شوشان تولبار
آخرین اخبار
شوشان تولبار
کد خبر: ۸۳۳۳۹
تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۴
نوشتاری از حمید آل حمودی
مردم از گفتمان اصلاحات انتظار توسعه و کرامت انسانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارند، نه ترویج کنایه و تهمت و شماتت.
 حمید آل حمودی / فیلمساز و دانشجوی حقوق

جمله مهمی از شـهـیـد آیت ‌الله بهشتی دربـاره ماهیت انقلاب به یادگار مانده که بسیار با ارزش است: انقلاب ما انقلاب ارزش‌هاست.

فضای جامعۀ ایران در سال‌های بعد از انقلاب عموما کاملا اخلاقی و رو به ‌تکامل بود اما به دلایل متعددی، اخلاق سیاسی و به تبع آن اخلاق اجتماعی  به افول گرایید تا اینکه در دوم خرداد اتفاق جدیدی افتاد و فصلِ اخلاق سیاسی ورق خورد و دنیا این ادبیات موقر و منطق محور و صلح طلبانه را شنید. 

اما سلسله اتفاقاتی حادث شد تا شخصی با ادعای ارتباط با ماوراء و داشتن هاله ی نور، رنگ دیگری به اخلاق و ادبیات  سیاسی بدهد و اوج این اخلاق و ادبیات سخیف سیاسی در شب ١۴ خرداد ٨٨ در مناظرۀ میرحسین موسوی و محمود احمدی‌نژاد به منصه ی ظهور رسید، آن شب همۀ مردم ایران دیدند که رئیس‌جمهور وقت علیرغم وظایف رسمی و معنوی که در پاسداری از ارزش‌های انقلاب داشت، چگونه بی محابا نسخه ی اخلاق را نوشت و بعد از انتخابات نیز با  تهمت‌ پراکنی های ناروا و بدون بینه و با بی‌حرمتی‌ به مخالفان (خس و خاشاک)، به ریشۀ اخلاقِ سیاسی و اجتماعی، آسیبی تاریخی زد ... امتداد این نقطۀ سیاه، رسید تا به امروز، جامعه‌ای که روزی ثمین ترین متاعش اخلاق بود، امروز بی اخلاقی در آن تبدیل به یک هنجار سیاسی شد.

اما چگونه باید با بی اخلاقی در عرصه ی سیاسی مواجهه کرد؟

ادبیات سیاسی بعد از جریان دوم خرداد تا حدودی رسم الخط متعالی نوینی برای این موضوع به ودیعه گذاشت، و جانی دوباره به مفهوم اخلاق در سیاست بخشید. لاکن به مرور و در بین چرخ دنده های اصلاح و اصول آسیب دید و مجددا رنگ باخت و ادبیات سیاسی خشن شد و به باور بنده یکی از دلایل اعتراضات مردمی اخیر، وجود و بروز همین خلاء اخلاقی در گفت و شد مردان سیاست ماست. 

مردم تشنه ی صداقت و اخلاق مداری حکومت مردان هستند و چه بسا اگر روز به روز بارشان کمر شکن تر هم بشود، باز به احترام اخلاق و صداقت والیانشان، دم نخواهند زد. 

اما دریغا! ...نه تنها شاهد بی اخلاقی مضاعف هستند بلکه قیمومیت مآبی و حق بجانبی هم در  گفتمان یک سویه آنها موج می زند.

چندی پیش آقای دکتر روحانی، برسر کارمندانی که به میزان حقوقشان معترض بودند همچون یک  پیمانکار فریاد زد: اگر کسی راضی نیست میتواند برود!

اما همینکه امروز ناراضیان به خیابانها آمدند، گفت: اعتراض حق است! و البته پرواضح است که این گزاره از سوی ایشان یک *اعتراف* نیست، بلکه قرار است. همچنانکه باید گفت این اوضاع، اختشاش نیست، بلکه اعتراضی است که سابقا به آن بی اعتنایی شده. 

براستی مردان سه قوه چقدر به اعتراضها بهاء داده اند و چه هنگام با آنها با ادبیات مسالمت جویانه گفتگو کرده اند؟

آقای جهانگیری و به تبع آن اغلب اصلاح طلبان در باب اعتراضات مردمی اخیر اظهار داشتن که در پشت پرده ی این اعتراضات مخالفین دولت پنهانند. اماره قاطعشان نیز اینست: چرا مردم زمان احمدی نژاد اعتراض نکردند که اوضاع اقتصادی بدتر بود؟!

آیا براستی بین این گونه موضع گیری ها و اخلاق مداری سیاسی میتوان نسبت عمیقی بست؟ این اظهارات نوعی فرار به جلو و پاک کردن صورت مسئله است؛ که با ذات اصلاحات (که روحانی بشدت وامدار آنست)مغایر است.

به نظر بنده این نوع ادبیات مغرورانه از زمره ی نبایدهای گفتگو در اصلاحات است؛ این یک خطای سیاسی است که اخیر اکثر اصلاح طلبان مرتکب آن میشوند و مدام توپ را در زمین حریف می اندازند.

بدترین نوع دفاع سیاسی، دفاع از خود است. و بدترین نوع حق نمایی شماتت حریف و  مقایسه خود با اوئیست که اخلاق و ادب  سیاسی نمیداند.

اگر چه همواره عزم و اراده پنهانی برای به حاشیه راندن اصلاحات از رقابت سیاسی و  محدود کردن صحنه به حضور طیفی از اصولگرا های معتدل تا رادیکال وجود داشته. اما اصلاحات نباید به این بهانه منفعلانه  خود را از محتوی اخلاقی تهی کند. با این تصور غلط که از  رهگذر آشفته بازار بی اخلاقی سیاسی جناح رقیب، صاحب کلاهی بشود!  و مثلا اثری بر راندن راست رادیکال از صحنه بگذارد.

یادمان نرود که اصلاحات مبدع اخلاقِ مدارا و خویشتن داری و مفسّر برتری ادب بر سیاست است.

اصلاح طلبی که  مواضع تخریبگرایانه ی  احمدی نژاد را مثل یک بوول۱ و غنیمت سیاسی فصل الخطاب سخنانشان قرار میدهد و بدون توجه به عوارض جانبی آن خویشتن را در ردیف بگم بگم پوپولیستی او تنزل میدهد، ناخواسته اصلاحات را از مفهوم سیاسی خودش تهی میکند.

 مردم از گفتمان اصلاحات انتظار توسعه و کرامت انسانی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارند، نه ترویج کنایه و تهمت و شماتت. 

گو اینکه امروز اصلاحات اگر مسیر را درست میآمد باید به مرحله بازدهی میرسید. باید همه ی آن رویاهایی که به مردم فروخت و مردم بابتش اسکناس هویت سیاسیشان را در صندقها ریختند ؛ به محصولی قابل لمس تبدیل میکرد، که البته نکرد! و تا کنون پاسخی شفاف نیز به جمهورش نداده است. و از این حیث روی لبه ی تیغ است.

ما را به ادبیات تندرویی چون رسایی کاری نیست، وقتی میگوید: نظامی که در برابر خیانت چهره های باسابقه اش در کودتای ۸۸ ایستاد و شکست نخورد و تازه بشار اسد را هم از سقوط نجات داد با شعار چند فتنه گر و بازتابش در کانال تلگرامی بچه مزلف، ساقط نمیشود.

رسایی ها اینگونه اند و برای من قابل درک اند! چیزی که درکش برایم دشوار است اینست که چرا ما بجای همدردی با مردم، انگشت اتهام  را به طرف ناکجاآباد میکشیم؟ این راه و رسم ما نبود.

ما به مردم رویا فروختیم و جریان دیگر مفاتیح الجنان...  واقعا از منظر مردم چه تفاوتی احساس میشود اگر رویای ما محقق نشود، یا اگر نماز باران آنان، ابری در پی نیارد...  با این وصف هر دویمان یاس آفرینیم.

فرانسویان یکصد و پنجاه سال پس از پیروزی انقلاب کبیرشان میوه ی آنرا خوردند اما در خلال این زمان طولانیِ پررنج، با ترسیم افق، قدم به قدم همپای دولتهایی شفاف و پاسخگو، حرکت کردند و شکوفه های دموکراسی را دیدند و البته  همین به آنها  امید و تاب صبوری بخشید.

اما واقعا ما چه کرده ایم که در سایه اش امید و صبوری مردم را سبب شویم؟

 با مردم شفاف بوده ایم؟ افقی برایشان ترسیم کرده ایم؟ سهمی از قدرت را بین مردم تقسیم کرده ایم؟ چه میزان به انها اعتماد کرده ایم؟ چقدر آزادی عمل داده ایم؟ چقدر رفاه و آسایش و امنیت اقتصادی برایشان فراهم کرده ایم؟ 

کی؟ کجا؟ چگونه؟

مضافا ببینید حجم وحشت زایی از اخبار سومدیریت، رانت خواری، اختلاس، فساد اداری و مالی و... که برحه به برحه بیشتر میشود و افق را فراروی مردم تیره تر میکند. 

فرخی سراید:
با فلاکت مملکت از چارسو پُر سائل است 
وز برای این همه سائل کسی مسئول نیست

برایند گفتمان کنایه و تهمت و شماتت سیاسی، همانا یاس است. 
شماتت پتانسیلی از تحدی را بوجود میآورد تا با تاویلهایِ ناصواب بلفعل شود. 

خروجی چنین فضای چیزی جز  قانونمند شدن شرایط صعب و عرصه ی تنگ سیاسی برای اصلاح طلبان نیست. 

از دیگر سو، اوضاعِ متشنج سیاسی امروز و شرایط دشوار معیشتی مردم ایجاب میکند که دوباره گفتمانمان را بر ریل مدارا بنشانیم و اگر حرفی جز شماتت نداریم، بهتر آنست که سکوت کنیم.

چندی پیش محمد باقر نوبخت سخنگوی دولت در واکنش به کمپینی از مخالفان، دقیقا به سیاق احمدی نژاد واکنش نشان داد: اینهایی که گفتند ما پشیمان هستیم کی رای داده‌اند که حالا پشیمان هستند.

آقای سخنگوی اعتدال، این گفتمان هر چی هست، گفتمان اصلاحات نیست!  آیا در مواجهه با یک کمپین مجازی (که مدنی ترین نوع اعتراض است) باید با این ادبیات سخن گفت؟

متاسفانه همه جریانها و عناصر سیاسی در اتاقهای شیشه ای خودشان نشسته اند و در حال سنگ پرانی به همند و نمیدانند استمرار چنین منشی ضمن ایجاد یاس در میان مردم، نهایتا به زیان همه تمام خواهد شد. 

اخیرا در کلیپی که از تجمعات اعتراضی مردم علیه گرانی، منتشر شد؛ این شعار به گوش می رسید: اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!

این شعار به ما میگوید که هیچ ضمانتی برای هیچ مشروعیت و مقبولیتی وجود ندارد که در طول زمان ذایل نشود مگر گفتمان مبتنی بر صداقت، فروتنی و خدمتگزاری.

اگر نتیجه ی مصالحه ی سیاسی اصلاح طلبان با اصولگرایان معتدل تعلیق خواسته های اصلاح طلبانه ی سال ۷۶ باشد، بی شک خانه نشینی اصلاحات کم زیانتر بود.

تجمعات و شعارهای خیابانی، فارغ از عیار مردمی بودنشان، حاوی سیگنالها و دیتاهای مهم و قابل تحلیلی برای دولت، وهمه ی جریانهای سیاسی است. ما را وامیدارد تا طمانینه ی بیشتری در گفتار و کردارمان بخرج دهیم و اعتراضات مردم را فارغ از کمیّتشان به رسمیت بشناسیم.

کاش دوباره الفبای دوم خرداد را مرور کنیم و ادبیات صحیح و نافذ نو اندیشی دینی و سیاسی را از کلام محمد مجتهد شبستری ۲ مشق کنیم.

 این رویکرد نه درمیان مردمی که همّ شان نان شبشان است، واجد پایگاه است، و نه به سود و صلاح اصلاحات است و نه با مانیفست سید اصلاحات که مبنایش مداراست سازگار است.


( bowlکلمه ی)/۱
  (بمعنای امتیاز آوردن که اگر بخاطر بیآورید در بازی وسطی هنگامی که توپ حریف را در هوا می قاپیدیم برای تحقیر او رجز میخواندیم)

۲/ مجتهد شبستری تجسم هرمنوتیک و آزادی در نواندیشی دینی و سیاسی است که فعالانه می اندیشد و راهای نو برای پاسخ گفتن به پرسش های بی شمار نواندیشان دینی در آستین دارد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
شوشان تولبار