حسین ساقی
شروع به کار دولت جدید معمولا همراه خواهد شد با برنامه ها و اهداف کلان و یا خُردی که از قبل تدوین شده و یا اینکه به فراخور زمان و مکان و با مشاهده کاستی ها و ناهنجاری ها در مرتفع کردن این مشکلات پای در عرصه عمل گذاشته می شود.
از طرفی اهتمام برای رفع مشکلاتِ ساختاری و با پیشینه نامتعارف و مسبوق به سابقه نیز با توجه به اهمیت این موضوعات ، در اولویت کار دست اندرکاران قرار می گیرد.
لیکن یکی از معضلات فراگیر و با پیشینه تاریخی چندین و چند ساله که گریبانگیر ساختار نظام اداری و عملیاتی کشور شده است که با توجه به اهمیت فوق العاده مهم آن هیچگاه بصورت مدون و با برنامه ای از قبل طرح ریزی شده برای مقابله با آن اقدامی صورت نگرفته است موضوع تاسف بار عدم شایسته سالاری و شایسته گزینی در نظام اداری و عملیاتی کشور بوده است.
بر کسی پوشیده نیست که حضور در عرصه پُر شتاب تحولات و تغییرات جهانی نیازمند ساختار و سیستمی شایسته سالار و متخصص به امور می باشد که نه تنها عقب ماندگی ها را بتواند جبران کند که حتی در مسیر شتابِ توسعه و رشد در تمام عرصه ها با اهتمام کامل و با تمام توان حضور پیدا کند.
در این رهگذر افرادی مجهز به تخصص و مرتبط با امور ، در مکان و زمان مناسب به خود منصوب می شوند تا بهترین بهره وری از آنها به نفع اهداف و برنامه های از قبل تدوین شده حاصل شود .
این گفته نقطه مقابل عملی است که در آن افراد بواسطه موقعیت های اجتماعی و یا به زبانی ساده تر با توجه به ارتباطات فامیلی و خویشاوندیِ خود ، به مناصب و درجاتی دست پیدا میکنند که نه از لحاظ تخصص و نه از نظر توانایی ، شایستگی حضور در آن منصب و یا مقام را دارا نمی باشد که حاصل این عمل قطعا عدم بهره وری و افزایش بیش از پیش بهای تمام شده کالا و خدمات ارائه شده را در پی خواهد بود.
باری ؛ دامنه این گفته در سطوح کلان برای نمونه در حوزه گزینش های ریاست محترم جمهور برای مَناصبی حساس مانند وزارتخانه ها شروع شده و تا پایین ترین سطوح مدیریتی و عملیاتی در سطح کشور کشانده می شود.
البته این موضوع برای دیگر قوای حاکم و سایر تشکیلاتِ حاکمیتی و تصدی گری اعم از دیگر بخش های دولتی و حتی خصوصی نیز صادق است.
انتخاب های تحت فشار و یا گزینش های ناشی از تفکر واپسگرایانه حاصل از افکار جناحی و حزبی و یا حتی کنار زدن افراد لایق و کاردان بخاطر داشتن عقایدی غیر از عقیده افراد متنفذ ، اولین و عمده ترین آفت ایجاد فرایند شایسته گزینی در سطوح بالای مملکتی می باشد و جای تاسفِ فراوان دارد که این شیوه گزینش نیز بصورت استخدام های فله ای و بدون کوچکترین پشتوانه علمی و یا تجربی برای دیگر سطوح بدنه اجرائی و حتی مدیریتی کشور دستاوردی را حاصل کرده که فقط از این رهگذر می توانیم شاهد هدر رفت منابع و ذخایری باشیم که در طی زمانی نه چندان دور باید مورد مواخذه و بازخواست نسل های آینده خود قرار گیریم.
از دیگر موارد مهم و قابل توجه در حوزه شایسته سالاری ، توجه مداوم و مستمر به سنجش مهارت و توانایی و علایق افراد است به نحوی که بتوان با کمّی کردن اطلاعات در جابجایی و تغییر مناصب و درجاتِ افراد ، بهترین گزینش ها را اعمال کرد.
بدیهیست در نبود و یا ضعف سیستمِ جذب و ساختار دقیق استخدامی در کشور از یک طرف و همچنین عدم حضور ناظرین دلسوز و با توان بالا از طرف دیگر ، راه را بر سهولت هرچه بیشتر عدم گزینش مناسب و شایسته افراد هموارتر خواهد کرد.