد که کلیات بر سر چه خواهد بود هر چند که یک نکته می تواند مسیر را تغییر دهد.
جذابیت مناظره زنده هم به همین جرقه هاست .مثلا چه کسی پیش بینی می کرد در انتخابات 92 باقر قالیباف با دکتر ولایتی جدل کند و بحث قهوه خوردن و مذاکره با میتران را پیش کشد یا سعید جلیلی قبل از آن که آماج انتقادات روحانی قرار گیرد با نقد ولایتی درباره شیوه او در مذاکرات هسته ای از دور خارج شود.
درباره مناظره های پیش رو می توان به 6 مورد اشاره کرد و طی آن از طراحی احتمالی رقیبان روحانی گفت و آنچه می تواند او را برتر بنشاند.
تغییر / وضع موجود
1- چنان که از تیترهای صفحه اول روزنامه ای متعلق به نهاد عمومی پیداست برآن اند که روحانی را نماینده «وضع موجود» و خودشان را نماد «تغییر» معرفی کنند.
البته در هر انتخاباتی چه در ایران و چه در کشورهای دیگر «تغییر» شعار جذابی است چرا که مردم اگر هم از وضع موجود خسته نشده باشند دست کم برای تنوع و تجربه تازه یا از سر کنجکاوی دل به تغییر می بندند.
اینجاست که روحانی هم باید یاد آور شود اتفاقا او نماینده تغییر است نه وضع موجود و از تغییر بگوید و این که تغییرات را او از سال 92 کلید زده و کاستی های برخی وزارتخانه ها را هم به تحمیل وزیران هم سو با رقبا نسبت دهد و این که با مجلس جدید دست او برای تغییرات بازتر خواهد بود.
او می تواند تغییر وضعیت از تحریم به ارتباط، ازانزوا به تعامل، از بیم جنگ تا توافق، از فضای امنیتی به فضای رقابتی و سیاسی، از محدودیت های ارتباطی تا گسترش روزافزون این امکان و تغییرات متعدد دیگر بگوید که بعضا در نیمه راه قرار دارند و تغییر مورد نظر رقیبان اصول گرا را به رغم شعارهای پر طمطراق به «بازگشت به دوران احمدی نژاد» ترجمه کند.
اقتصاد / سیاست
2- رقیبان اصول گرا بر مسایل اقتصادی و معیشتی انگشت می گذارند و بیکاران را با وعده 5 میلیون شغل یا پرداخت پول نقد به ثبت نام کنندگان در سامانه ملی کار هدف گذاری می کنند.
روحانی متقابلا می تواند اقتصاد را به «نان» و آزادی را به «هوا» تشبیه کند تا مردم بدانند چنان که به آب و نان نیاز است به هوا هم نیاز است و اگر بی نان از گرسنگی می میریم در فقدان آزادی هم دچار خفگی می شویم. ضمن این که برای طلب نان هم باید امکان ابراز نظر داشت.
از منظری دیگر می تواند رقیبان را به چالش بکشد که آیا تأکید آنان بر اقتصاد و اشتغال به این معنی است که از وضعیت فرهنگ و هنر، آزادی بیان و رسانه ها، روابط اجتماعی، سطح علمی دانشگاه ها و موارد دیگر راضی اند یا نه.
اگر آری چرا در چهار سال گذشته بر این موارد تأکید می کردند و می کوشیدند حساسیت لایه هایی از جامعه را برانگیزانند و اگر راضی نیستند موضع آنها چیست؟ آیا می خواهند فضا را محدود کنند؟ موضع آنان درباره نرم افزار پر طرفدار پیام رسان موبایلی هم می تواند شنیدنی باشد.
جالب این که یکی از همین نامزدها 20 سال پیش در چنین روزهایی وزیر ارشاد بود و هنرمندان را تهدید می کرد که حق ندارید از سلف او در وزارت ارشاد که نامزد ریاست جمهوری شده بود حمایت کنید واگر چنین کنید بعد از انتخابات «باید خطر شرمندگی را بپذیرید.»
اگر آن اظهارات را پس از 20 سال دوباره یادآوری کند فضای دوم خرداد هم در آستانه بیستمین سالگرد آن تداعی می شود.
اصل / فرع
3- موضع اصول گرایان درباره اقتصاد و معیشت مردم بستگی تام به این دارد چه کسی و چه جریانی دولت را در اختیار داشته باشد. اگر از جنس احمدی نژاد و هم سو با خودشان باشد به ریاضت توصیه می کنند و این که اشکنه بخورند و به یک وعده غذا بسنده کنند و اگر دولت در اختیار رقیب، آن گاه این پیام را به مردم منتقل می کنند که ما فکر « اصل» ایم و اینها در اندیشه فرع اند و فکر نان باش که خربزه آب است. ( البته با کاشت و فروش خربزه هم خیلی ها به نان می رسند!)
در این حالت روحانی می تواند توضیح دهد که سیاست بر اقتصاد تأثیر می گذارد و برجام را به خاطر اقتصاد دنبال می کرده و هدف غایی او اتفاقا اقتصاد است.
از سوی دیگر می تواند ونزوئلای امروز را مثال بزند که اگر با توزیع پول – البته در حاضر پول مازادی هم وجود ندارد- مردم به رفاه می رسیدند ونزوئلا به این روز نیفتاده بود.
در افکار عمومی احمدی نژاد و هوگو چاوز در اتخاذ سیاست های پوپولیستی شبیه هم تصویر می شوند و مثال ونزوئلا کاملا ملموس و روشن است.
یا توضیح دهد که با سیاست می توان اقتصاد را رونق و نجات داد کما این که با بهبود تعاملات جهانی در این دو سه سال دو صنعت سودده و اشتغال زای انرژی و خودرو راه افتاده اند و بدون سرمایه گذاری خارجی وعده 5 میلیون شغل تحقق پذیر نیست و سرمایه گذاری خارجی هم درگرو تعاملات جهانی و عادی سازی است.
آینده / گذشته
4- همه باید حس کنند روحانی نماد حرکت رو به جلوست نه قانع به موقعیت کنونی.
بنا بر این رقیبان را باید وادارد درباره آن 8 سال اظهار نظر کنند. اگر دفاع و حمایت کنند شعار تغییر رنگ می بازد و به « بازگشت» بدل می شود و اگرهم نقد کنند می تواند بر دو نکته انگشت بگذارد: اول این که در این صورت مردان احمدی نژاد گرداگرد برخی نامزدها چه می کنند. دیگر این که همان گونه که آن زمان اشتباه کردید اکنون چه ضمانتی وجود دارد؟
شهردار تهران البته با احمدی نژاد زاویه داشته و در سال 84 با او رقابت کرده و در دوران شهرداری هم از جانب دولت او تحت فشار بوده و رسانه های متنوع چاپی و مجازی وابسته به شهرداری هم در نقد احمدی نژاد کم نگذاشتند. اما برخی رفتارها احمدی نژادی است چندان که رییس مجلس هم واکنش منفی نشان داده است.
این که به جای «یارانه» از «سامانه» گفته شود و روحانی می تواند از او بخواهد نسبت خود را باجریان اصول گرایی روشن کند. البته اگر فضا به حدی تند نشود که بحث های دیگر به میان آید. بهترین مثال برای اهمیت سیاست این است که شهرداری منصبی سیاسی نیست اما شهرداران چهره های سیاسی بوده اند و شهردار کنونی برای سومین بار سودای ریاست جمهوری دارد.
مسوولیت / کارنامه
5- رقیبان می خواهند روحانی را در جایگاه رییس دولت مؤاخذه کنند و او می تواند از آنها بخواهد درباره نهادهایی که سال ها خود در آنها مسؤولیت داشته اند توضیح دهد و این که برای مبارزه با فساد و ایجاد اشتغال و موارد دیگر چه کرده اند.
با هم / جدا از هم
6- اگر از یک رقیب صرف نظر کنیم روحانی با دو رقیب رو به روست که یا باید کنار هم تعریف شوند یا جدا باشند. اگر کنار هم بمانند بیش از آن که شعار تغییر و وعده های اقتصادی جلب توجه کند «بازگشت» به وضعیت قبل از 92 در ذهن مخاطب تداعی می شود.
اگر هم اختلافات خود را نشان دهند احتمال کنار رفتن یکی به سود دیگری کاهش می یابد.
چالش آقای قالیباف این است که انتظار دارد این بار همه اصول گرایان پشت سر او قرار گیرند و شکست خود در انتخابات 84 و 92 را حاصل تشتت می داند و به همین خاطر از یک سو باید بکوشد نظر حجت الاسلام رییسی را جلب کند تا در نهایت خودش باقی بماند و از جانب دیگر تفاوت های خود را به رخ مخاطب بکشد تا نماد تغییر شناخته شود. کاندیدایی که بار اول (سال ) 84درصدد جلب طبقه متوسط بود و نوبت بعد ( سال 92) بلاتکلیف به نظر می رسید و حالا جوانان جویای شغل را مد نظر دارد.
با همه این احوال اگر چه انتظار می رود فضای مناظره ها چالشی تر از سال 92 باشد اما مانند 88 پرخاش گرانه وساختارشکنانه نخواهد شد.