نوید قائدی
چرا باید خودمان را گول بزنیم. ماجرا بسیار سادهتر از آن است که فکرش را بکنید. امروز در جامعه ایران عدالت اجتماعی برقرار نیست و به قول سیاسیهایی که موسم انتخابات زبانهایشان براي تبليغات باز میشود و شعار میدهند نفت بر سر سفره مردم نیست باید صحه گذاشت و گفت نفت بر سر سفره ژنهای برتر رفته است.
امروز ایران دیگر یک جامعه عاري از طبقه نیست. بعد از سالهای جنگ با اتخاذ تدابیر غلط اقتصادی مسابقه کسب مال و ثروتاندوزی رونق گرفت و امروز در دهه نود وارد مراحل خطرناک خود شده است و تبدیل به مافیای کسب قدرت و ثروت از راههای خلاف مانند فسادهای نهادینهشده و رشوه بگيري و اختلاس شده است. فاصله طبقاتی مردم در بيشتر شدن است و تبدیل به شکافهای بزرگ اجتماعی شده است.
در ایران امروز عدهای بهواسطه کسب پولهای بادآورده از طرق گوناگون مانند قاچاق کالا و ارز، رانتهای سیاسی و اقتصادی سازمانیافته، واگذاریهای مشکوک، زمینخواری، ساختوسازهای غیرمجاز و تغییر کاربریهای گسترده اراضی و صدها روش دیگر صاحب ثروتهای بادآورده و هنگفت شدهاند. البته هستند افرادی هم که این کسب مال و ثروت را با تکیه دادن بر صندلیهای مدیریت از طرق حقوق نجومي به دست آوردهاند.
امروز ظهور و رشد طبقه بورژوای ایرانی دیگر یک خیال و افسانه نیست بلکه واقعیتی است ملموس که متأسفانه بسیار وقیحانه عیان است. امروز با رشد شبکههای اطلاعرسانی و اجتماعی این طبقه هرروز خود را بیپرده در معرض دید همگان قرار میدهند و دارایی و ثروت خود را به رخ میکشند. البته هستند افرادی از این طبقه که دوست دارند در خفا زندگی بگذرانند و مثل تفريحات و دارايي خود به كشورهاي ديگر منتقل كنند و دو تابعيتي باشند و از این ترس دارند که رازهای مخفی آنان فاش گردد اما همین افراد از گزند و کنکاش طبقات پایینتر که احساس میکنند حق آنان بهگونهای خورده شده است و يا روزنامهنگاران متعهد در امان نیستند و با تهیه مستندات خلافهای آنان را بر ملأ میسازند.
متأسفانه این طبقه بورژوای نوظهور که بهواسطه تمکن مالی توانایی انجام کارهای مختلفی رادارند پشت پرده بسیاری از مشکلات و معضلات کشور قرار دارند که اختلال در نظام اقتصادی کشور و ایجاد رانتهای گوناگون بخش كوچكي از آنهاست؛ اما تکلیف طبقات ضعیف تا متوسط که جمع کثیری از مردم ایران را تشکیل میدهند چیست؟ اینها همان افرادی هستند که برای گذران زندگی خود مانند مسکن، خوراک، پوشاک، هزینه بیماریها و حداقل امکانات رفاهی و... دچار مشکلات عدیده هستند و البته همینها هستند كه هر برههای از زمان كه نياز باشد درصحنهها حاضرند و نسبت به دين و كشور خود احساس دين میکنند.
این احساس بیعدالتی بد دردی است که گرفتار جامعه ایران شده است و ريشه در رفتارهای غلط و ناصحیح تمامی مسئولان ردههای گذشته کشور دارد و همه بهنوعی در بروز این بیماری و سم مهلک سهیم هستند و هیچکس نمیتواند خود را مبرا بداند. اگر عملکرد و شعارهای مسئولان گذشته کشور درست و بینقص بود امروز تصویر جامعه ایرانی اسلامی ما این نبود که مردم بهواسطه رفتارها و عملکردهای ناصحیح بسیاری از این حضرات مشکلات معيشتي و فقر و نداري خود را با اعتقادات ديني درآمیزند و در دین و دنیای خود دچار شک و شبهه شوند.
امروز این اختلاف طبقاتي معضلات اجتماعی میآفریند و هرروز شهرهای ما را دچار قربانی میکند. این قربانی گرفتن از طرق مختلف مانند میل به دزدی و رشوه گرفته و پديده جنايات خشن و خطرناك تا تمامی شئون زندگی مردم را گرفتار کرده است.
اين فسادهاي سازمانیافته شبکههای پیچیده و بههمپیوستهای را به وجود آورده که درمان آن بسیار سخت و نفسگیر است و بهقولمعروف آبرفته را به جوی آوردن يعني ترميم نظام اداري كشور هیهات است. چون باید از طريق اصلاحات اساسي و پايدار اعتماد ازدسترفته ملت ایران ترمیم شود و طرحی نو برند اخته شود که کاری بس بزرگ طاقتفرسا خواهد بود.