علی پورجعفر
قریب دو سال از انتخاب آقای علی گلمرادی به نمایندگی مجلس شورای اسلامی گذشته است. دو سالی که زمان خوبی برای بررسی کارنامه وی ، ارزیابی و نقد عملکردش می باشد. نقدی بی پرده برای تجربه اندوزی نسل جوان و کاهش خطا در آزمون های مهم پیش رو.
بدیهی است این نوشته مقدمه ی این قلم و آغازی برای ادامه نقد توسط منتقدین خواهد بود.
خوشبختانه و به لطف وجود فضای مجازی، بسیاری از فیلم های تبلیغاتی گلمرادی همچنان در دسترس بوده و شعار های زیبا و دهن پر کن وی قابل دسترسی ست. شعارهایی که اکنون که عمر مجلس دهم در سراشیبی نیمه دوم است، باید بررسی و میزان عمل به آنها سنجیده شود.
مهمترین بخش از شعارهای آقای گلمرادی توجه به اشتغال بومیان و کوتاه کردن دست غیر بومی ها از مشاغل منطقه بود. جوانانی که به هر دری می زدند تا شغل پایداری پیدا کنند و بر غول بیکاری و فقر غلبه کنند. عملکرد گلمرادی نشان می دهد که تاکنون و در این دو سال گذشته هیچ اشتغال پایدار معنا داری در منطقه با تلاش انحصاری وی ایجاد نشده است.
هیچ امتیاز خاصی در آزمون های رسمی کشوری برای بومیان در نظر گرفته نشده است و از مجموعه سخنرانیهای زیاد وی نیز نشانه ای برای نیل به این هدف دیده نمی شود.شرکتهای عظیم پتروشیمی بر همان منوال گذشته به کار خود ادامه داده و کوچکترین تفاوتی میان بومیان و غیر بومیان قائل نشده اند و این همه نشان از عدم توان و ظرفیت وی در بکاربستن و عمل کردن به مهمترین فرایندی است که برای خود تعریف و بر مردم عرضه کرده بود !
از سویی گلمرادی با قاطعیت تمام سخن از کوتاه کردن دست مدیران پروازی و غیر بومی از صنایع منطقه می زد. حتی در یکی از سخنرانی های تبلیغاتی خود وعده برخورد با مدیران پروازی را در پای هواپیما میداد! اما عملکرد وی در دو سال نمایندگی چه بوده است؟
آیا حتی یک مورد ، مؤکداً حتی برای یک مورد توانست به وعده ی خود عمل نماید؟
در ماههای نخست پس از پیروزی در انتخابات، گلمرادی با عدول از شعار خود اذعان داشت که انتصاب مدیران بومی کمی سخت است. اما بر خلاف انتظارات مردم نه تنها تاکنون یک انتصاب بومی را موجب نشده بلکه نتوانسته است حتی مدیران نالایق غیربومی را با مدیرانی توانمند تعویض کند.
علاوه بر تحمیل مدیران غیر بومی، متاسفانه ناتوانی در لابی موثر با وزرا و مدیران کشوری موجب شده است که بسیاری از ادارات شهرستان با سرپرست اداره شوند و در مواردی دست مدیران استانی را برای اجحاف مؤثر و عدم استفاده از مدیران پر توان منطقه باز گذارده و هیچ حمایت صادقانهای برای بهره بردن از توان نیروهای شاخص منطقه بعمل نیاورده است.
حضور در ساختار قدرت باید با ارتباطات گسترده و قدرت چانه زنی بالا همراه با صداقت شود. وقتی این ارتباطات ضعیف باشد قطعا آسیبهای جبران ناپذیری بر بدنه بوروکراتیک شهری وارد می شود.
اتفاقی که در اداره ورزش و جوانان ، فرمانداری ، آموزش و پرورش ، شهرداری ماهشهر و ادارات دیگر مشاهده شد(که در جای خود و نوشته ای مستقل بایستی شفاف تر توضیح داده شود) و متاسفانه نماینده شهرستان هیچ گونه برخورد قاطع و مدبرانه ای با موضوع نداشت.
انتخاب فرماندار جدید ماهشهر اگرچه از میان نیروهای همسو با دولت است، اما به راستی نیرویی توانمند و همسو و جوانی که بومی این شهر باشد در فرمانداری وجود نداشت و ندارد؟ آیا به راستی نماینده شهر توانایی تاثیر در انتخاب فرماندار را ندارد؟ آنچه بدیهی ست اینکه علی گلمرادی بر خلاف ظاهر امر که از یکی از مدیران خوشنام منطقه حمایت میکرد، اما در باطن با انتصاب آقای بیرانوند موافقت کرده و بار دیگر ناتوانی یا بیمیلی خود را در انتخاب مدیران بومی نشان داد.انتصابی که قطعا درصورت بومی بودن ، خیر و منفعت آن برای مردم بود.
اخیراً نیز نامهای از علی گلمرادی خطاب به وزیر کشور منتشر شده است که فردی به نام کیامرث باج را برای انتصاب به فرمانداری ماهشهر به وزیر مربوطه معرفی میکند.در صورت صحت چنین نامهای باید گفت مرزهای بیتدبیری فرسنگها جابجا شده است.اولا نامه به وزیر کشور دخالت دادن وزیر در کار استاندار خوزستان است و قطعا عواقب خوبی برای گلمرادی در پی نخواهد داشت و بلاشک ارتباط وی با استاندار را مخدوشتر خواهد کرد.
ثانیاً وی به معرفی فردی اقدام کرده و از وی تعاریف عجیب میکند که سه دوره صرفاً در مجلس شورای اسلامی رییس دفتر( شما بخوانید منشی) نمایندگان بوده است.
حال چگونه ایشان فردی غیر بومی را آنهم با این سابقه، مناسب و لایق فرمانداری ماهشهر، با این حساسیت قومی و اهمیت استراتژیک دانسته، جای سوال جدی دارد. از سویی احتمال هم دارد که ایشان در تعارف و رودربایستی با این فرد دست به چنین کاری زده که عذر بدتر از گناه است که نماینده شهر بخواهد ملاحظات اینچنینی را بر مصلحت شهروندان رجحان دهد.
اما از طرفی با اغماض از اینکه ارسال چنین نامهای و بیمحلی به آن از سوی وزیر کشور باعث کسر شأن مردم فهیم ماهشهر است، باید عدم صداقت گلمرادی را نیز در نظر گرفت.
چگونه است که ایشان به گروههای سیاسی ریشهدار ماهشهر قول صحبت با استاندار را برای کمک به تصدی فرمانداری توسط یک مدیر موفق و خوشنام میدهد اما از سویی چنین نامهای نگاشته میشود و از سوی دیگر با انتخاب فردی دیگر همراه شده و ابراز خوشحالی میکند؟! در تازهترین مورد نیز در ماجرای پرحاشیه انتصاب رئیس آموزش و پرورش ماهشهر متاسفانه علی گلمردای به جای اقناعسازی فرهنگیان و مردم عادی بخاطر ترجیح یک مدیر غیربومی بر خاکخوردههای این شهر، رویکرد فرافکنی و انداختن تقصیرات بر گردن فرهنگیان ماهشهر و گزینههای بومی تصدی این سِمَت را پیشه کرد. قطعاً در آینده نزدیک تحلیل مفصلی از این ماجرا ارائه خواهیم داد.
از سویی حواشی گسترده اخیر بر سر نارضایتی از عملکرد وی موجب شد تا بخش بزرگی از توانایی فردی گلمرادی برای مقابله با حاشیه ها هدر رود که معمولأ دست یازیدن و دل سپردن به حرکت های پوپولیستی تهی از محتوی می تواند مؤید این ناکامی ها باشد.
فتنهگر خواندن معترضان به خود، اوج به حاشیه رفتن این نماینده مجلس بود. خطایی که صدای اعتراض ائمه جمعه را نیز درآورد و انتقادات بسیاری برانگیخت.
به نظر می رسد ناتوانی در عمل به شعارهای پیش از انتخابات و نیز انتظارات گسترده مردمی موجب شده تا علی گلمرادی بیش از پیش تحت فشار افکار عمومی قرار گیرد.
متاسفانه طرح شعارهایی همچون شهرستان شدن سربندر همان حنای رنگ باخته و شعاری نخ نماست که متأسفانه عدم پاسخگویی به توقعات و انتظارات اولیه ی مردم شرافتمند و وفادار و بزرگ بندر امام را زیر این شعار، سالها بی جواب گذاشته اند و هیچ مشکلی را حل نمیکنند و تنها به این شعار پرداخته اند، و ترفند جدید هم تحت عنوان شهر شدن شهرک طالقانی است که بیش از پیش موجب رشد انتظارات انباشته مردم خواهد شد و آثار زیانبار آن بیش از ثمرات احتمالی خواهد بود و به این بهانه گلمرادی می خواهد بگوید مدینه ی فاضله ی شما هنگامی است که شهر باشید و تا آن موقع دنبال حل هیچ مشکلی نباشید و این است نماد بارز اغفال.
امیدواریم این نماینده مجلس به جای پرداختن به حواشی بیهوده به شعارهای اصلی خود همچون اشتغال بومیان، انتصاب مدیران بومی، توسعه ی هندیجان محروم ، رفع مشکلات مردم بندرامام ، (ره) ، امیدیه و حومه ، بندر ماهشهر و شهرکهای اطراف ماهشهر، بیمارستان تخصصی سوختگی و دهها شعار دیگر پرداخته و به جای نظری پردازی ها واقع گرایی را پیشه کند و بداند که عمر نمایندگی بسیار کوتاهتر از اینهاست...