شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۷۴۶۶۸
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۱:۳۸
مجاهد خضیراوی :
شوشان خرمشهر : مجاهد خضیراوی بازیکن اسبق باشگاه استقلال می گوید: گذشته‌ی من مثل یک فیلم یا کتاب همیشه جلوی چشمانم است. ۱۶ساله بودم که آمدم تهران تا مثلا برای خودم کسی شوم. آمدم و خیلی زود درخشیدم و دردانه‌ی استقلال و تیم‌ملی و بلاژویچ شدم، اما یکهو گیر آدم‌هایی افتادم که کمر به نابودی‌ام بسته بودند. باور می‌کنید در یک خوابگاه درب و داغان هر روز نان و ماست جلویم می‌گذاشتند.

 خیلی‌ها من را می‌خواستند. پرسپولیس حاضر بود ۱۰میلیون تومان به من بدهد تا پیراهن‌شان را بپوشم، اما عشق من استقلال بود. برای همین تمام پیشنهادهای نان و آبدار را رد کردم و به شندرغاز قرارداد نان و ماست دل بستم.
*من هم اشتباه داشتم. من هم اسیر جوانی و هیجان شدم، اما یادتان باشد که آن زمان فقط ۱۶سالم بود. هر روز می‌رفتم روی جلد روزنامه‌‌ها و صدهزار نفر در ورزشگاه برایم هورا می‌کشیدند. به خدا از هیچ، همه چیز ساختند تا از یک من شهرستانی ابلیس بسازند. عصر جمعه بود، ما دربی را بردیم و هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم که نصف ورزشگاه یک‌صدا تشویقم کردند. از آزادی که آمدم بیرون، به یک مهمانی رفتم. خیلی‌های دیگر هم در آن ضیافت بودند، اما...
*من بیچاره سیبل آن جشن شدم و تا به خودم بیایم، نشریات عکسم را زدند و صورتم را شطرنجی کردند. نامرد‌ها جوری مرا زدند که دیگر بلند نشوم. من تا قیام قیامت صبر می‌کنم و یقه‌ی آنها را که همه‌ی آرزو‌هایم را له کردند و آبرویم را بردند، بگیرم.
* همه به چشم یک جانی به من نگاه می‌کردند. خداوکیلی می‌توانستم حقم را از فوتبال ایران بگیرم، اما بعضی‌ها مجاهد تنبیه‌شده و خانه‌نشین را هم تحمل نکردند و ضربه‌ی دیگری به من زدند.
* برای من دیگر نه اعصابی مانده، نه حس و حالی. فوتبالی که با پنبه سر مجاهد را برید، به چه درد من می‌خورد. با خودم عهد بسته‌ام تا دم آخر، دوروبر زمین‌های فوتبال آفتابی نشوم.
*بیچاره پدرم یک عمر غصه‌ی من و بچه‌هایش را خورد. اما باز هم دلش پیش فوتبال بود. در آن دربی معروف که استقلال به پرسپولیس باخت و ایمون زاید سه گل زد، پدرم پای تلویزیون سکته کرد و روی دست‌هایمان جان داد. وقتی می‌گویم فوتبال قاتل ما بوده، قبول کنید.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار