نه اینکه خواهان حضور مردم و هزینه دادن در خیابان باشیم، نه اینکه نمی دونیم احتمال تخریب و خراب کاری عده ای هم هست، نه؛ اینا را گفتیم تا حداقل الان تدبیری درست به کار ببندیم، صورت مساله ها را بشناسیم.
شوشان: مرتضی آژند - یادتونه اجازه ندادن خانم ها تو بازی ایران و سوریه به ورزشگاه برن چه موج اعتراضی بلند شده بود، همین بازی هم بهونه ای شد تا خیلی ها تنفرشون از سوریه ها هم نشون بدن، میگفتن ما تو سوریه داریم چیکار می کنیم، نارضایتی از لغو کنسرت ها یادتونه، گشت ارشاد و امثالهم چی، آیا نارضایتی مردم را واقعا به این نوع رفتارها ندیدیم، اسم چهارشنبه های سفید به گوشمون نخورده بود؟
اینها مسائل ساده ای از نارضایتی هاست، آمار فارغ التحصیلان بیکار رو دارین، آمار شاغلین استثمار شده را چی، می دونین تو این کشور چقدر حاشیه نشین هست، چقدر پسر و دختر ازدواج نکرده، چند میلیون زیر خط فقر، می دونین غمگین ترین کشور دنیاییم، به شهرها و روستاهامون نگاه کردین، جایی برای شادی و تفریح هست، جایی برای استراحت هست؟
جولان ژن های خوب، آقا زاده ها، نورچشمی ها، رانت خورها، لابی دارها عصبانی کننده نیست، اختلاس ها چطور، دزدی ها، بزل و بخشش ها، دروغ ها، حرف درمانی ها، تکیه دادن آدم کوچولوها بر منصب ها، بودجه نجومی بی حساب و کتاب برخی نهادها واقعا آدم رو به فکر وا نمیداره، واقعا زور نداره وقتی می بینی که هیشکی سرجای خودش نیست؟
یادتونه 88 فضا امنیتی شد، بازداشت و زندان بردیم، کشته دادیم، محصور و ممنوع کردیم و برخی به بهونه رای ندادن به نماد بصیرت محروم شدن، همین بصیرتی که با حرفاش تو این چند ماه کلی جو روانی ایجاد کرده. 88 گذشت، از آشتی ملی حرف زدیم، گفتیم درسته که مردم حرفی نمی زنن اما دل ها پر از کینه ست، اجازه بدید باب گفتگو باز بشه، وحدت ملی حاصل بشه؛ پاسخ چی بود؛ نه تنها ایده آشتی ملی را رد کردن بلکه نفرت ها را بیشتر کردن، فاصله ها را بیشتر کردن، یادمونه دیگه!
انتخابات شد، مردم باز رای دادن، لیست امید انتخاب شد تا اصلاح کنن، طبق قانون همین کشور اصلاح کنن، با قانون گذاری موانع تولید و اشتغال رو بردارن، با فساد مبارزه کنن، توسعه سیاسی بدن، رفع تبعیض کنن؛ اما در عمل چه کردن، همین که وارد مجلس شدن اصولگرا شدن، سکوت کردن، واسشون هم مهم نبود چرا مردم بهشون رای دادن، مردم چرا دوباره به صندوق رای اعتماد کردن، نفهمیدن که کشور به اندازه کافی اصولگرا داشت و برای اصلاح رای گرفتن، در آخر هم دستاورد لیست امید شد نا امیدی، شد نا امید کردن مردم از اصلاح امور، شد دامن زدن به فضای بی اعتمادی، شد مجلسی برای هیچ.
همین انتخابات چند ماه پیش ریاست جمهوری یادتونه، چه وعده هایی داده شد، قرار بود تحول اقتصادی ایجاد بشه، وزیر زن باشه، اقلیت ها وارد کابینه بشن، از محصورین رفع حصر بشه و .. یادتونه شور و شوق و سرزندگی بین مردم رو، همه باور کردن که این دفعه قرار اتفاقاتی به نفع مردم رخ بده؛ اما در عمل گردش به راست کردن، وعده هاشون فراموش شد و به همه چیز پشت کردن، تنها گفتن خواستیم نزاشتن، خواستیم نشد، در آخر هم نشد که نشد. خب مردمی که چنین رفتارهایی را میبینن حس بازیچه بودن بهشون دست میده، میفهمن که فقط وقت انتخابات مهم میشن، درک میکنن که از صندوق های رای هیچ تغییری حاصل نمیشه، میفهمن خوب هم میفهمن.
مشکلات محیط زیستی، گرد و غبار و آلودگی، بی آبی، مهم تر؛ بحران عجیب و غریب موسسه های مالی رو هم در نظر بگیرین تا تنوع اعتراض ها دستمون باشه، تا بدونیم کسانی که امروز توی خیابونن مردمی هستن که نارضایتی ها مختلفی دارن، بدونیم مشکلات صرفا اقتصادی نیست، کار آمریکا، اسرائیل و عربستان هم نیست، مردمی که تو خیابونن از شرایط ناراضین، جوابشون هم امنیتی کردن فضا نیست، جوابشون شنیدن صداشونه، جوابشون حوصله کردنه، جوابشون شنیدن درده.
جوابشون اقدام های فوری هر چند کوچکه، مگه نمیگیم مشکل اقتصاد و بیکاریه، خب چرا مجلس وزیر اقتصاد، کار و یا هر وزیر دیگری رو هنوز استیضاح نکرده، چرا بودجه نهادهای خاص را لغو نمیکنه، نمیشه قول فضای بازتری داد، نمیشه گفت پول موسسه ها کجا رفته، نمیشه پول مردم را داد، نمیشه و ..
نه اینکه خواهان حضور مردم و هزینه دادن در خیابان باشیم، نه اینکه نمی دونیم احتمال تخریب و خراب کاری عده ای هم هست، نه؛ اینا را گفتیم تا حداقل الان تدبیری درست به کار ببندیم، صورت مساله ها را بشناسیم، میگیم مردم از ندیده شدن خسته ان، میگیم از روند اداره کشور ناراضین، میگیم تجربه 88 نشون داده برخورد امنیتی مشکل رو در بلند مدت حل نمیکنه، میگیم مردم را مقابل مردم قرار ندیم، میگیم کینه ها را بیشتر نکنیم، میگیم تدبیری بیندیشیم مردم چگونه اعتراض کردن را تمرین کنن، مسئولین هم تمرین انتقاد پذیری و اصلاح امور را.