شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۲۱۹۰
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۳۹۶ - ۲۰:۱۶
منوچهر کرد زنگنه مشاور مطالعات اجتماعی و سیاسی معاونت سیاسی استانداری خوزستان در گفتگویی به جزییاتی از برقراری صلح میان دو طایفه محمدی و محمد موسایی روستای پتک جلالی شهرستان باغملک پرداخته است.

لطفاً در ابتدا مختصری از منازعه دو طایفه اشاره نمایید؟

سرانجام منازعه دو طایفه محمدی و محمدموسایی روستای پتک جلالی توابع شهرستان باغملک در استان خوزستان پس از سه سال پایان پذیرفت. این منازعه در شهریور 1394 در روستای پتک جلالی بوقوع پیوست. هفده فقره قتل و ده ها مجروح و انبوهی از خسارات مالی و مادی را بر خانواده ها متحمل کرده بود. آسیب پذیری کودکان، زنان و امنیت روانی و اجتماعی از دیگر پیامدهای آن بوده است. و در ابعاد شهر رامهرمز و برخی مناطق دیگر تسری داشته است.

فرایند و چگونگی شکل گیری هیات صلح را از سوی استانداری خوزستان توضیح دهید؟

همواره تلاش های بسیاری از سوی بخش رسمی و مردمی برای حل منازعه صورت گرفته بود. اما توافق نهایی حاصل نشد. در تیرماه 1396 از سوی معاونت سیاسی و اجتماعی استانداری خوزستان یک کار گروه هیات صلح تشکیل گردید. این کارگروه از اعضا هیئت علمی دانشگاه تشکیل شده بود. با ورود دانشگاه به بررسی مسئله اجتماعی منازعه، ابعاد و چگونگی و چرایی آن مورد مطالعه قرار گرفت. با رویکرد علمی برای چگونگی دست یابی به یک صلح میان دو طایفه محمدی و محمد موسایی موضوع دنبال گردید. 

تاکید استاندار نیز در همین راستا بر ضرورت مطالعه علمی آن بوده است. اعضا هیات صلح علاوه بر اینجانب، دکتر حسین زاده معاون سیاسی و اجتماعی استانداری، دکتر نواح عضو هیات علمی دانشگاه چمران و دکتر برات وند از مشاوران اصلاح و تربیت زندان ها حضور داشته اند. در این کار گروه معاون سیاسی فرمانداری رامهرمز آقای مهرداد پورگچی نیز عضویت داشته اند. 

لازم به ذکر است که در مرحله آسیب شناسی و بررسی کارشناسی مسئله، دکتر علی بختیارپور عضو هیات علمی نیز همکاری فعال داشته اند. دکتر شاهینی در بخش مردمی نیز فعال بوده و سپس با نظر دکتر حسین زاده به ترکیب هیت صلح ملحق گردید.

فعالیت هیات صلح چگونه پیش می رفت؟

جلسات همواره با حضور و همکاری ارکان رسمی مرتبط ( اجرایی، امنیتی، قضایی و انتظامی) با منازعه تشکیل می گردید. تشکیل جلسات متعدد با بیش از ۲۰ جلسه آسیب شناسی و بررسی در ابعاد مختلف مسله صورت گرفت.

بحث های کارشناسی و رسیدن به یک روش علمی مشخص دنبال می گردید سپس شیوه کار و ابعاد آن نیز طراحی و تعیین گردید. جلسات کارشناسی و بررسی  که با حضور دیگر ارکان مسول از جمله کارشناسان و مسئولان قرارگاه حضرت ابولفضل سپاه ، نماینده و معاون دادستان و معاون عملیات نیروی انتظامی استان صورت می گرفت دنبال گردید. 

فرمانداری ها، نیر وی انتظامی و دادستان ودیگر مسولان مربوطه در دو شهرستان رامهرمز و باغملک مرتبط با استان بوده و همکاری صورت می گرفت. نظر مساعد به تعامل و رویکرد علمی با اریه نشست ها و گفتگو از سوی ارکان رسمی در مرکز استان با کارگروه استانداری موجب ادامه مطالعه و تقویت چشم انداز صلح بوده است.

رسیدن به یک چارچوب صلح چگونه حاصل شده است؟

افراد و چهرهایی علمی، مردمی و رسمی و حقوقی دیگری در بسترسازی اجتماعی برای پذیرش صلح فعال بودند و بعضاً با هیات صلح همکاری کرده اند. با استمرار جلسات، بتدریج چارچوب کار تدوین گردید. برای عینیت بخشیدن به شیوه مورد نظر و ارزیابی  مدل کار، جلسه ای با حضور استاندار محترم جناب دکتر شریعتی برگزار و به مشورت گذاسته شد. لازم به ذکر است که همواره شورای تامین استان مهمترین رکن حاکمیتی و حقوقی ناظر و تقویت کننده بر روند فعالیت ها  کارگروه بوده است. 

بنابراین هیات صلح علاوه بر جلسات متعدد اولیه سپس طی جلسات چندین ساعته با بزرگان و خانواده مقتولین دو طایفه که در زندان بودنند برگزار کرده است. جمع آوری اطلاعات از دوروش گفتگو و پرسشنامه های باز محقق ساخته صورت می گرفت. ضمنا به همکاری صمیمانه ریس زندان مرکزی اهواز جناب اقای کریمی و همکارانشان باید اشاره کرد. 

کار هیات صلح با یک روش اقدام پژوهی و مرجله ای دنبال گردید. پس از بررسی گفتگوها و دادههای هر مرحله و بازخورد آنها گام بعدی تعریف و عملی میگردید. همواره با پرهیز از شتابزدگی ارزیابی صورت می گرفت. گام بعدی کار و گفتگو متناسب با انتظارات و بستر فرهنگی و اجتماعی دو طرف منازعه پیش می رفت. 

گاهی در شهرستان رامهرمز و منطقه محدوده منازعه از طریق تماس تلفنی و یا دیدار حضوری با برخی افراد از جمله برخی بزرگان، نخبگان و تحصیل کردگان دو طایفه گفتگو صورت می گرفت. تا داده ها و اطلاعات لازم بتدریج تکمیل گردد. به کمک ارتباط با افراد و جلسات طولانی با بزرگان و خانواده مقتولین دو طایفه در زندان و بیرون از زندان،  با استخراج دادهها یک طبقه بندی حاصل گردید. 

با کمک یافته ها، چهارچوب یک صلح نامه که با بررسی های دقیق و طولانی و کار کارشناسی و تبادل نظر در میان مجوعه ارکان مرتبط و جامعه آماری طراحی و تنظیم گردیده بود حاصل شده است.

آیا صلحنامه مورد نظر از اعتبار علمی برخوردار بوده است و طی چه فرایندی به توافق طرفین رسیده بود؟

صلحنامه برخاسته از متن داده های حاصل از گفتگوها و مصاحبه ها و پرسشنامه ها با رویکرد علمی بوده است. که با دو طایفه صورت گرفته است. و مولفه های حاصل از گفتگوها با کار کارشناسی مورد بازبینی و ارزیابی قرار می گرفت. بنابراین از پشتوانه کارشناسی و برخوردار از روش علمی بوده است. بنابراین اعتباری علمی داشت.

صلحنامه پس از طرح در شورای تامین و نظر به  پیشنهاد  برای اصلاحاتی در بعد شکلی در برخی موارد آن مجددا از سوی بخش مربوطه مورد بازبینی قرار گرفته بود و برای دومین بار با طرح در شورای تامین استان مطرح و مصوب شد. و اجرای آن نیز از سوی قرارگاه حضرت ابولفضل سپاه طی یک مراسمی تشریفات صلح برگزار گردید. و در مورخه 9 آذر ماه 1396 به امضاء بزرگان و خانواده مقتولین دو طرف رسید و مورد توافق  قرار گرفت.

از منظر جامعه شناسی در خصوص خشونت و خشونت پرهیزی و نگاه مدیریت سازمانی در بعد فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی و سیاسی در استان به آن  را توضیح دهید

قبل از پاسخ باید اشاره کنم که سرانجام با تن دادن به گفتگو بجای گلوله صلح حاصل شده است. پایداری آن نیز با برقرای مناسبات مسئولین با منطقه و طرفای ان در اجرای مفاد صلحنامه باید حفظ شود. یک روی سکه منازعه دو طایفه  عبارت است از ظرفیت فرهنگی این دو طایفه است که می تواند پنجره های امید به صلح را باز نگه دارد. 

زیرا با همه ابعاد حادثه، دو طایفه دارای ظرفیت های اجتماعی و فرهنگی مثبت برخوردارند که با بسترسازی اجتماعی و فرهنگی می تواند در فرایند تقویت پایداری صلح قرار گیرد.

 همکاری بزرگان و نخبگان و خانواده مقتولین دو طایفه برای صلح  موثر و راهگشاه بوده است. بنابراین از همه آنها جای تقدیر دارد که با درک ملاحظات و ضرورت آرامش و امنیت،برای صلح همکاری کرده اند. تلخی حادثه نزاع روی دیگر سکه است که امیدوارم درسی برای جوانان و نخبگان دو طایفه باشد و همچنین برای مسئولین و سیاست گذاران و تصمیم سازان عرصه فرهنگ و توسعه باشد.

 برای  خشونت پرهیزی در جامعه و ایجاد  یک رفتار مدنی و زیست اخلاقی به چگونگی سیاست ها و ساختار نظام آموزشی و سیاسی بر می گردد. تا دیگر شاهد چنین خشونت های دست جمعی نباشیم. چنانچه توجه به توسعه منطقه فراموش شود. صلح و امنیت درمنطقه  آسیب پذیر و شکننده خواهد بود و بازتولید خشونت های مشابه در شهر و روستاها دور از انتظار نخواهد بود. منطقه مذکور با پایین بودن سطح توسعه اجتماعی و اقتصادی آن نیازمند توجه مدیران به امر توسعه را دارد.

 فقر و توسعه نیافتگی منطقه نگران کننده است. امکانات آموزشی و مناسبات آموزشی و فرهنگی ضعیف است. مدرسه یکی از روستاهای محدوده نزاع با بیش از  100 دانش آموز بعضاً روی موکت درس می خوانند و فضای آموزشی آنها نامناسب و ناایمن است. و مجوع سرانه 5 سال آنها کمتراز  900 هزار توان بوده است. 

آیا این وضعیت همان خشونت نمادین و به حاشیه راندن نیست؟ آیا بستر و زمینه خشونت فیزیکی در آینده نخواهد بود؟ آیا چنین کودکانی در آینده یا در بزرگسالی می توانند با شرایط جدید تطبیق و جامعه پذیر شوند؟ ریشه های خشونت را در بافت و زمینه های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی باید جستجو کرد نه الزاماً در قومیت و ....لذا بجای برخورد با ریشه های حادثه، همچنان در شرایطِ بروز حادثه، ناچاراً با پیامدها درگیر می شویم. پیامدها را هم نه با رویکرد علمی بلکه با برچسب و افزایش هزینه های آنها گرفتار و درگیر خواهیم بود.

بنابراین باور به رویکرد علمی و ورود دانشگاه به  بررسی یک مسله اجتماعی می تواند پاسخگوی حل منازعات و مشکلات اجتماعی مشابه باشد. 

تا  با  تکیه بر گفتگو و تعامل بین ارکان مرتبط با مسله در دست یابی به فهم مشترک برای حل آن مسئله راه گشاه باشد.مطالعه علمی حوصله می طلبد، اما در پایان راهکارهای آن پایدارتر خواهد بود.نگاه مدیریت در کشور و ایضاً در استان خوزستان با رفتار سازمانی و علمی فاصله دارد.

 و شرایط اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی در جامعه مسموم و نگران کننده است و در عرصه ساختار سازمانی هم شخص محور و تکلیف مدار است در حالیکه رفتار سازمانی می بایست مبتنی بر مولفه مسئولیت پذیر باشد زیرا عنصر قانون و پاسخگو بودن و برخوردار از اخلاق حرفه ای نفطه قوت آن است و با نگاه سیستمی همه عناصر سیستم دیده می شوند.در حالیکه در مدیریت غیر علمی رفتار شخصی و عوامل بیرونی بر سازمان و مناسبات سازمان سایه و اخلال می اندازد.

 در ساختار مدیریت ها و  حوزه های آموزشی خشونت نمادین و به حاشیه راندن نیز وجود دارد و این رویکرد می تواند زمینه های خشونت عریان و فیزیکی را در جامعه تقویت کند. و سیستم و سازمان اجتماعی را نیز با ناکارامدی و  کژکارکردی روبرو نماید. وضعیتی موجود نیز چنین متصور است. گاهی به مرز فاجعه اجتماعی نزدیک است.

در حالیکه لازمه خشونت پرهیزی و رواداری، شکل گیری گفتمان زیست اخلاقی و مدنی است. و حاکمیت قانون می بایست مرز و معیار امور جامعه باشد از سوی دیگر پیش فرض زیست اخلاقی، و حاکمیت قانون توسعه شهروندمداری و عدالت اجتماعی است.

 در پایان امیدست با تن دادن به قانون و رفتار مسولیت پذیر، صلحی پایدار به پشتوانه سیاستهای توسعه پایدار در منطقه و جامعه نهادینه و استمرار یابد. ظرفیت های مختلفی از افراد  حقوقی و حقیقی در دست یابی به صلح و توافق میان دو طایفه محمدی و محمدموسایی تاثیر و همکاری داشته اند که از همه آنها جای تقدیر و تشکر دارد و انتظار است که همچنان در تقویت صلح و رواداری موثر  باشند.

نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار