روزنامه جمهوری اسلامی در باره ریشه اعتراضات اخیر نوشت:اصل اعتراض به بعضی مشکلات اقتصادی از جمله سوءاستفاده بعضی موسسات مالی و اعتباری امری طبیعی بود و چیز تازه ای هم نبود.
حرکتی که در روز پنجشنبه هفتم دیماه در مشهد با شعار علیه رئیسجمهور شروع شد، سوءاستفادهای بود که از همین نارضایتیها توسط رقبای دولت صورت گرفت ولی آن تزریق ناامیدی و گستاخی که هر دو را مخالفان دولت انجام داده بودند، عدهای دیگر را به صحنه آورد و شعارها تغییر کرد و به اقدامات اغتشاشگرانه علیه مقدسات منجر شد.
این تحرکات غیرعادی و خلاف موازین با سرعت به شهرهای کوچک هم سرایت کرد و در همین مرحله بود که دشمنان خارجی و عناصر ضدانقلاب و منافقین هم سوار بر موج پدید آمده شدند و از وضعیت به وجود آمده توسط خودیها سوءاستفاده کردند. ضمناً همان کسانی که مدتها بود به جامعه ناامیدی تزریق میکردند، رنگ عوض کردند و با سخنانی از قبیل اینکه «اعتراض، حق مردم است ولی نباید اغتشاش کرد» تلاش کردند خود را از اتهام موج سواری تبرئه کنند.
نکتهای که باید به آن توجه شود و دستمایه تجدیدنظر در روشها باشد این است که اغتشاشات اخیر به همه ثابت کرد که در نظام جمهوری اسلامی، راه احقاق حق، اعم از حق اقتصادی یا سیاسی و یا فرهنگی، اقدامات خلاف قانون و خلاف مصالح کشور نیست. همه باید با توسل به راهکارهای قانونی به دنبال احقاق حق خود بروند و از این مسیر به نتیجه برسند. پیمودن این مسیر البته دشوار است ولی هم سالم است و هم نتیجه بخش.
مسئولان نظام اگر با عناصری که در سالهای اخیر به جامعه ناامیدی و گستاخی تزریق کردند برخورد قانونی و قاطع نکنند به نظام و ملت جفا کردهاند. این عناصر باید بفهمند که این قبیل اقدامات، کمک به دشمنان نظام و بدخواهان مردم است و خسارات زیادی به کشور و انقلاب و ملت وارد میکند. به همین دلیل هر کس مرتکب چنین تخلفاتی شود باید تاوان سنگین آن را بپردازد تا بار دیگر مرتکب این خلاف نشود.
کار دیگری که مسئولان باید انجام دهند سرعت عمل در رسیدگی به خواستههای درست و قانونی مردم است. این روش نادرست که بعد از عبور از هر حادثه، از ریشههای آن هم عبور میکنند و همه چیز به فراموشی سپرده میشود، در دراز مدت برای کشور گران تمام خواهد شد. مسئولان نظام باید در این روش تجدیدنظر کنند.
تجدیدنظر در نوع نگاه به همدیگر، اساسیترین نیاز امروز جامعه است. مسئولان نظام به این واقعیت توجه کنند که جذب، هنر است نه طرد. کینهها را باید کنار گذاشت و نیروهای باسابقه را باید به همراهی و همکاری فرا خواند. جامعه ما نخبههای زیادی دارد که بسیاری از آنها مطرودند و دلیل درستی برای طرد آنها وجود ندارد. به ابوالمشاغلها میدان دادن و عناصر محدود را جا به جا کردن مشکلی از جامعه حل نمیکند.