به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، نیم قرن مبارزه، مجادله و مسامحه در راه ایجاد، رشد و تثبیت آرمانی به نام جمهوری اسلامی. این خلاصه و عصاره زندگی مردی است که در سده معاصر، از تاثیرگذاران غیرقابل انکار سیاست و اقتصاد ایران بوده است.
نهالی که سال 1342در خاک باور مردم و به دست روحانیونی چون آیت الله هاشمی رفسجانی کاشته شد، در بهمن 57 سر از خاک برآورد و گرچه تا ثمردادن راه درازی در پیش دارد اما در سایه آن می توان چشم انداز روشنی برای ایران امید داشت. دو دهه مبارزه برای آرمانی که آزادی و آبادی ایران را در ذهن علی اکبر هاشمی رفسنجانی ترسیم کرده بود، او را در زمره حلقه نخست معتمدان بنیانگذار انقلاب قرار داد.
پس از پیروزی انقلاب هم، بحران های تعریف شده این حرکت چون جنگ و تحریم تحمیلی «آشیخ اکبر» را نه از پای نشاند که تا پای مرگ کشاند. چهاردهه حضور پررنگ در سطح نخست قدرت و تجربه ریاست مجلس، دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام، از آیت الله هاشمی رفسنجانی تکیه گاهی مطمئن برای نظام و مردم ساخت. تکیه گاهی که یکسال پس از درگذشت او، نیاز به سیاست ورزی و مصلحت سنجی هایش بیش از همیشه احساس می شود و این نیاز، ضرورت پرداختن به میراث چهل سال حضور مستمر آیت الله در جمهوری اسلامی را ضروری می نماید.
نوع سیاست ورزی آیت الله هاشمی امکان قضاوت تاریخی «صفر وصدی» درباره او را دشوار می سازد. از دیگر سو حضور پررنگ او در تصمیم گیری ، بحران ها، سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها به گونه ای است که هم کاستی های بسیاری را می توان متوجه او دانست و هم دستاوردهای فراوانی را می توان به سردار سازندگی نسبت داد. مرور سه بازه زمانی در چهل سال فعالیت سیاسی آیت الله هاشمی رفسنجانی، می تواند دستاوردها و کاستی های او را بهتر نشان دهد.
**انقلاب و نقش بی بدیل شیخ اکبر
23 بهمن 1357 و یک روز پس از پیروزی رسمی انقلاب ایران شورایی با عنوان «شورای انقلاب» به صورت علنی اعلام موجودیت کرد که حجت الاسلام هاشمی از بنیانگذاران و مهره های اصلی آن شورا بود. تصمیم های این شورا از فزونی بحران ها در ابتدای انقلاب کاست و تندروی های بسیاری را مهار کرد. تشکیل دولت موقت، کمیته موقت انقلاب اسلامی، تدوین اساسنامه سپاه پاسداران، ملی شدن بانکها، سامان بخشیدن به دادگاههای انقلاب، بررسی پیش نویس قانون اساسی و از همه مهمترآماده سازی کشور برای برگزاری همه پرسی در رابطه با نظام جمهوری اسلامی مهمترین دستاوردهای شورایی بود که آیت الله هاشمی از تصمیم گیران اصلی آن محسوب می شد. شورایی که مقدمات شکل گیری نظام جمهوری اسلامی را در قالب دولت، فراهم آورد. نظامی که برای تثبیت جمهوریت آن، آیت الله هاشمی رفسنجانی و دیگر انقلابیون حضور احزاب را ضروری تشخیص دادند و حزب جمهوری اسلامی تشکیل شد که از موسسان اصلی آن آیت الله هاشمی بود. تدوین قانون اساسی تازه ای که هم معیارهای مردم سالاری و هم شعائر دینی در آن لحاظ شده باشد، با کمک حجت الاسلام هاشمی آغاز شد.
خرداد ماه سال 59 نخستین مجلس شورای اسلامی در ایران تشکیل و معتمدترین فرد روزهای پرآشوب انقلاب به ریاست آن رسید. به گواه مورخان انقلاب، مجلس نخست شورای اسلامی به لحاظ حضور و تنوع سلایق و عقاید پر تنش ترین جمع در بهارستان پس از انقلاب بوده و برقراری تعادل میان این سلایق و عقاید به ریاست حجت الاسلام هاشمی بر آن اهمیت ویژه داده بود. مدیریت هاشمی طی دوران قبل و پس از پیروزی انقلاب، امام خمینی (ره) را به سپردن فرماندهی کل قوا و مدیریت جنگ به شیخ اکبر قانع ساخت؛ اقناعی نتیجه آن پایان جنگ با همه حاشیه هایش بود. برهه جانشینی رهبر پس از درگذشت امام که می توانست به بحرانی برای انقلاب نوپا تبدیل شود، به اذعان بسیاری از چهره های سیاسی آن سال ها با درایت آیت الله هاشمی به آرامی برای ایران سپری شد.
**ریاستی برای سازندگی
آیت الله هاشمی رفسنجانی در حالی سال 1368 رییس جمهور ایران شد که هشت سال جنگ نابرابر علیه ایران، کشور را تا مرز ویرانی پیش برده بود. آبادی این ویرانه مردی چون هاشمی می طلبید. سازندگی با وجود اتحاد جهانی علیه ملتی به دشواری پیش می رفت، آیت الله هاشمی از همان ابتدای پیروزی انقلاب و خلاف بسیاری از انقلابیون تند آن روزها، مذاکره برای پیشرفت را موضوعی ضدانقلابی و کاری بیهوده نمیدانست. سیاست های پس از پایان جنگ در عرصه بین المللی هم با پیگیری چنین نگاهی، به گسترش روابط ایران با کشورهای جهان به ویژه ملت های مستقل انجامید.
گرچه سیاست های تعدیل اقتصادی و بازارهای آزاد دولت اول آیت الله منتقدان فراوانی در کشور یافت، اما از دیدگاه سردار سازندگی تنها مسیری که می توانست اقتصاد بحران زده آن روزهای ایران را آرامش بخشد و افق های پیشرفت حداقلی را برای ایران ترسیم کند، چنین سیاست هایی بود. منتقدان آن روزهای رییس جمهوری وقت، تنها برنامه های اقتصادی او را هدف انتقاد نداشتند، بسیاری دولت های هاشمی را به سبب کند بودن در مسیر آزادی های مدنی و سیاسی مورد نکوهش قرار دادند. دو دهه بعد هم منتقدان آن روزهای هاشمی که او را عالیجناب سرخ پوش خطاب می کردند و از ثروت های افسانه ای او داد سخن می دادند و هم شخص آیت الله به نقطه اعتدالی در مسیر تندو تیز سیاست رسیدند تا ایران از آسیب این تندروی ها در امان بماند. هزاران سازه و زیرساخت، آبادی هایی که در خرابی های به بار آمده از جنگ به چشم نیامد و حتی رسیدن به همین نقطه اعتدالی دستاورد هشت سال ریاست آیت الله هاشمی بر دستگاه اجرایی بود.
** سکوتی برای ایران
دو سال پس از پایان ریاست جمهوری، آیت الله هاشمی که خطر تندرویِ رادیکال های چپ و راست را از ایدز هم برای کشور خطرناک تر می دانست، در انتخابات مجلس شرکت کرد، انتخاباتی که به نوعی نقطه آغاز بی مهری ها در حق استوانه انقلاب بود. شرایط پیش آمده اما پس از این انتخابات، آیت الله را از حضور در مجلس ششم بازداشت. هاشمی در برابر بی مهری ها و هجمه های موجود مدافع خود نبود، برای حراست از دستاوردهای انقلاب، مصلحت نظام را در سکوت خود تشخیص داد و در مجمعی به همین نام به فعالیت پرداخت. این سکوت را شاید بتوان میراث دهه سوم حضور هاشمی در قدرت ایران دانست.
پایان اصلاحات و آغاز زمزمه های حضور کسانی در سطح اجرایی کشور، آیت الله را از آینده انقلاب بیمناک و به شرکت در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ترغیب کرد. شکست در این انتخابات اوج تندخویی های رسمی و علنی علیه آیت الله بود. بی مهری هایی که در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به اوج خود رسید اما واکنش هاشمی همان بود که باید می بود؛ پدرانه از آنچه گفته شد گله کرد و عبور تکاپوی آیت الله در دوران مبارزه برای انقلاب، مجادله برای رشد و صبوری برای حراست از آن؛ هاشمیِ متفاوتی برای مردم ایران ساخت که تشییع باشکوه پیکرش در 19 دی ماه 1395، گوشه ای از آگاهی مردم درباره واقعیت آیت الله بود. واقیعتی که به دور از بزرگنمایی و هجمه های این سال ها، تلاش کرد تا با آنچه در توان و توانایی دارد از انقلاب، نظام و ایران حفاظت کند.
/ایرنا