برگزاری دو دور مناظره انتخاباتی تاکنون به رغم عدم ایجاد شور انتخاباتی، بر تعداد شبهات و سؤالات اساسی رأی دهندگان افزوده است، به گونه ای که افرادی که هنوز کاندیدای نهایی خود را انتخاب نکرده اند، با انبوهی از پرسش های بی پاسخ مواجه شده اند. اصلاح طلبان به دلیل عدم برقراری ارتباط با محرومین جامعه و اصولگرایان به دلیل پاسخ نامناسب به اقدامات دولت احمدی نژاد و همچنین عدم ارتباط مناسب با قشر متوسط به بالای جامعه، هنوز نتوانسته اند نشانه ای برای پیروزی قطعی خود به افکار عمومی مخابره کنند.
تحلیل و تبیین مناظرات انتخابات ریاست جمهوری از دیدگاه های گوناگون، فرصتی است تا فارغ از جدل های مرسوم میان طرفداران کاندیداهای مختلف، چهارچوبی نسبتا دقیق تر و جامع تر در اختیار مخاطبانی قرار دهد که بناست در فرصتی محدود، شناخت خود از کاندیداهای موجود را برای انتخاب یکی از آنان به عنوان رئیس جمهور تکمیل کنند.
از همین روی، «تابناک»، کوشیده است بدون وارد شدن به این جدل های انتخاباتی، نظر تحلیلگران رسانه ای را درباره این مناظرات گرفته و آن را در معرض استفاده مردم قرار دهد. همچنین در این باره تلاش شده است، نظریات تحلیلگران بر پایه سه دسته بندی؛ قضاوت درباره فضای کلی مناظرات برگزار شده تا کنون، تحلیل عملکرد هر یک از کاندیداها و نقد شیوه مناظرات، سؤال های مطروحه و همچنین آسیب شناسی رفتار کاندیداها، تنظیم شود.
در بخش سوم از این سلسله مطالب، «سامان موحدی راد» در سه حوزه نامبرده به بررسی، نقادی و آسیب شناسی مناظرات کاندیداهای ریاست جمهوری پرداخته است. تابناک آمادگی دارد تا تحلیل های سایر کارشناسان را نیر در این زمینه منتشر کند.
قضاوت کلی درباره فضای مناظره
آنچه در این دو برنامه از رسانه ملی دیدیم، هرچه بود جز «مناظره»! به نظرم صدا و سیما از سر اجبار و فشار افکار عمومی به برگزاری مناظرهها تن داده و نتیجه آن هم چنین چیز ابتری است که بیشتر به شور عمومی کمک میکند تا شعور عمومی!شاید تجربه مناظرههای رودررو در انتخابات 88، منجر به این تصمیم شده که دیگر از برگزاری مناظرههای اینچنین جلوگیری شود و با تعدد کاندیداها و پخش کردن سوالها و زمانبندی عجیب و غریب، کمتر فرصت باز کردن دقیق موضوعات به کاندیداها داده شود. اما بد نیست بدانند که این گونه مهندسی کردن مناظره، به ظهور پدیده «بزن دررویی» منجر میشود و هرکس از فرصت خود استفاده میکند تا با کمتر پرداختن به موضوع مورد بحث، رقیب را نقد و تخریب کند و قطعا هم میدانیم که چنین حملات پارتیزانی در جریان مناظرهها چقدر در خوش آمد عمومی مؤثر است. بنابراین اگر بخواهیم قضاوت کلی درباره فضای کلی مناظره روز دوم داشته باشیم، باید بنا بر همان مهارت بزندررویی مناظرهکنندگان قضاوت کنیم و خب در این میان در مناظره دوم، قطعا محمدباقر قالیباف با میان کشیدن ماجرای واردات دختر وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به سوالی درباره رشد علمی کشور از همه موفقتر بود.تحلیل عملکرد هر یک از کاندیداهاسید مصطفی میرسلیم: به نظر میرسلیم بعد از مناظره اول دریافته که سازوکار زمین بازی چگونه است. او در مناظره دوم به خوبی به تیم رئیسی و قالیباف پیوسته و بر خلاف مناظره اول که میگفت یکی دو پاس برای رئیسی و قالیباف فرستادم، ولی آبشار نزدند، این بار خودش علاوه بر پاس دادن علاقهمند بود آبشار هم بزند که البته بضاعتش یاری نکرد. در مورد حرفهای میرسلیم در مناظره دوم بحثهای فراوانی وجود دارد که مجال پرداختن به آن نیست؛ اما به نظرم همین که در دهه چهارم انقلاب اسلامی مدیرانی چون میرسلیم با آن سابقه درخشان در وزارت ارشادشان از آزادی بیان و مطبوعات صحبت می کنند، خود نشان از حرکت رو به جلوی قطار انقلاب دارد.سید مصطفی هاشمیطبا: هاشمی طبا هم در مناظره دوم با سرعت کمتری راه میرسلیم را در پی گرفته بود. او هم به خوبی به تیم روحانی و جهانگیری اضافه شده بود و سعی میکرد از بار انتقادات بیمحابا به دولت بکاهد؛ هرچند چندان موفق نبود. هاشمیطبا شاید تنها کاندیدایی بود که در زمانهای اختصاصیاش دقیق در مورد موضوع مطرح شده، فارغ از درست یا نادرست بودن حرفهایش و با برنامه یا بیبرنامه بودن خودش، سخن گفت و به حاشیه نرفت. با این حال به نظر خودش هم میداند که متانت بیش از حدش به کار مناظرههای انتخاباتی نخواهد آمد.سید ابراهیم رئیسی: ما در این مدت از ابراهیم رئیسی چه میبینیم؟ جزوهای که آن را بالا میگیرد و میگوید این سند جامع برنامههایم است. اما برنامههایش چیست؟ او در این مناظره هم مانند مناظره قبل تنها کلیگویی کرد. وقتی در بخش دوم مناظره از او پرسیده شد برای بهبود سطح معیشتی فرهنگیان چه برنامهای داری، گفت باید به وضعیت معیشت معلمان رسیدگی شود و این نباید در حد شعار باشد و باید عمل شود. پرسش اساسی ما اینجاست که چگونه؟ با چه برنامهای؟ با چه راهبرد و فرمولی؟ میشود ما را در جریان ریز برنامههایتان قرار دهید؟ اینکه شما بگویید در دولت کار کرامت مسأله فرهنگیان مورد توجه ماست، آیا چیزی غیر از شعار است آقای رئیسی؟در پایان واقعا مشتاقم از آقا رئیسی بپرسم شما که امروز منتقد آزادی بیان در دولت روحانی هستید، در دوران مسئولیتهای پیشین خود چه عملکردی در این زمینه داشتید؟حسن روحانی: پر واضح است که دست حسن روحانی از پنج نفر دیگر برای مناظره پرتر است. او رئیس جمهور دولت مستقر است و با انبانی از دستاوردهای دولت چهارسالهاش به میدان آمده. اما چرا او نمیتواند در مناظرهها از دستاوردهای دولتش به خوبی دفاع کند؟ به نظر میرسد بزرگترین رقیب حسن روحانی در این انتخابات خودش است. او نه به خوبی میتواند از عملکرد دولتش در برابر منتقدانی با شمشیرهای آخته دفاع کند و نه تلاشی برای افزایش سبد آرای خودش میکند. روشن است آن بخش از جامعه که به مسائلی چون آزادی، جامعه باز، مطبوعات آزاد و جریان آزاد اطلاعات و آزادی شبکههای اجتماعی و البته استاد شجریان اهمیت میدهند، در میان این شش گزینه حسن روحانی را انتخاب میکنند. اما او همچنان مصر است که روی این بخش تثبیت شده آرای خودش کار کند و هیچ تلاشی برای جذب آرای دیگر قشرهای جامعه نمیکند.محمدباقر قالیباف: این انتخابات برای شهردار دوازده ساله تهران بازی مرگ و زندگی است. سومین تلاش برای جلب اعتماد مردم که دو بار دست رد به سینه او زده بودند. مشکل قالیباف این است که تنها و تنها به رسیدن به صندلی ریاست جمهوری فکر میکند و روش رسیدن به آن برایش چندان مهم نیست. یک بار رسیدن به صندلی ریاست جمهوری برایش همراه با عکس و پوسترهای شیک و آنچنانی در لباس خلبانی و کنار هواپیماست (سال 84) و یکبار راهش لباس خاکی پوشیدن و چفیه انداختن و دم از مدیریت جهادی زدن (سال 92). مشکل قالیباف این است که هیچ طبقه خاصی را نمایندگی نمیکند. پر واضح است که حسن روحانی و سیدابراهیم رئیسی، حمایت قاطع چه بخش از جامعه ایرانی را در این انتخابات همراه خود دارند. اما محمد باقر قالیباف چه؟ جامعه 96 درصدیها؟ همین بیطبقه بودن قالیباف و نداشتن پشتوانه اجتماعی درست، موجب شده تا در میان کاندیداهای حاضر، لقب پوپولیستترینشان بیشتر از همه برازنده او باشد و البته خودش و ستادش هم در تحقق این امر از هیچ وعده و کاری فروگذار نکردند. اسحاق جهانگیری: پدیده مناظره اول در مناظره دوم کمفروغ و پراشتباه ظاهر شد. دفاع بدش از ماجرای واردات دختر وزیر با اشاره مضحک به واردات 200 میلیونی و بیکار بودن دختر وزیر سوژه شبکههای اجتماعی منتقدان دولت را فراهم کرد و بدتر از آن قرائت پر اشتباه از روی یک متن نوشته شده موجب شد تا خیلیها این شائبه را تقویت کنند که برای بهتر دیده شدن کاندیدای اصلی دولت، روحانی، به کاندیدای پوششی پرفروغ دور اول، جهانگیری، گفته باشند که فیتیله را کمی پایین بکشد. نمیدانیم این ادعا تا چه میزان درست است؛ اما اگر تیم دولت واقعا چنین استراتژی را در پی گرفته باید در تدبیرشان شک کرد. چه اینکه روشن بود که آنها در این مناظره هم با حملات تند قالیباف و یاران مواجه خواهند شد و حتی یک حسن روحانی آماده هم شاید برای ادای حق مطلب کافی نباشد. نقد شیوه مناظراتهمان طور که پیشتر هم گفتم، اطلاق نام «مناظره» به آنچه در این دو جمعه از رسانه ملی پخش شد، جفا در حق مناظره است. اختصاص زمان محدود به هر کاندیدا، سؤالهای عجیب و غریب و بیربط و شیوه پرسیدن سوالها و بسیاری موارد دیگر، همه و همه موجب شده تا پربینندهترین برنامه چهار سال گذشته رسانه ملی آنچنان که باید حق مطلب را ادا نکند؛ برای نمونه، چرا باید از هر کاندیدا فقط و فقط یک سوال پرسیده شود؟ چرا ما نباید بدانیم مثلا در حوزه سینما و تئاتر آقای رئیسی چه نظری دارند و یا در مورد برجام قالیباف چه دیدگاهی دارد؟از سوی دیگر، حضور عذابآور مجری در این برنامه که تنها پیشرفتش نسبت به سال 88 این است که از یک زماننگهدار صرف به یک زماننگهدار و قرعهکشی کننده بدل شده است. اینکه به مجری اجازه داده نشود، وارد مباحث شده و کاندیداها را به چالش بکشد نتیجهاش میشود، همین که او از کسی درباره «الف» میپرسد و طرف مقابل بیتوجه به این موضوع در باره «ب» جواب میدهد.