شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۴۲۵۳
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۵
امید حلالی

 بخاطر داریم که هر از چند مدت سوژه هایی به صدر اخبار رسانه های ما صعود می کنند. به شدت مورد توجه و صف بندی موافق و مخالف قرار می گیرند؟ تا کی؟ تا وقتی که حادثه بعدی واقع شود. وقتی که صدرنشین حوادث و تحولات مورد دیگری شود تا جبراً و بدون اینکه نتیجه مثمری گرفته شود حادثه قبلی که اکنون فقط ماهیتی «خبری» یافته است تقلیل داده می شود و به ناپیداها می رود. انگار که نه انگار اتفاقی افتاده باشد. 

پرداختن تند و تند جامعه و رسانه ها و شبکه های اجتماعی به سوژه ها این فرصت را از کف می دهد که به نقد و تحلیل دقیق سوژه و آسیب شناسی اش پرداخت تا مانع تکرار آن با خشکاندن ریشه ها و زمینه های بروزش شد. 

برای اینکه پهنا و عمق اتفاقی را که در رسانه ها می افتد دقیق تر متوجه شویم با هم چند قدمی را از سوژه روز به عقب تر می رویم :

- کشف حجاب خانم آزاده نامداری در سوییس 
- سرقت ماشین و خشک شدن نوزاد 8 ماهه آنیتا پس از رها کردن خودرو توسط سارقین
- قتل دختر خردسال پارس آبادی آتنا همزمان با روز دختر
- دستگیری دو مداح به اتهام جاسوسی
- درگیری در مترو شهر ری و مجروح شدن یک روحانی و کشته شدن ضارب
- حمله موشکی سپاه پاسداران به مواضع داعش در سوریه
- شعرخوانی انتقادی مداحی دیگر در مراسم عید فطر و خطاب به مسئولان ارشد دولتی
- حمله به رییس جمهور و شعار دادن علیه وی در راهپیمایی روز قدس
- حمله عناصر داعش به مجلس شورای اسلامی
- ...
- آتش سوزی ساختمان پلاسکو
- مرگ آیت الله هاشمی رفسنجانی
و ...

برخورد سوژه وارگی صرف جامعه با وقایع و رویدادهای جامعه که هر کدام در جای خود محل مداقه و تجزیه و تحلیل است جامعه را به سمت «قطبیت» حول وقایع پیش می برد و فضای قرم - آبی و مخالف و موافق استمرار می یابد بدون آنکه جامعه طرف لازم را بربندد. جامعه ای که ساعت ها وقتش صرف شنیدن رونوشتی از ماجرا شده اما نتیجه لازم را نگرفته است که آخرش چی؟ که آیا کشف حجاب خانم نامداری در سوییس و انتشار عکسی از وی در فضای خانوادگی را چگونه تحلیل کند؟ چرا سرقت خودرو منجر می شود به رها کردن نوزادی در گرمای تابستان در آن تا از بی آبی و گرما خشک شود و برای چه دزدان که انگیزه مادی داشته اند فکری برای نجات کودک نکرده اند و تا این حد دایره سرقت غیر اخلاقی تر و سنگدلانه تر از قبل شده است تا حدی که به قتل نوزادی شیرین و بی دفاع بینجامد؟ آسیب پذیری خردسالان در برابر تجاوز به عنف و مبحث پر چالش باید یا نباید آموزش های جنسی...

از طرفی گسترش ضریب استفاده از شبکگان ه های اجتماعی نیز بر این «سوژه زدگی» افزوده است و فضای پر سرعت اشتراک گزاری مطالب و عکس ها و جابجایی نقل حوادث و رویدادها فرصت تامل و تدقیق را از مخاطبان ستانده است و دیگر کمتر کسی پیدا می شود که مانند گذشته برای خواندن یک گزارش خوب تحلیلی که پیرامون یک واقعه در مجله ای چاپ می شد وقت بگذارد و یا حتا هزینه آگاهی خود را از همه جوانب بپردازد.

در این بین اما وظیفه نخبگان چیست؟

همراهی صرف با جماعتی که بسیار پر شتاب نیل رسیدن به رخداد دیگری را دارند و با سرعتی تمام میل به ساختن و سردرآوردن از حادثه بعدی را دارند یا نشر تلقی های متفاوت.

شاید در این میان هر صاحبنظری پاسخی داشته باشد اما به زعم صاحب این قلم، نخبگان می بایست از استراتژی «پله و پاگرد» استفاده کنند. به چه معنا؟

پاگرد پله ای پهن است در مجموعه راه پله به نسبت سایر پله ها که هم مانند پله های کم عرض معمولی برای گذشتن است و هم برای کاربردی دیگر یعنی چاق کردن نفس و استراحتی کوتاه برای ادامه مسیر یا گذاشتن بار در دست برای تاملی و کمر راست کردن و ... 

در نتیجه بر اساس این الگو اگر کنش افراد معمولی و کاربران شبکه های اجتماعی را به عبور لاینقطع از پله ها تشبیه کرد اما کنش نخبگان می بایست «ایجاد موقف» برای به نتیجه رسانیدن جامعه و آسیب شناسی ماجرا و رویداد باشد تا جامعه با فهمی افزون تر از قبل و آگاهانه تر گام بعدی را بردارد.

ارائه بحث های عمیق با زبانی عامه پسند و نه الزاماً تئوریک و دانشگاهی صرف، می تواند برای جامعه حساس و گرد آمده حول یک ماجرا بسیار سودمند باشد. از طرفی جامعه ما «جامعه پرونده های باز» است. کمتر پرونده ای در این جامعه بر اثر سوژه زدگی به انتها و نتیجه می رسد که باعث می شود همچنان از ساحت آگاهی های نیمه تمام آسیب زدایی نشود و شهروندان به باروری نگرشی و کنشی نرسند.

آمادگی نخبگان برای ایجاد پاگرد و موقف در رویدادهای متوالی جامعه می تواند آگاهی اجتماعی را روز به روز افزون تر نماید و شهروندانی مسئولیت پذیرتر تربیت نماید که بجای پیش بینی ناپذیری و غیر مترقبه بودن و مواضع موافق و مخالف صرف، دارای چارچوب های انضباطی و رفتاری شناخته شده هستند.

روشنفکری و نخبگی در عصر شبکه های اجتماعی نیازمند بازتعریفی دوباره است ...

برچسب ها: سوژه زدگی
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار