شوشان / جمال درویش
یکی از سنت های حسنه دکتر عبدالحسن مقتدایی استاندار سابق خوزستان تشکیل کلاسهای آموزش مدیران و دوره های استاد -شاگردی بود . مقتدایی از بابت غفلت از این موضوع در نظام اداری ما به شدت رنج میبرد و نگران بود . متاسفانه پس از خاتمه دادن به کار ایشان در استانداری این اقدام پسندیده نیز باز به فراموشی سپرده شد .
دوره های استاد -شاگردی بهانه ای شد برای این نوشتار . حافظ شاعر بلند آوازه و لسان الغیب ما ایرانیان در غزلی نغز رابطه استاد - شاگردی را به تصویر کشیده است:
ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی
تا راهرو نباشی کی راهبر شوی
منظور از راهرو شاگرد و منظور از راهبر استاد است . این یک اصل پذیرفته شده در همه جوامع بشری است که هر کس میخواهد در کاری ، حرفه ای ، فنی ، هنری استاد شود باید مدتی شاگردی کند . و درمدیریت اجتماعی و رهبریت این اصل از هر جای دیگری مهمتر است زیرا شعاع تاثیر عمل مدیران از دیگر اقشار گسترده تر است لذا حتی الامکان باید امور جامعه را به کسانی سپرد که مسیر کمال را به تدریج طی کرده و در کوره حوادث روزگار پخته شده اند .
تحقیقا انسانهای مجرب اشتباهات کمتری دارند . دکتر مقتدایی در دوران مدیریت بر استان جمعی از کارشناسان فرمانداری ها و بخشداری ها و دفاتر ستادی را بر اساس ضوابطی انتخاب و علاوه بر آموزش تئوریک به آنها اجازه داد تا در جلسات مختلفی که در استانداری تشکیل می شود شرکت کرده و از نزدیک با نحوه اداره این جلسات آشنا گردند.
وی نام این اقدام خود را شیوه شاگرد - استادی گذاشت . البته شاگردی کردن و شاگرد خوب بودن هم کار هر کسی نیست و شرایطی دارد ما معلمین این موضوع را خوب درک میکنیم و هر روز با چشم خود تفاوتهای دانش آموزان را شاهد هستیم . یکی از شرایط شاگرد خوب بودن "انعطاف پذیری "است آدم متعصب که حاضر نیست در عقاید و رفتار خود تغییر ایجاد کند شاگرد موفقی نیست مدیر موفقی نیز نخواهد شد ! به قول حافظ :
دست از مس وجود چو مردان ره بشوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی
کسی که به مس وجود خود دل بسته است و حاضر نیست در خود تغییری ایجاد کند هرگز رشد نخواهد کرد و به طلا تبدیل نمی شود ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم .
دیگر از شرایط لازم برای شاگردی" تلاش و کوشش" است .آدم تن آسا که در بند خور و خواب است از قافله رشد عقب میماند . قرآن کریم می فرماید لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون. به نیکی دست نمی یابید مگر از آنچه دوست می دارید انفاق کنید .
یکی از ادبای معاصر کشورمان نیز میگوید "آنانکه در زندگی زجر نکشیده اند سزاوار سعادت نیستند" و حافظ در همین غزل می سراید که :
خواب و خورت ز مرتبه خویش دور کرد
آنگه رسی به خویش که بی خواب و خور شوی
و دیگر از شرایط حسن شاگردی "تواضع و فروتنی "است انسان مغرور و متکبر و خود شیفته از آنجا که خود را عقل کل و همه چیز دان تصور میکند خویش را بی نیاز از علم و تجربه دیگران میداند لذا نمی تواند شاگرد موفقی باشد .شاگرد باید خود را تسلیم استاد نماید چون قطعه چوبی در دست نجار
گر در سرت هوای وصال است حافظا
باید که خاک درگه اهل هنر شوی . "
از زاویه دیگر میتوان غزل حافظ را بهانه ای برای توجه به جایگاه اساتید و پیشکسوتان دانست . و صد البته حرمت گذاشتن به استاد تنها به تعظیم و تکریم و سلام و صلوات لفظی نیست بلکه افضل احترامات استفاده از تجارب اساتید است .
سقراط حکیم در دادگاه آتن گفت : من از مرگ نمی هراسم بلکه از نافرمانی از کسی که از من داناتر است میترسم .تبعیت از یک راهنما و بکار بستن نصایح و اندرزهای او احترام واقعی به اوست .قرآن کریم نیز تبعیت عملی را ملاک هدایت آدمی می داند فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون . 38بقره .
متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تجارب و نصایح ریش سفیدان و افراد مجرب در امر حکومت داری مورد بی توجهی قرار گرفت و بلکه برعکس هیچ بزرگی نبود مگر اینکه حرمت او قربانی اختلافات سیاسی شد (از چپ و راست ) و پیش از اینکه به انتقاد او و ادله ای که برای مدعای خویش ارائه میکند توجه شود بایکوت گردید.
اکنون که در آستانه 40 سالگی انقلابمان قرار گرفته ایم فرصتی است تا نگاهی بیندازیم به رفتار مدیران جامعه و ببینیم آیا در فن مدیریت اداری حرکتی به پیش داشته ایم یا به قهقراء اگر نتوانسته ایم مدیرانی کارآزموده و کاردان را برای اداره جامعه تربیت کنیم و هنوز دست به دامان نسل اول و دوم انقلاب می شویم تا دیر نشده است برای این نقیصه باید کاری کرد در پایان سخنی از ریچارد نیکسون یکی از روسای جمهوری ایالات متحده به پایان میبرم شاید تلنگری باشد به مسئولین ، نیکسون میگوید بیش از نیم قرن است که ما به کشورهای جهان سوم تلقین میکنیم که فرزندان خود را به رشته های مهندسی و پزشکی ترغیب کنند در حالی که خود به رشته های علوم انسانی اهتمام می ورزیم !