مصطفی حلالی
گرد و خاک و ریزگردها مشکل چندین ساله مردم خوزستان است که این روز ها به اتفاقی عادی در زندگی آن ها بدل شده است که سلامت مردم را به خطر انداخته و سالیان سال، مسئولین چه در استان و چه در سطح کشور راه حل اساسی برای آن ارائه ندادند و زمانیکه گردو غبار خفیفی به آسمان تهران برسد مسولین بفکر چاره می افتند که چه باید کرد آیا تمام کشور فقط تهران است؟ این در حالی است که سال هاست فریاد های مردم خوزستانی که بر روی نفت و انرژی خوابیدند به گوش کسی نمی رسد.
گرد و خاک خوزستان، بحرانی برای استان شده است اما بحران اصلی ، بحران در مدیریت بحران خوزستان است؛ مدیریتی که باید در شرایط ویژه تصمیماتی اتخاذ نماید که کمترین آسیب به استان و شهروندان وارد شود اما در تصمیمات دقایق آخر، سردرگمی های فراوانی برای شهروندان ایجاد کرده است.
بعنوان مثال چگونه است که نمی توان حتی یک روز جلوتر هوا را پیش بینی کرد پس هواشناسی و دستگاه هایش برای چه فعالیت می کنند. چگونه است بعد از پیش بینی ضد و نقیض وقوع گردوخاک، مدارس یک تایم خاص تعطیل می شود اما تایم دیگر نه؟ مگر در زمان بین تعطیلی تایم قبل و بعد چقدر زمان است که آنموقع هوا سالم است اما بعد هوا غیر سالم؟ پس سلامت مردم، دانش آموزان و دانشجویان چه؟ کارمندان ادارات چرا باید سردرگم تعطیلی و یا غیر تعطیلی باشند. آغاز بکار ادارات 2 ساعت دیرتر کاری من درآوردی است اگر هوا آلوده است پس برای همه آلوده است کوچک و بزرگ ندارد. نمیدانیم آیا مدیریت بحران استان خون کارمندان ادارات خوزستان را رنگی تر دیده یا گمان کرده است آن ها خاک شش دارند؟
همه میدانند گرد و خاک پدیده ای آنی نیست که نشود آن را پیش بینی کرد. آنچه پیش بینی گرد و غبار را در استان با مشکل مواجه کرده سیستم ها و دستگاه های فرسوده ای است که قادر نیستند پیش بینی درستی انجام دهند. این گفته را خود مدیر کل هواشناسی خوزستان هم تایید کرده است.
در نبود یک مدیریت یکپارچه در استان شایعات در فضای مجازی به شدت گسترش یافته و هر رسانه ای به نقل از خود و یا بر اساس شنیده ها ، تعطیلی مدارس و ادارت را اعلام و یا تکذیب می کند. اینها برگرفته از نبود تصمیم گیری و اطلاع رسانی در زمان مناسب است تا مردم آسیب نبینند و هرکسی نتواند به نقل از خود و منابع آبکی مدارس و یا ادارات را تعطیل کند.
اوج بی تدبیری مسئولین زمانی است که با وجود اینکه اطلاع دارند گردوخاک از منشا خارجی وارد استان می شود میگویند مدارس تایم خاص تعطیل و تایم دیگر غیر تعطیل! این چه نوع مدیریتی است آیا تصمیمات نباید کارشناسی شده باشد تا سلامت مردم آسییب نبیند.
نتیجه تصمیمات نادرست و اشتباه مدیران در استان، بی اعتمادی مردم به دستگاه های متولی و پاسخگو است آنچه اکنون در ذهن شهروندان تداعی می شود بی کفایتی مجموعه ای است که مسؤل پاسخگویی در چنین شرایطی است.
در این چند روز طوفان خاک آمد و مردمان بیدفاع خوزستان بهجای اکسیژن، خاک قورت دادند و عوارض آن را هم فقط علوم پزشکی میداند و بس. مردم مظلومی که سالهاست با این خاک و همراه همیشگی خو گرفته اند و همهی رنج و درد و مریضی آن را با خود یدک میکشند اینروزها غم خود را با طنز، شعر و پست در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند تا گوش شنوایی پیدا کنند، اما جالب اینجاست آنهایی که مسئولیت اداره امور را بر عهدهدارند هم انگار مثل مردم فقط به موضوع عادت کردهاند و دیگر هیچ.
چند نکته قابل تامل:
- بهراستی مدیریت کردن آنهم از نوع بحران و بحرانی! باید چگونه باشد؟
- مدیریت بحران به جزء اعلام تعطیلی مدارس و ادارات قبل و حین بحران چه وظیفه ایی دارد؟
- مدیریت بحرانی که ما دیده ایم قبل از وقوع گردوخاک فقط اعلام میکند که دارد خاک می آید و منشا یا داخلی است یا خارجی است؟ البته چندین بار هم تصمیم هایش به برکت پیش بینی های هواشناسی خوزستان یا اشتباه شده یا مدیریت بحران خود غافل گیر شده و یک روز زودتر یا دیرتر گردوخاک شده و همه استان را سردرگم کرده است.
- سوال اینجاست؟ چرا پس از وقوع بحران گردوخاک تصمیمات لازم اتخاذ نمی شود که بی برنامگی و عدم اطلاع رسانی درست به مردم تصحیح شود تا شاهد سردرگمی مردم در تعطیل بودن یا نبودن مدارس و ادارات نباشیم.
- مدیریت بحران مگر چیست؟ یعنی تجمیع اطلاعات درست از اوضاع، رصد وضع موجود و اتخاذ درستترین تصمیمها در مواقع بحرانی.
- دلایل دیگر می شود به تصمیمات جزیره ایی، نبود سیستم مدیریت یکپارچه، نا هماهنگی بین بخشی، نبود برنامه از پیش تعیین شده و هزاران دلیل دیگر که خود نیاز به نوشتن کتابی با عنوان نحوه صحیح مدیریت بحران؟! دارد اشاره کرد.
سخن آخر: گرد و خاکی که این روزها شهروندان خوزستانی را با مشکلاتی عدیده ایی روبرو کرده است، بی شک اگر چنین شرایطی در هر استان دیگری اتفاق می افتاد کمترین برخورد مردم با این وضعیت، تجمع و اعتراض به مدیران ضعیف و ناکارآمدی بود که در سال های گذشته و امروز سبب تشدید و ایجاد چنین بحرانی شده اند. پس بهتر است مسؤلین از صداقت، مهربانی، وفاداری، تحمل، همراهی و هزاران خصلت خوب مردم خوزستان سوء استفاده نکنند و تا دیر نشده علاجی برای زخم گردوخاک و ریزگرد پیدا کنند.
کی مرده کی زنده است
جناب آقای بابک جهانبخش مردم نجیب و شریف خوزستان از جناب عالی تقاضایی دارند که امیداریم محقق گردد
تغییر نام اهنگ ی ساعت فکر راحت را بنام خوزستا نامگذاری کنید
یه استان متروکه شدم باقیه عمرو با خودم کنار میام تا که تمومشه
خاک های رو قلبم میگه سرمایه ام گذشت دیگه چیزی نمونده که حرومشه
شدم یه شهر نیمه جون ویرونیمو کسی ندید فقط میخواستن که پول بدم
یه عمر حواسم به همه بوده ولی بی دقدقه گذشتن از حاله خرابم
من چه به جنگم چه نجنگم کل این استانو باختم
چه بمونم چه نمونم از خودم همه کشور رو ساختم