چقد دور شدیم ازهم برای بالا بردن کسایی که شاید حتی اسممونو هم دوهفته بعد یادشون نیاد و چقد زود فراموش کردیم اگر فردا توهمین شهر عجیب ، ماشینمون خراب بشه و یه گوشه منتظر بشینیم برای کمک ، اونی که وای میسته کمکمون کنه ، همون همشهریَ س ، نه اونی که تو ستادش گلومونو پاره میکردیم.
انتخابات هم مثل همه ی رقابتهای دیگه تموم شد . دقیق طبق برنامه. سرِ وقت . آخرش هم طبق معمول یه عده پیروز شدن و بعدش همه برگشتن پی کار و زندگیشون . تنها چیزی که این وسط عوض شد ، شناخت ما از اطرافیانمون بود .
کسایی که واسه خاطر یه انتخابات ساده هزار رنگ عوض کردن . گفته بودن پشتمون وای میستن ولی جلومون وایسادن . یادشون رفت قبل از اینکه روحانی و ریسی ، کاندید یا رییس جمهور باشن، این ما بودیم که توهمین شهر پشت به پشت هم بدبختی و گرما و خاک و فقر رو تحمل کردیم. اصلا اونا چرا ، شاید منم یادم رفته .
یادم رفت قبل از اینکه برای این کاندید یا اون نامزد شعار بدم ، با اون ستاد رقیب همکلاس بودم. با اون یکی همسایه بودم . با بعدی همکار بودم. با این یکی چشم تو چشم میشم هر روز . همه اینا رو یادم رفت پاگذاشتم رو لفظ مقدس همشهری . همشهریی که با من این هوا رو نفس میکشه دیگه یه همشهری ساده نیست ، هم نفسه .
چقد دور شدیم ازهم برای بالا بردن کسایی که شاید حتی اسممونو هم دوهفته بعد یادشون نیاد و چقد زود فراموش کردیم اگر فردا توهمین شهر عجیب ، ماشینمون خراب بشه و یه گوشه منتظر بشینیم برای کمک ، اونی که وای میسته کمکمون کنه ، همون همشهریَ س ، نه اونی که تو ستادش گلومونو پاره میکردیم.
به اینا که فکر میکنم تازه میفهمم چرا سی سال بعد جنگ هنوزم نتونستیم یه کوچه رو کاملا بدون آثار جنگ بازسازی کنیم . ما مظلومیم ، مظلومینی که خودمون ظالما رو میسازیم میندازیم به جون خودمون . لعنت به هرچی حقه که راحت میشه ناحقش کرد . لعنت به هرچی رفاقته که موریانه ی منفعت توش رخنه کرده .
لعنت به هرستادی که بین مردم تفرقه بندازه . حواسمون نیست که چنتا بالا نشین با هزار وعده ی جور و ناجور حافظه مون رو خریدن، مارو کردن آدم خودشون . اونقدی آدمشون شدیم که یادمون رفت جای اینکه پشتِ هم باشیم ، روبروی هم سنگر بستیم.
کدوم اصلاح طلب و اصولگرا وقتی همیشه آب شور خوردیم؟ کدوم اقای الف و خانم ب وقتی شهرمون تو سالگرد آزادسازیش انگار هنوز آزاد نشده ؟ کدوم جناح و حزب و تفکر وقتی بچه مون هنوز داره تو مدرسه ای درس میخونه که نصف شهدای خرمشهر توش درس خوندن؟ کدوم شعار و وعده ی خوش آب و رنگ رو باور کنم وقتی خرمشهرم ، خرم نیست ؟ مریضه ، خیلی هم حالش بده .
هموطن ، همشهری ، همسایه، همکار، رفیق ، تاج سر ، انتخابات تموم شد ، همیشه تموم میشه ، اونی که تموم نمیشه سادگی ماست . اونی که نباید تموم بشه حرمت نون و نمک و نجابت و رفاقت ماست . برادری و خواهری ماست . بریز دور اون اراجیف انتخاباتی رو . برو در آغوش بگیر تمام بچه های شهرتو که تو جنگ آب شط خوردن ولی شهرو ندادن ، الانم لازم باشه آب شط بخور ولی شهرتو نده ، رفاقتتو نده . مِهرتو نده .
مهربون باش. مهربون که باشی خدا تو دلت لبخند میزنه. اگر مهربون شدی سر افطارت دعا کن برای من که تو انتخابات بعدی حافظه مو نفروشم .
عباس مدحجی