بدیهی است که افکار عمومی و دوستداران میراث فرهنگی در مناطق مختلف کشور و از جمله خوزستان حق دارند...
شوشان / فرشید خدادادیان
مدرس دانشگاه
بدیهی است که افکار عمومی و دوستداران میراث فرهنگی در مناطق مختلف کشور و از جمله خوزستان حق دارند در زمینه اخبار و گزارش های ناخوشایند از تخریب میرث فرهنگی و تعرض به محوطه های باستانی و تاریخی حساس باشند.
مشخصه ی اصلی دوستداری میراث فرهنگی، البته پیگیری اخبار و حساسیت بر روی موضوعات مثبت و منفی مرتبط با این حوزه است و بدین ترتیب هیچ عقل سلیمی از افکارعمومی و دوستداران واقعی میراث فرهنگی انتظار ندارد در خصوص اخباری همچون تعرض به محوطه های باستانی و مشخصا آنچه این روزها از تعرض به این محوطه ها در خوزستان بگوش می رسد،بی تفاوت باشد. اما توجه به دونکته در این میان، در بین تحلیل ها و اخبار و مطالب ارائه شده در شبکه های اجتماعی و سایت های رسمی و غیر رسمی محلی قابل توجه و البته تامل است.
نخست اینکه،این بار نیز همچون چند نمونه دیگر چه در خوزستان و چه در دیگر استان های کشور اتفاق رخ داده محل و مجالی شده برای زیر سوال بردن مدیران مجموعه ی میراث فرهنگی استان و شهرستان و تخطئه ی تمامی تلاش ها، کارها و اقدامات متولیان حوزه میراث که در عین مشکلاتی و کمبودهای مالی و نیروی انسانی، فعالان حوزه میراث فرهنگی موافق و مخالف، بیلان عملکرد ایشان را مثبت ارزیابی می کنند.
واضح است که این امر به معنای غیرمسئول بودن و غیرپاسخگو بودن مسئولان از کاستی و کوتاهی و دلایل بروز این گونه حوادث نبوده و نیست. خصوصا اینکه کارشناسان و متخصصان حوزه حفاظت از میراث فرهنگی می دانند که در زمینه پاسداری از این میراث ملی،پوشش اطلاعاتی و اشراف بر پیش زمینه های بروز فعالیت مجرمانه تخریب و تعرض به محوطه های باستانی،مقدم بر برخورد با مجرمان بوده و معمولا نیز اینگونه است که اشراف اطلاعاتی بر افراد سابقه دار و همچنین رفت و آمد های مشکوک در این قبیل محوطه ها از طریق نیروهای بومی و خصوصاً دوستداران میراث فرهنگی،در اکثریت قریب به اتفاق موارد منجر به کشف و کنترل جرم حفاری غیرمجاز قبل از اقدام یا در آستانه اقدام بدان می شود.
معذالک گاه مشاهده می شود که برخی با اهداف خاص با ادعای دوستداری میراث فرهنگی نه تنها از اصل اتفاق رخ داده نگران نمی شوند،بلکه آنرا به اهرمی برای فشار بر مدیران و متولیان رسمی و دولتی حوزه میراث و در اکثر موارد با هدف حذف این نیروها از مسند مسئولیت و جایگزینی خود یا دوستانشان تبدیل می کنند!
موضوع دوم در این زمینه؛تجربه بسیار بسیار تلخی است که همه ما از فاجعه ی جیرفت در سالهای نه چندان دور داریم که با انتشار و عمومی شدن خبر حفاری غیرمجاز و کشف عتیقه، سیلی غیرقابل کنترل از سودجویان به نشانی داده شده مراجعه و با تپه باستانی جیرفت کاری کردند که خاطره تلخ آن برای دوستداران میراث فرهنگی ایران هنوز زنده است.
با توجه به موارد فوق دو موضوع از اولویت های امروز در مواجهه با حادثه ایذه بنظر می رسد؛نخست؛ دوستداری واقعی میراث فرهنگی و چاره جویی برای بستن راه تکرار بر خطر بدور از سیاسی کاری و رویکرد حذفی نسبت به متولیان رسمی با مستمسک قرار دادن چنین اتفاقاتی تلخ، و دوم؛ یادآوری افزایش ضریب پاسداری میراث و پرهیز از دادن نشانی دقیق و روشن با ذکر کیلومتر و مسیر دسترسی به محل وقوع جرم به منظور پرهیز از تکرار حوادثی همچون غارت تپه باستانی جیرفت!