نیروهای امداد و نجات هلال احمر در چذابه به مناسبت اربعین حسینی، تلاش فراوانی برای تردد زائران انجام دادند ولی عاشقانه های آنها در حال رسیدن به خط پایان است و باید با مرز وداع کند.
گروه استان ها، کوثر کریمی: بالغ بر ۷۰ نیروی امداد و نجات هلال احمر از شهرهای سوسنگرد و هویزه استان خوزستان و همچنین هرمزگان، شیراز، اصفهان، کرمان، چهارمحال و بختیاری و تهران در درمانگاه هلال احمر مرز چذابه به زائران حسینی خدمت رسانی می کنند.
این امدادگران به مناسبت اربعین حسینی مراسم دعای زیارت عاشورا را در چادر نمازخانه هنگ مرزی برگزار و در حرکتی زیبا سربازان هنگ مرزی که شیفت خود را تحویل داده بودند به جمع آنها پیوستند.
آمبولانس های هلال احمر حین برگزاری مراسم نیز در هنگ مرزی به صورت آماده باش پارک شده بودند تا در صورت بروز حادثه امکان واکنش سریع و اعزام به موقع را داشته باشند.
کار برای امام حسین (ع) بزرگترین افتخار زندگی
سلیمه مزرعه نجاتگر ۳۴ ساله هلال احمر سوسنگرد در گفتگو با خبرنگار مهر می گوید: هفت سال است که در مرز چذابه خدمت رسانی می کنم و کار برای امام حسین (ع) و زائران این امام را بزرگترین افتخار زندگی خود می دانم.
او که مجرد است و مادر بیمار خود را در خانه تنها گذاشته می افزاید: امروز برای برگزاری مراسم زیارت عاشورای حسینی در نقطه صفر مرزی حضور پیدا کردیم چون دستمان از ضریح مطهر امام عاشقان کوتاه مانده است.
این نجاتگر هلال احمر می گوید: یکی از خاطرات خوب ما طی سال های اخیر این بوده که روز اربعین برای زیارت کربلا راهی شدیم ولی امسال تا این لحظه توفیق زیارت نصیبمان نشده و دلم فقط هوای بین الحرمین را دارد.
تکریم زائران برای حضور در دستگاه عظیم اربعین
امل حمادی دیگر نجاتگر جوان و ۲۳ ساله هلال احمر سوسنگرد که برای دومین سال به چذابه آمده تا خدمات امداد و نجات را به زائران کوی کربلا ارائه دهد، می گوید: اربعین حسینی فرا رسیده دیروز در ایران و امروز در عراق یکی از ادعیه ای که قرائت آن در این روز بیشتر مورد تأکید علمای دینی قرار گرفته زیارت عاشورا است.
او که دانشجو است و درس خود را به عشق حسین (ع) رها کرده است، اضافه می کند: خدمت رسانی به زائران حسینی هر چند که در گروه های امدادی شبانه روزی است ولی خستگی آور نبوده و نخواهد بود؛ شور و عشق حسینی خستگی های آینده ما را هم از بین می برد و چه بسا که خوشحالی از این خوش خدمتی تا سال های آتی همراه ما باشد.
این نجاتگر سوسنگردی یادآور می شود: شاید به زیارت کربلا نرفته ایم ولی حداقل توانسته ایم با تکریم زائران سیدالشهدا (ع) دستی در این دستگاه عظیم اربعین داشته باشیم.
حمادی در پایان می گوید: سال های آینده هم برای خدمت رسانی به زائران حسینی می آیم چون می خواهم که این خدمت رسانی برگ زرینی در زندگی ام باشد و خودم را بیمه آقا امام حسین (ع) کنم.
اشک هایی برای زیارت کربلا
محبوبه جلالی هم دیگر نجاتگری است که برای اولین سال تجربه حضور در چذابه را دارد او هم حال خوبی در کنار دیگر همکاران خود پیدا کرده و می گوید: حس و حال خوبی است که در خدمت رسانی به زائران حسینی فعالیت داشته باشیم و اصلا برایم قابل وصف نیست که بگویم چه حسی دارم.
این بانوی ۳۸ ساله نجاتگر که دو فرزند خود را در خانه تنها گذاشته و برای خدمت رسانی به زائران حسینی ادامه می دهد: عاشق امام حسین (ع) هستم و خیلی دوست دارم که سال های آینده هم برای رسیدگی به زائران حسینی در درمانگاه هلال احمر پایانه مرزی چذابه حضور پیدا کنم.
جلالی در پایان با اشک شوق از نرفتن به زیارت امام حسین (ع) می گوید: خیلی دوست دارم که برای زیارت به کربلا رهسپار شوم ولی تا به حال این توفیق نصیب من نشده است.
از خادمی حسین تا طلب شفاعت
فهیمه شرهانی حمدی جوان ۲۸ ساله نجاتگری که از سوسنگرد به مرز چذابه آمده و ۱۱ روز از خانه دور مانده خیلی به مصاحبه علاقه ندارد و فکر می کند که حس و حال زیارت عاشورا خیلی بهتر از مصاحبه است.
او که با اصرار راضی به مصاحبه می شود و می گوید: سه سال است که برای خدمت رسانی به زائران حسینی در مرز چذابه حاضر و این کار را شاید تنها کار بزرگ زندگی ام باشد که شفاعت امام حسین (ع) را نصیبم کند.
این نجاتگر در پایان با گریه دوری خود را از امام حسین (ع) بیان می کند و می گوید: سال هاست که به زیارت نرفته ام و خیلی دوست دارم یک بار دیگر هم دستم به ضریح اباعبدالله (ع) برسد.
با چشم دل راهی مرز می شویم
ساجده منابی نجاتگر ۲۵ ساله هلال احمر که تنها یک بار زیارت کربلا نصیبش شده می گوید: برای پنجمین سالی است که به مرز چذابه می آیم و خادمی زائران حسینی را در قالب امدادگر هلال احمر انجام می دهم.
او ادامه می دهد: اولین باری که به مرز چذابه آمدم نمی توانستم حس و حال خوب امسال را داشته باشم ولی همان بار اول بود که مرا به این سال ها آورد تا عاشق خدمت رسانی به زائران حسینی باشم.
این نجاتگر اهل سوسنگرد در پایان می گوید: هرکسی که خادم حسین باشد مثل زائری که دلش سوی بین الحرم پر می کشد، هر ساله با چشم دل راهی مرز می شود و قادر به جدایی از این کار زیبا نیست و برای همین پنج سال آمده ام و باز هم خواهم آمد.
ترک درس برای نهمین سال خادمی
سجاد بالشی نجاتگر ۳۴ ساله که درس و دانشگاه خود را رها کرده تا برای خادمی امام حسین (ع) در درمانگاه هلال احمر چذابه حضور پیدا کند نیز می گوید: خدمت به زائران امام حسین (ع) برای من از هر کار دیگری با ارزش تر است، برای همین درس خود را در این ایام رها و برای نهمین سال به چذابه آمده ام.
او در ادامه می گوید: امسال هنوز زیارت کربلا نصیبم نشده و برای همین امروز با دیگر نجاتگران هلال احمر که در درمانگاه هلال احمر پایانه مرزی چذابه فعال هستند به نقطه صفر مرزی آمده ام تا در کنار دیگر حاضران با برگزاری مراسم دعای زیارت عاشورا ارادت خود را به امام حسین (ع) اعلام کنم.
این نجاتگر با سابقه هلال احمر در پاسخ به بیان یکی از خاطرات خوب خودش می گوید: هرچند کاری برای زائران نکرده ایم و قطره ای در دریای عشاق الحسین هستیم ولی همه کارهایم خاطرات خوب است به جز لحظاتی که باید جابجایی مصدومان یا تحویل گرفتن افراد فوت شده را انجام دهیم.
پرکشیدن زیارت عاشورا از نقطه صفر مرزی به کربلا
علی جلالی نجاتگر ۲۴ ساله ای که او هم مانند دوستش درس خود را رها کرده می گوید: اینجا آمده ام تا مثل سنوات قبل برای هفتمین سال متوالی هرچقدر که می توانم به زائران حسینی در قالب کار امدادگری و نجات که به آن مسلط هستم، انجام دهم.
او ادامه می دهد: اربعین رسیده و ما به خاطر خدمت رسانی به زائران کوی عشق در مرز آمده ایم، اینجا نقطه صفر مرزی است و ما دعای زیارت عاشورا را روانه کربلای معلی کنیم.
این نجاتگر جوان می گوید: تا به حال سه بار به کربلا رفته ام ولی خدمت در راه حسین یا زیارت کربلای معلی حسی است که اگر کسی آن را تجربه کرد دیگر قادر به ترک این فضای معنوی نیست.
زندگی معنا ندارد وقتی پای دل پیش حسین باشد
ستار حریزاوی نجاتگر ۳۶ ساله ای که خانه خود را رها کرده تا به زائران حسینی خدمت کند نیز می گوید: برای نهمین سالی است که به چذابه آمدم تا در درمانگاه هلال احمر به زائران حسینی خدمت رسانی کنم.
او ادامه می دهد: وقتی برای امام حسین (ع) کار می کنم هیچ خستگی احساس نمی کنم، کار و زندگی دیگر معنایی ندارد وقتی پای دل پیش معشوق گیر باشد؛ بارها به مرز آمده ام و تا زمانی که عمری باقی باشد باز هم می آیم.
این خادمی که اصلا به زیارت کربلا نرفته در آخر با بغض می گوید: دوست دارم به کربلا بروم ولی امام حسین (ع) گویا مرا قابل نمی داند تا به پابوسش بروم.