شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۰۴۷۳
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۶
فیلم: روایتی جدید از نجات کارگران یورت و واگویه‌های همسران داغدار؛
«حقوق که نمی‌گرفتیم، دلمان به این خوش بود که جمعی از دوستان در کنار هم مشغول به کار بودیم که حالا آن دل‌خوشی را هم نداریم؛ نیمی از دوستانمان را یکباره از دست دادیم.»؛ این واگویه های کارگری است که در بیمه، شغلش آرایشگر ثبت شده و صدای هیچ کسی درنیامده است!
«حقوق که نمی‌گرفتیم، دلمان به این خوش بود که جمعی از دوستان در کنار هم مشغول به کار بودیم که حالا آن دل‌خوشی را هم نداریم؛ نیمی از دوستانمان را به یکباره از دست دادیم.»
 
به گزارش «تابناک»، این بخشی از واگویه‌های پرسوز کارگرانی است که سال ها در رنج و مشقت بوده‌اند و تنها مدت کوتاهی است، همگان گوشه‌ای از رنج و محنتشان را دریافته‌اند؛ کارگرانی داغ‌دار که به تازگی شمار زیادی از همکارانشان را در اعماق زمین از دست دادند و انگیزه چندانی برای حضور در معدن برایشان نمانده باشد.

معدن‌چیانی سخت کوش که بی شک سخنان نشنیده زیادی برایمان دارند. گلایه ها و شکایاتی که برخی هایشان بارها و بارها در قالب تجمع های فراوان معدنچیان معترض بیان شده، اما نه به گوش ما و شما رسیده و نه مسئولان، که اگر رسیده بود، چه بسا پیش از انفجار مرگبار زمستان یورت به دادشان می‌رسیدند؛ انفجاری که جان چند ده تن از معدن‌چیان را گرفت، همسران و فرزندان ایشان را بی یاور و بی پدر کرد و به شکل گیری مطالبه عمومی برای رسیدگی به بازماندگان منجر شد، ولی ظاهرا آنقدر قدرت نداشت که تمام وضعیت عجیب معدن یورت را برایمان افشا کند. وضعیتی دردناک که خدا می‌داند چند کارگر دیگر در معادن مجاور یا در پست ها و جاهای دیگر بدان مبتلا هستند و خطر جان شیرینشان را تهدید می‌کند.

کافی ا‌ست نگاهی به مستند تهیه شده در این خصوص بیندازیم و واگویه های موجز معدن‌چیان بازمانده و خانواده جان باختگان را مرور کنیم تا دریابیم حتی انفجار یورت نیز نتوانست همه حقایق تلخ خانواده هایی که زندگی شان با این معدن گره خورده را برملا کرده و مالکان این معدن و دیگر قصور کنندگان را رسوا سازد.

افرادی که سال های طولانی چشم بر مشکلات این معدن و شاغلان در آن بستند و به روی خود نیاوردند که دریافت نکردن حتی هزار تومان در پنج ماه پی در پی، یعنی تحمیل چه مصیبت ها و بلایایی به کارگران و خانواده های ایشان. همان گونه که هنوز به روی خود نمی‌آورند، معدن فاقد حداقل های ایمنی بود و این مهم موجب بروز آن حادثه دردناک و افزایش تلفات ناشی از آن شد.

مدیرانی که اگر کوتاهی هایشان منجر به پیگیری مدیران بالادستی شده بود، باز نمی‌توانستند هم حقوق معدن‌چیان را ندهند، هم بیمه شان نکنند، هم به امضای قراردادهای یکی دو ماه و موقت و گاه سفید مجابشان کنند و هم به اعتراضاتشان بی محلی کنند؛ اعتراضاتی که هرچند به فرمانداری آزادشهر و استانداری گلستان هم کشیده شد، هیچ ثمری نداشت تا احتمالا مالکان معدن را به ادامه رفتارشان ترغیب کند.

اشکالی که به مرور آنقدر فراگیر شده بود که حالا می‌شنویم معدن‌چیان یورت علاوه بر محروم بودن از بیمه دائمی و مستمر، برخی با عناوین عجیب مانند آرایشگر یا کتابدار (نه معدن‌چی که از مشاغل سخت و دشوار به حساب می‌آید) بیمه می‌شده‌اند! آرایشگران و کتابدارانی که شمار زیادی شان در اعماق زمین جان باختند و خدا می‌داند مرگ دلخراششان به پیگیری خاصی گره خواهد خورد یا خیر؟!

آرایشگران و کتابدارانی که چند نوبت برای دریافت حق و حقوق معوقشان راهی فرمانداری شده بودند اما به جای شنیدن سخنانشان، انگ و برچسب هایی مانند اغتشاشگری و سیاسی بودن خورده بودند و حالا بسیاری شان در قید حیات نیستند؛ واقعیت تلخی که اگر از زبان همقطاران ایشان و خانواده های داغدارشان بیان نمی‌شد، بعید نبود سیاه‌نمایی رسانه ها خوانده شود.
 
ببینید و قضاوت کنید:
 

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار